نقطه پایان ابرنوسانهای بورس کجاست؟
دنیای اقتصاد : بورس 99 در حالی شاهد رویداد شگفت آور دو فاز خرسی در کمتر از چند ماه بوده است که به جرات می توان ریشه این نوسان های فرسایشی را در سیاست به ظاهر حمایتی اما فاجعه بار «دامنه نوسان» جست وجو کرد که شبیه دوستی خاله خرسه همچون مادر این دو فاز خرسی عمل کرده است. محدودیتی صف ساز که نه تنها مجال خروج به سهامدارانی را که مایل به ماندن در این بازار نیستند نمی دهد، بلکه در زمان های مساعد نیز ورود به بازار را با محدودیت مواجه می کند.
برخی از خدمات سایت، از جمله مشاهده متن مطالب سالهای گذشته روزنامههای عضو، تنها به مشترکان سایت ارایه میشود.
شما میتوانید به یکی از روشهای زیر مشترک شوید:
در سایت عضو شوید و هزینه اشتراک یکساله سایت به مبلغ 700,000ريال را پرداخت کنید.
همزمان با برقراری دوره اشتراک بسته دانلود 100 مطلب از مجلات عضو و دسترسی نامحدود به مطالب روزنامهها نیز برای شما فعال خواهد شد!
پرداخت از طریق درگاه بانکی معتبر با هریک از کارتهای بانکی ایرانی انجام خواهد شد.
پرداخت با کارتهای اعتباری بینالمللی از طریق PayPal نیز برای کاربران خارج از کشور امکانپذیر است.
به کتابخانه دانشگاه یا محل کار خود پیشنهاد کنید تا اشتراک سازمانی این پایگاه را برای دسترسی همه کاربران به متن مطالب خریداری نمایند!
نقطه پایان ابرنوسانهای بورس کجاست؟
بورس امسال شاهد دو فاز خرسی در کمتر از چند ماه بوده است که به جرات میتوان ریشه این نوسانهای فرسایشی را در سیاست به ظاهر حمایتی، اما فاجعهبار «دامنه نوسان» جستوجو کرد.
– روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: سقوط بورس ادامه دارد. قیمتها هر روز ۵ درصد، ۵ درصد پایین میآیند و صفهای فروش چنان بیتقاضا گذران عمر میکنند که دیگر حرفهایهای بازار هم امیدی به جبران ضررهای خود در بلندمدت ندارند.
این روزها خیلی از فعالان بازار به این نتیجه رسیدهاند که شاید حق با قدیمیها بوده؛ «آتش تند، زود خاکستر میشود.» شاخص کل بورس تهران دیروز ۱/ ۳ درصد دیگر افت کرد و ضمن ثبت کاهش حدود ۴۰ هزار واحد به سطح یک میلیون و ۱۴۹ هزار واحد رسید.
بررسی ارزش معاملات خرد از ابتدای آبان ماه تا روز گذشته نشان میدهد که اوجگیری ارقام به ثبت رسیده تا محدوده ۱۵ هزار و ۶۱۲ میلیارد تومان پایدار نبوده و رسیدن ارزش معاملات به محدوده ۳ هزار و ۳۰۰ میلیارد تومان نشان از کاهش جذابیت بازار برای سرمایهگذاران حقیقی و البته افت نقدشوندگی سهام دارد. طی روزهای گذشته سکان خرید در بازار سهام به دست حقوقیها افتاده و خالص خرید این دسته از بازیگران سهام به جز ۴ روز از ابتدای دی ماه تاکنون مثبت است.
درحالیکه تا همین چند ماه پیش مردم در صف انتظار دریافت کد بورسی بودند، حالا هر کسی هر جور که بتواند میخواهد از بورس خارج شود. این وضعیت در حالی اتفاق افتاده که در شرایط سقوط دستهجمعی بازارها دیگر هیچ مقصد دیگری هم برای سرمایه وجود ندارد. در حال حاضر نه بازار دلار و سکه محلی امن برای سرمایهگذاری است و نه مسکن دیگر کشش افزایش قیمت بیشتر را دارد.
یکی از عمده دلایل شکلگیری الگوی رفتار دستهجمعی در معاملات بازارها، کمعمقی بازار در کنار قوانین زائد و دستوپاگیری است که به هیجانات دامن میزند و درنهایت سبب شکلگیری صفهای پرحجم در سمت خرید یا فروش (بسته به روند معاملات) میشود؛ بهطوریکه معاملهگران بدون توجه به پشتوانههای منطقی (چه بنیادی و چه تکنیکال) و تنها با نگاه به میزان تقاضا و عرضه ایجادشده در سقف و کف قیمتی، به جمع صفها میپیوندند. درواقع تا زمانی که تشکیل صف ملاکی برای ارزندگی یک سهم یا برعکس شناخته میشود، واکنشهای غیرمنطقی نیز دور از انتظار نیست.
با این حال همچنان سازمان بورس در حفظ محدودیت دامنه نوسان پافشاری میکند. با حذف محدودیت دامنه نوسان یا بازتر کردن میزان آن، اما ریسک معاملات نیز افزایش یافته و افزایش احتیاط میان سرمایهگذاران را شاهد خواهیم بود. ضمن آنکه دورههای فرسایشی در بازار سهام شکل نمیگیرد و عرضه و تقاضا در عرض چند ساعت بازار را به تعادل میرسانند. موضوعی که میتواند بازار سهام را به سمت بازاری منطقیتر و تحلیلیتر سوق دهد.
در دام بدبینی
بررسیها نشان میدهد در روزهای اخیر و با گذر شاخص کل بورس از حمایت روانی یک میلیون و ۲۱۱ هزار واحدی که در دور قبلی نزول قیمتها به ثبت رسیده بود، افراد بیشتری متقاعد شدهاند که بازار سرمایه امن نیست. حقیقت امر هم همین است. بالاخره نوبتی هم که باید پس از چند سال عقبنشینی پیدرپی حالا نوبت ریال نحیف ایرانی است که نسبت به سایر داراییها اندکی عرضاندام کند.
روز گذشته قیمت هر دلار آمریکا در حالی به کف کانال ۲۲ هزار تومان رسید که در اوج قیمت ۳۲ هزار تومانی این ارز در تاریخ ۲۴ مهرماه اگر کسی از سقوط قیمت ارز سخن میگفت به احتمال زیاد به جای توجه و احترام، تمسخر و استهزا نصیبش میشد. همین رویه برای سایر بازارها نیز جریان داشت. در واقع ترس از رشد بیامان پایه پولی در سایه سنگین عدماطمینان ناشی از فضای ملتهب در سیاست خارجی به نحوی بر ذهنیت فعالان بازار اثر گذاشته بود که هیچ کس حتی فکرش را هم نمیکرد روند دوسال و نیمه رشد قیمت ارز به این زودیها متوقف شود. اما انتخاب شدن بایدن بهعنوان رئیسجمهور آمریکا و خوشبینی به رفتار متعادلتر دموکراتها توانست کل معادله را تغییر دهد.
در این میان اگرچه بارها مقامات داخلی تاکید کردهاند که دیگر تخممرغهای خود را در سبد آمریکا نخواهند گذاشت و شرط بازگشت به تعهدات برجامی بازگشت آمریکا به این پیمان و رفع تحریمهاست، اما ریسک انتظاری فعالان بازارهای سرمایهپذیر در ایران به مسیر نزول رفته و همراه خود همچنان قیمتها را نیز به زیر میکشد. همین عوامل بوده که توانسته در روزهای اخیر صدای بسیاری از فعالان بازار سرمایه را مجددا درآورد و آنها را به سمت اعتراض به وضع موجود سوق دهد. ولی آیا تمام این اعتراضات بحق است؟
دور باطل ناکامی
بررسی سابقه تاریخی دورههای رونق و رکود سهام در بازار سرمایه موید آن است که طی دهههای اخیر هر بار که قیمت ارز در داخل افزایش یافته با اندکی تاخیر بورس هم وارد فاز صعودی شده و در نهایت پس از سریعتر شدن رشد قیمتها در این روند صعودی، با افت شاخص و در نهایت این بازار با رکود مواجه شده است. تا اینجای داستان اتفاق عجیبی رخ نداده است. بازار سرمایه آن هم در حالی که اقتصاد نوآوری چندانی ندارد و از طریق افزایش محسوس در بهرهوری و سودآوری واقعی رونقی را نصیب سهامداران نمیکند، طبیعی است که در بیشتر ادوار فعالیت خود راهی به جز تجربه رونق تورمی نداشته باشد.
جریان از این قرار است که هر بار که اختلاف قیمت تثبیت شده ریال با ارزهای خارجی پولی با متغیرهایی اعم از افزایش پایه پولی یا سرعت گردش پول اختلاف زیادی پیدا کرده یک محرک سیاسی سبب شده تا فنر سرکوب ارزش پول ملی رها شود و در نهایت دورهای از کاهش نرخ برابری ریال را در مقابل سایر ارزها شاهد باشیم؛ عاملی که در ادامه قیمتها در بورس را به دلایلی نظیر افزایش ارزش جایگزینی، فراهم شدن زمینه برای افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییها و رشد ارزش ریالی سودآوری شرکتهای فعال در بازار سهام افزایش داده است.
نتیجه این امر هم طبیعتا صعود شاخص بورس بوده که هر چند سال یک بار تکرار شده و به دلیل عواملی مانند کوچک بودن ظرف بازار سهام در مقابل حجم نقدینگی ریسکپذیر و موانعی همچون دامنه نوسان و حجم مبنا به بیش واکنشی قیمت سهام انجامیده است.
مشکل، اما زمانی عمیقتر میشود که دریابیم وابسته بودن صعود و سقوط بازار سرمایه به عامل دلار در ادوار گذشته آسیبی دیگر نیز به بازار سرمایه زده است.
مردم عادی که در روزهای آرامش یا بهتر بگوییم تقویت مصنوعی ارزش پول ملی، میل چندانی برای ورود به نقطه پایان ابرنوسانهای بورس کجاست؟ بورس نداشتهاند، در هر دوره به دلیل آنکه شروع رشد قیمتها از بازار ارز دیرتر رخ میدهد و سرعت رشد آن لزوما نیز متناسب با تحولات بازار ارز نیست، به سرمایهگذاری در بازار سهام سوق پیدا میکنند، پیامد این مساله همانطور که در سالجاری نیز شاهد بودهایم، حضور انبوه مردمی است که از ترس افت ارزش داراییهای خود به بازاری قدم میگذارند که حضور در آن هم دانش مالی و اقتصادی بیشتری را نسبت به سایر بازارها میطلبد و هم از آن جهت که تعداد زیادی از داراییهای ناهمگن در آن معامله میشود، به مراتب ریسک بسیار بیشتری از سایر بازارها دارد.
متعاقبا این شکاف یعنی افزایش تعداد افراد فعال در آن بدون داشتن بینش دقیق در مورد ریسکهای موجود در نهایت جایی بسته میشود و هر کس که در زمان شروع روند نزولی سهامداری کرده را در خود گیر میاندازد.
تازه چه خبر ؟
خرس نامرئی بورس تهران / نقطه پایان «ابرنوسان»ها کجاست؟
دنیایاقتصاد - محمدامین خدابخش : بورس ۹۹ در حالی شاهد رویداد شگفتآور دو فاز خرسی در کمتر از چند ماه بوده است که به جرات میتوان ریشه این نوسانهای فرسایشی را در سیاست به ظاهر حمایتی اما فاجعهبار «دامنه نوسان» جستوجو کرد که شبیه دوستی خاله خرسه همچون مادر این دو فاز خرسی عمل کرده است. محدودیتی صفساز که نه تنها مجال خروج به سهامدارانی را که مایل به ماندن در این بازار نیستند نمیدهد، بلکه در زمانهای مساعد نیز ورود به بازار را با محدودیت مواجه میکند.
سقوط بورس ادامه دارد. قیمتها هر روز ۵ درصد، ۵ درصد پایین میآیند و صفهای فروش چنان بیتقاضا گذران عمر میکنند که دیگر حرفهایهای بازار هم امیدی به جبران ضررهای خود در بلندمدت ندارند. این روزها خیلی از فعالان بازار به این نتیجه رسیدهاند که شاید حق با قدیمیها بوده؛ «آتش تند، زود خاکستر میشود.» شاخص کل بورس تهران دیروز ۱/ ۳ درصد دیگر افت کرد و ضمن ثبت کاهش حدود ۴۰ هزار واحد به سطح یک میلیون و ۱۴۹ هزار واحد رسید. . >>>>>>>
.
.
به دست من امروز جز این قلم نیست , باری خدمت می کنم
ابوالفضل بیهقی
.
.
«لا تکرهوا أولادَکُم عَلى آدابِکُم فَإِنَّهُم مَخلوقونَ لِزَمانٍ غَیرَ زمانِکُم» (فرزندان خود را به رعایت آداب و رسوم روزگار خودتان مجبور نسازید، چون آنان براى روزگارى غیر از روزگار شما آفریده شدهاند).
حدیثی از حضرت علی (ع)
.
.
امام صادق علیهالسلام در کلامی که مشابه آن توسط دیگر معصومین علیهمالسلام نیز نقل شده میفرمایند: «کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم» مردم را با غیر زبانهایتان به دین دعوت کنید. کارشناسان امروز دینی منظور امام صادق از چیزی غیرزبان را «عمل» افراد بیان میکنند. به این معنی که متولیان امور اجتماعی و فرهنگی و در نگاهی فراگیرتر متولیان و زمامداران کشور و جامعه باید با عمل خودشان مردم را تعلیم و تربیت نمایند.
.
.
سعدی -که رحمت خدا بر او باد- می گوید:
علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد
دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست
به روزگار سلامت سلاح جنگ بساز
وگرنه سیل چو بگرفت ، سد نشاید بست
.
.
وقتی همه با من هم عقیده می شوند، تازه احساس می کنم که اشتباه کرده ام.
اسکار وایلد
.
.
چرا ابرنوسان بورس پایان ندارد؟
به گزارش بورس تابناک، بورس تهران روز دوشنبه برای هفتمین روز متوالی به حرکت در مسیر کاهشی ادامه داد و اینبار با افت ۷/ ۲ درصد، به سطح یک میلیون و ۳۳۶ هزار واحد عقب نشست تا میزان رشد این نماگر از ابتدای سال تاکنون به ۶/ ۱۶۰ درصد محدود شود. اما نقطه پایان اصلاح سهام کجاست؟ چرا این اصلاح همانند دوره صعود قیمتها اینچنین فرسایشی شده است؟ بررسیها نشان میدهد نقدینگی حقیقی خارج شده از گردونه معاملات سهام در ۵۲ روز کاری اخیر تنها به اندازه پولی بوده که در نیمه نخست مردادماه جذب بازار سهام شده است.
اما آیا سهامداران خرد به خواست خود سهامدار باقی ماندهاند؟ به نظر میرسد محدودیتهای خودساخته بازار سرمایه ایران همچون دامنه نوسان و حجم مبنا مهمترین عواملی هستند که سبب کاهش نقدشوندگی سهام و حبس پولی در تالار شیشهای شده و در نتیجه اصلاح طبیعی قیمتها پس از رشد افسارگسیخته یکسال و نیم گذشته را به اصلاحی فرسایشی بدل کردهاند.
حبس پول حقیقی در تالار شیشهای
بررسیها نشان میدهد در حالی از ابتدای سالجاری تا ۱۹ مرداد ماه یعنی درست زمانی که شاخص کل بورس تهران به اوج تاریخی ۲ میلیون و ۷۸ هزار واحد رسید، شاهد ورود بیش از ۹۵ هزار میلیارد تومان پول تازه از سوی معاملهگران حقیقی به گردونه معاملات سهام بودیم که همزمان با نزولی شدن شاخص سهام و کاهش بیوقفه قیمتها سهامداران با همان هیجانی که در ورود به بازار از یکدیگر سبقت میگرفتند اینبار در صفهای فروش نشستهاند. ماحصل این رفتار خروج بیش از ۲۷ هزار و نقطه پایان ابرنوسانهای بورس کجاست؟ ۷۵۰ میلیارد تومان پول حقیقی از سهام بورسی بود.
خروجی که البته طبیعی به نظر میرسد و رفتار سنتی بورسبازان در روزهای منفی بازار سهام است. نکته جالب توجه اما این است که حجم پول حقیقی خارج شده از گردونه معاملات سهام در ۵۲ روز معاملاتی گذشته مساوی است با نقدینگیای که تنها در ۱۴ روز کاری (از ۳۰ شهریور تا ۱۹ مرداد) جذب بازار سهام شده بود. همین رقم خارج شده نیز در نتیجه خرید دستوری سهامداران عمده بازار محقق شد. از این رو همچنان خالص تغییر مالکیت بازیگران سهام در ۷ ماه سپری شده از سالجاری به ارزش ۶۷ هزار و ۷۰۰ میلیارد تومان به سمت حقیقیهای بازار سنگینی میکند اما دلیل خروج کمتر از انتظار سرمایه حقیقی از بورس تهران با وجود عقبنشینی بیش از ۳۵ درصدی نماگر اصلی بازار و اصلاح حدود ۸۰ درصدی برخی از سهام چیست؟
خروج قطرهچکانی در سایه محدودیتها
در اینکه برخی از سرمایهگذاران با دید بلندمدت و در زمانی که قیمتها در محدوده ارزندگی قرار داشتند، سهامدار شدهاند شکی نیست. سهامدارانی که با افت اخیر سهام همچنان در سود بوده و با توجه به دید بلندمدتی که دارند، هراسان به جمع فروشندگان نمیپیوندند. اما بررسیها نشان میدهد این گروه از معاملهگران سهم بالایی نداشته و عمده پولهای حقیقی که در ماههای نخست سال ۹۹ بهویژه ابتدای تابستان جذب سهام بورسی شد، از سوی سهامداران تازهوارد و ناآشنا به این بازار مالی وارد شد.
سهامدارانی که از یکسو در هراس از دست رفتن ارزش ریالی سرمایه خود و جاماندن از تورم به سر میبردند و از سوی دیگر حتی در محفل خانوادگی خود از سودهایی میشنیدند که با کمترین تلاش و در کوتاهترین زمان ممکن در معاملات بورسی حاصل میشد. از این رو سراسیمه به کارگزاریها مراجعه کرده و با وجود شیوع گسترده ویروس کرونا، در صفهای طولانی درصدد اخذ کد معاملاتی بودند. طبیعتا این گروه از معاملهگران با همان شتاب و هیجانی که دست به خرید سهام بورسی آن نیز در صفهای طولانی خرید زدند، با آغاز اصلاح قیمتها درصدد خروج از بازار و کاهش زیان خود برآمدند.
در این میان اما محدودیتهای خودساخته بهعنوان مانعی در سر راه این گروه از بازیگران سهام ظاهر شد. از اینرو با توجه به دامنه نوسان ۵ درصدی سهام، در همان ثانیههای ابتدایی پیشگشایش، شاهد سنگین شدن صفهای فروش سهام بودیم. صفهایی که مجال خروج به سهامدارانی که مایل به ماندن در این بازار نبودند را نمیداد. از این رو تنها ۳۰ درصد از سرمایه حقیقی وارد شده به بورس تهران توانست راه خروج را پیدا کند. وضعیتی که سبب شده تا اصلاح قیمت سهام پس از رشدهای افسارگسیخته یک سال اخیر، فرسایشی شود و نتوان نقطه پایانی برای آن متصور بود.
انجماد پولی در روزهای سرد سهام
دادههای آماری نشان میدهد در حالی از ابتدای سال ۱۳۹۹ تا پایان معاملات نقطه پایان ابرنوسانهای بورس کجاست؟ ۱۹ مرداد (آخرین سقفشکنی شاخص) نسبت گردش مالی سالانه ۵۸ درصد بود که با انجماد پولی و کاهش نقدشوندگی سهام این نسبت در ۵۲ روز معاملاتی اخیر به ۳/ ۳۲ درصد کاهش یافته است. در صورت محدود کردن این بازه زمانی به ۱۷ شهریور تا پایان معاملات ۵ آبانماه، گردش پولی بورس تهران کاهش بیشتری را ثبت کرده و ۴/ ۲۷ درصد نزول میکند. دورهای که حتی در برخی روزهای معاملاتی، ارزش دادوستد سهام به سطوح کمتر از ۳ هزار میلیارد تومان نیز کاهش پیدا کرده و حتی در نمادهای کوچک بازار، به سبب عدمتوانایی در پرکردن حجم مبنا، قیمت پایانی برای ۱۰ روزی کاری در همان قیمت باقی مانده و به عبارتی نوسان صفر درصدی را ثبت کرده است.
از ماست که بر ماست
عقبگرد بیش از ۳۵ درصدی شاخص سهام از سقف تاریخی ۱۹ مرداد در حالی رقم خورد که در آن دوره شاهد رسیدن قیمت سهام اغلب شرکتها به ارقام حبابی بودیم. بهطور معمول اشباع قیمت سهام در بورس و فرابورس فارغ از اینکه بر پایه بنیادی صورت گرفته باشد یا خیر، پیامدی جز نوسان نخواهد داشت. نوساناتی که در پی هر رشد شارپ بهطور طبیعی در بازار سهام پدیدار میشوند. با این حال نمیتوان دلیل سقوط شاخص بورس را فقط منوط به اشباع قیمتی سهام شرکتها دانست؛ چراکه سیاستهای نسنجیده دولتی در دعوت سرمایهگذاران خرد به بازار سهام در دوره رشد قیمتها و قوانین خلقالساعه کارشناسینشده روند معمول بازار را بر هم ریخت و در کنار هراس از ریزش بیشتر قیمتها، بیاعتمادی سرمایهگذاران را نیز بهدنبال داشت.
در این میان وجود دامنه نوسان و حجم مبنا سبب قفل نقدینگی در صفهای فروش و کاهش نقدشوندگی بازار سهام بیش از گذشته شد. «دنیایاقتصاد» به مراتب بر لزوم حذف قوانین زائدی که خود عامل ایجاد هیجان در بازار هستند، تاکید کرده است. هیجانی که روزهای مثبت و منفی نشناخته و در تمامی دورهها، وضعیتی خلاف واقع بر معاملات سهام حاکم میکند که شاید تنها متضرر این روند معاملهگران باشند.
به گفته تحلیلگران یکی از عمده دلایل شکلگیری الگوی رفتار دستهجمعی در معاملات بازارها، کمعمقی بازار در کنار قوانین زائد و دست و پاگیری است که به هیجانات دامن زده و در نهایت سبب شکلگیری صفهای پرحجم در سمت خرید یا فروش (بسته به روند معاملات) میشود؛ بهطوری که معاملهگران بدون توجه به پشتوانههای منطقی (چه بنیادی و چه تکنیکال) و تنها با نگاه به میزان تقاضا و عرضه ایجاد شده در سقف و کف قیمتی، به جمع صفها میپیوندند. در واقع تا زمانی که تشکیل صف ملاکی برای ارزندگی یک سهم یا برعکس شناخته میشود، واکنشهای غیرمنطقی نیز دور از انتظار نیست.
با این حال همچنان سازمان بورس در حفظ محدودیت دامنه نوسان پافشاری میکند. با حذف محدودیت دامنه نوسان یا بازتر کردن میزان آن، اما ریسک معاملات نیز افزایش یافته و افزایش احتیاط میان سرمایهگذاران را شاهد خواهیم بود. ضمن آنکه دورههای فرسایشی در بازار سهام شکل نمیگیرد و عرضه و تقاضا در عرض چند ساعت بازار را به تعادل میرسانند. موضوعی که میتواند بازار سهام را به سمت بازاری منطقیتر و تحلیلیتر سوق دهد.
نسبت گردش پولی چه میگوید؟
یکی از مهمترین مزایای بازار سهام نقدشوندگی بالاست. برای سنجش میزان نقدشوندگی نسبتهای گوناگونی محاسبه میشود. در این میان نسبت گردش پولی (turnover ratio) یکی از معروفترین نسبتهای مزبور است؛ نسبتی که توضیحدهنده توانایی بازار در جذب معاملات بزرگ بدون ایجاد نوسان شدید نقطه پایان ابرنوسانهای بورس کجاست؟ در قیمتهاست. این نسبت را میتوان با تقسیم جمع ارزش معاملات یک بازار بر متوسط ارزش کل آن بازار در یک دوره زمانی خاص محاسبه کرد. نگاهی به میانگین جهانی نسبت گردش پولی حکایت از قرار گرفتن این عدد در سطوح بالاتر از ۱۰۰ درصد است.
هر چند در سال ۲۰۱۹ شاهد کاهش این متغیر به حدود ۸۷ درصد بودیم اما همچنان فاصله قابلتوجهی با بورس تهران دارد. بررسیهای آماری نشان میدهد نسبت گردش پولی در بورس تهران که در سالهای گذشته کمتر از ۴۰ درصد بود، در دوره زمانی ابتدای سال ۹۹ تا ۱۹ مرداد ماه یعنی اوج شاخص کل از ۵۸ درصد نیز فراتر رفت اما با آغاز اصلاح قیمت سهام این متغیر در بازه زمانی ۱۹ مرداد تا ۵ آبانماه به ۳/ ۳۲ درصد کاهش یافت. در این میان اگر بازه مورد بررسی را به ۱۷ شهریور تا ۵ آبانماه که شاهد افت محسوس ارزش دادوستدها بودیم، محدود کنیم، نسبت گردش پولی در بورس تهران به ۴/ ۲۷ درصد کاهش پیدا میکند (برای مقایسه متغیر مزبور در بازههای زمانی مختلف که تعداد روزهای کاری متفاوت است، نسبت گردش پولی در مقیاس سالانه محاسبه شده است).
از این رو نقدشوندگی بالا که از مهمترین مزیتهای بازار سرمایه در نظر گرفته میشود اکنون مطابق با آمارهای ارائه شده، با کاهش مواجه شده که ریسک سرمایهگذاری در بورس و فرابورس را نسبت به گذشته چند برابر کرده است. بهطوری که میانگین روزانه ارزش معاملات خرد سهام که از ابتدای سال تا ۱۹ مرداد حدود ۱۲ هزار میلیارد تومان بود، به کمتر ۹ هزار میلیارد تومان رسیده یعنی معادل ۲۵ درصد کاهش پیدا کرده است.
نقطه پایان «ابرنوسان»های بورس کجاست؟
دنياي اقتصاد /بورس ۹۹ در حالي شاهد رويداد شگفتآور دو فاز خرسي در کمتر از چند ماه بوده است که به جرات ميتوان ريشه اين نوسانهاي فرسايشي را در سياست به ظاهر حمايتي اما فاجعهبار «دامنه نوسان» جستوجو کرد که شبيه دوستي خاله خرسه همچون مادر اين دو فاز خرسي عمل کرده است. محدوديتي صفساز که نه تنها مجال خروج به سهامداراني را که مايل به ماندن در اين بازار نيستند نميدهد، بلکه در زمانهاي مساعد نيز ورود به بازار را با محدوديت مواجه ميکند.
سقوط بورس ادامه دارد. قيمتها هر روز ۵ درصد، ۵ درصد پايين ميآيند و صفهاي فروش چنان بيتقاضا گذران عمر ميکنند که ديگر حرفهايهاي بازار هم اميدي به جبران ضررهاي خود در بلندمدت ندارند. اين روزها خيلي از فعالان بازار به اين نتيجه رسيدهاند که شايد حق با قديميها بوده؛ «آتش تند، زود خاکستر ميشود.» شاخص کل بورس تهران ديروز ۱/ ۳ درصد ديگر افت کرد و ضمن ثبت کاهش حدود ۴۰ هزار واحد به سطح يک ميليون و ۱۴۹ هزار واحد رسيد. بررسي ارزش معاملات خرد از ابتداي آبان ماه تا روز گذشته نشان ميدهد که اوجگيري ارقام نقطه پایان ابرنوسانهای بورس کجاست؟ به ثبت رسيده تا محدوده ۱۵ هزار و ۶۱۲ ميليارد تومان پايدار نبوده و رسيدن ارزش معاملات به محدوده ۳ هزار و ۳۰۰ ميليارد تومان نشان از کاهش جذابيت بازار براي سرمايهگذاران حقيقي و البته افت نقدشوندگي سهام دارد. طي روزهاي گذشته سکان خريد در بازار سهام به دست حقوقيها افتاده و خالص خريد اين دسته از بازيگران سهام به جز ۴ روز از ابتداي دي ماه تاکنون مثبت است. درحاليکه تا همين چند ماه پيش مردم در صف انتظار دريافت کد بورسي بودند، حالا هر کسي هر جور که بتواند ميخواهد از بورس خارج شود. اين وضعيت در حالي اتفاق افتاده که در شرايط سقوط دستهجمعي بازارها ديگر هيچ مقصد ديگري هم براي سرمايه وجود ندارد. در حال حاضر نه بازار دلار و سکه محلي امن براي سرمايهگذاري است و نه مسکن ديگر کشش افزايش قيمت بيشتر را دارد.
يکي از عمده دلايل شکلگيري الگوي رفتار دستهجمعي در معاملات بازارها، کمعمقي بازار در کنار قوانين زائد و دستوپاگيري است که به هيجانات دامن ميزند و درنهايت سبب شکلگيري صفهاي پرحجم در سمت خريد يا فروش (بسته به روند معاملات) ميشود؛ بهطوريکه معاملهگران بدون توجه به پشتوانههاي منطقي (چه بنيادي و چه تکنيکال) و تنها با نگاه به ميزان تقاضا و عرضه ايجادشده در سقف و کف قيمتي، به جمع صفها ميپيوندند. درواقع تا زماني که تشکيل صف ملاکي براي ارزندگي يک سهم يا برعکس شناخته ميشود، واکنشهاي غيرمنطقي نيز دور از انتظار نيست. با اين حال همچنان سازمان بورس در حفظ محدوديت دامنه نوسان پافشاري ميکند. با حذف محدوديت دامنه نوسان يا بازتر کردن ميزان آن، اما ريسک معاملات نيز افزايش يافته و افزايش احتياط ميان سرمايهگذاران را شاهد خواهيم بود. ضمن آنکه دورههاي فرسايشي در بازار سهام شکل نميگيرد و عرضه و تقاضا در عرض چند ساعت بازار را به تعادل ميرسانند. موضوعي که ميتواند بازار سهام را به سمت بازاري منطقيتر و تحليليتر سوق دهد.
در دام بدبيني
بررسيهاي «دنياياقتصاد» نشان ميدهد در روزهاي اخير و با گذر شاخص کل بورس از حمايت رواني يک ميليون و ۲۱۱ هزار واحدي که در دور قبلي نزول قيمتها به ثبت رسيده بود، افراد بيشتري متقاعد شدهاند که بازار سرمايه امن نيست. حقيقت امر هم همين است. بالاخره نوبتي هم که بايد پس از چند سال عقبنشيني پيدرپي حالا نوبت ريال نحيف ايراني است که نسبت به ساير داراييها اندکي عرضاندام کند.
روز گذشته قيمت هر دلار آمريکا در حالي به کف کانال ۲۲ هزار تومان رسيد که در اوج قيمت ۳۲ هزار توماني اين ارز در تاريخ ۲۴ مهرماه اگر کسي از سقوط قيمت ارز سخن ميگفت به احتمال زياد به جاي توجه و احترام، تمسخر و استهزا نصيبش ميشد. همين رويه براي ساير بازارها نيز جريان داشت. در واقع ترس از رشد بيامان پايه پولي در سايه سنگين عدماطمينان ناشي از فضاي ملتهب در سياست خارجي به نحوي بر ذهنيت فعالان بازار اثر گذاشته بود که هيچ کس حتي فکرش را هم نميکرد روند دوسال و نيمه رشد قيمت ارز به اين زوديها متوقف شود. اما انتخاب شدن بايدن بهعنوان رئيسجمهور آمريکا و خوشبيني به رفتار متعادلتر دموکراتها توانست کل معادله را تغيير دهد.
در اين ميان اگرچه بارها مقامات داخلي تاکيد کردهاند که ديگر تخممرغهاي خود را در سبد آمريکا نخواهند گذاشت و شرط بازگشت به تعهدات برجامي بازگشت آمريکا به اين پيمان و رفع تحريمهاست، اما ريسک انتظاري فعالان بازارهاي سرمايهپذير در ايران به مسير نزول رفته و همراه خود همچنان قيمتها را نيز به زير ميکشد. همين عوامل بوده که توانسته در روزهاي اخير صداي بسياري از فعالان بازار سرمايه را مجددا درآورد و آنها را به سمت اعتراض به وضع موجود سوق دهد. ولي آيا تمام اين اعتراضات بحق است؟
دور باطل ناکامي
بررسي سابقه تاريخي دورههاي رونق و رکود سهام در بازار سرمايه مويد آن است که طي دهههاي اخير هر بار که قيمت ارز در داخل افزايش يافته با اندکي تاخير بورس هم وارد فاز صعودي شده و در نهايت پس از سريعتر شدن رشد قيمتها در اين روند صعودي، با افت شاخص و در نهايت اين بازار با رکود مواجه شده است. تا اينجاي داستان اتفاق عجيبي رخ نداده است. بازار سرمايه آن هم در حالي که اقتصاد نوآوري چنداني ندارد و از طريق افزايش محسوس در بهرهوري و سودآوري واقعي رونقي را نصيب سهامداران نميکند، طبيعي است که در بيشتر ادوار فعاليت خود راهي به جز تجربه رونق تورمي نداشته باشد.
جريان از اين قرار است که هر بار که اختلاف قيمت تثبيت شده ريال با ارزهاي خارجي پولي با متغيرهايي اعم از افزايش پايه پولي يا سرعت گردش پول اختلاف زيادي پيدا کرده يک محرک سياسي سبب شده تا فنر سرکوب ارزش پول ملي رها شود و در نهايت دورهاي از کاهش نرخ برابري ريال را در مقابل ساير ارزها شاهد باشيم؛ عاملي که در ادامه قيمتها در بورس را به دلايلي نظير افزايش ارزش جايگزيني، فراهم شدن زمينه براي افزايش سرمايه از محل تجديد ارزيابي داراييها و رشد ارزش ريالي سودآوري شرکتهاي فعال در بازار سهام افزايش داده است. نتيجه اين امر هم طبيعتا صعود شاخص بورس بوده که هر چند سال يک بار تکرار شده و به دليل عواملي مانند کوچک بودن ظرف بازار سهام در مقابل حجم نقدينگي ريسکپذير و موانعي همچون دامنه نوسان و حجم مبنا به بيش واکنشي قيمت سهام انجاميده است.
مشکل اما زماني عميقتر ميشود که دريابيم وابسته بودن صعود و سقوط بازار سرمايه به عامل دلار در ادوار گذشته آسيبي ديگر نيز به بازار سرمايه زده است. مردم عادي که در روزهاي آرامش يا بهتر بگوييم تقويت مصنوعي ارزش پول ملي، ميل چنداني براي ورود به بورس نداشتهاند، در هر دوره به دليل آنکه شروع رشد قيمتها از بازار ارز ديرتر رخ ميدهد و سرعت رشد آن لزوما نيز متناسب با تحولات بازار ارز نيست، به سرمايهگذاري در بازار سهام سوق پيدا ميکنند، پيامد اين مساله همانطور که در سالجاري نيز شاهد بودهايم، حضور انبوه مردمي است که از ترس افت ارزش داراييهاي خود به بازاري قدم ميگذارند که حضور در آن هم دانش مالي و اقتصادي بيشتري را نسبت به ساير بازارها ميطلبد و هم از آن جهت که تعداد زيادي از داراييهاي ناهمگن در آن معامله ميشود، به مراتب ريسک بسيار بيشتري از ساير بازارها دارد. متعاقبا اين شکاف يعني افزايش تعداد افراد فعال در آن بدون داشتن بينش دقيق در مورد ريسکهاي موجود در نهايت جايي بسته ميشود و هر کس که در زمان شروع روند نزولي سهامداري کرده را در خود گير مياندازد.
دیدگاه شما