برآورد یک تحلیلگر از «دنیای بورس»
با گسترش بازارهای مالی و جذب اقشار مختلف جامعه به این بخش فراموش شده از اقتصاد کشور، بالطبع شاهد حضور دیدگاههای مختلف و سلایق گوناگون در بورس هستیم. در این میان شاید سادهترین روش برای کسب سود در بورس سوداگری و اغوای بیخبران باشد و شاید سختترین و دیربازدهترین راه، عمل براساس تحلیل و موشکافی دقیق پدیدههای اثرگذار بر شرکتها است.
از طرف دیگر نفوذ فضای مجازی اعم از وبسایتهای مختلف و شبکههای اجتماعی رنگارنگ، حجم انبوهی از اطلاعات را به سوی مخاطبان و سرمایهگذاران گسیل میکند. هجوم افراد با گرایشهای سوداگرانه و در جهت کسب منافع از طریق فریب مخاطبان عام در فضای مجازی مشکلات زیادی نهتنها برای سرمایهگذاران خرد که حتی برای سرمایهگذاران بزرگ ایجاد کرده است. انتشار شایعات بی اساس، بیتوجهی به وضعیت واقعی شرکتها، صنایع و فضای کلان اقتصاد کشور و جهان، حرکت بازار صرفا بر مبنای اخبار و در نهایت عدم توجه به وظیفه اصلی بازار سرمایه جریان نقدینگی سرمایهگذاری را بهطور بسیار ناعادلانه و نه براساس لیاقت به سمت خاصی سوق میدهد. ادامه این روند منجر به دلسردی سرمایهگذاران و ایجاد فضای رعبانگیز در میان افراد تازه وارد خواهد شد. زیان دیدگان قدیمی بهعنوان بزرگترین موانع برای ورود سرمایههای جدید عمل میکنند و مجموعه این عوامل مشارکت سرمایهگذاران را به شدت کاهش داده و سرمایه را بهعنوان شریان اصلی حیات بازارهای مالی از این بخش دور و دورتر میکند.
از طرف دیگر روزنامهها با توجه به ساختار نشریات چاپی در بهترین حالت اطلاعات روزانه را با تاخیری 24 ساعته در اختیار خوانندگان قرار میدهند حال آنکه برخی نیاز مخاطبان به شفافسازیها و دسترسی به اخبار سالم خصوصا در فضای بورسی لحظهای است و ممکن است تصمیمگیری سرمایهگذاران پیش از دسترسی به اطلاعات پایش شده و صحیح در همان لحظه اخذ شده و دسترسی به اطلاعات اندکی دیر شده باشد. گروه رسانهای «دنیای اقتصاد» که همواره بهعنوان یک رسانه علمی، حرفهای و بیطرف در میان مخاطبان شناخته میشود به درستی این نیاز بازار را درک کرده و درصدد برطرف کردن این مشکلات ساختاری اقدام به راهاندازی سایت «دنیای بورس» کرده است. تکیه «دنیای بورس» بر تحلیل رویدادهای بورسی و پاکسازی اخبار درست از شایعات است. همچنین ارائه اطلاعات دقیق براساس مستندات شرکتها در بهترین زمان ممکن برای تحلیل بهصورت مختصر و مفید و پرهیز از گزافهگویی و ارائه حجم زیادی از اطلاعات از دیگر مشخصههای بارز این سایت تحلیلی به شمار میرود.
در صفحه اول سایت نمای کلی بازار مانند آنچه در TSETMC.COM آمده است در دسترس مخاطبان خواهد بود. اطلاعات بازار نیز بهصورت لحظهای بهروزرسانی خواهد شد. ساختار این سایت براساس تحلیل در سه سطح کلان، صنعت و شرکتها است. ایجاد صفحه مجزا برای هر نماد بورسی، فرابورسی و بازار پایه و ارائه اخبار، تحلیل و اطلاعات بهروزشده کدال منبع بسیار مناسبی است تا استفادهکنندگان از این سرویس دسترسی به آرشیو طبقهبندی شده از اخبار و تحلیلهای نماد مورد نظر در سطح شرکت داشته باشند. از طرف دیگر قسمت معرفی شرکت برای هر نماد نیز در ستونی مجزا به همین نام در دسترس مخاطبان قرار گرفتهاست. در بخش صنایع و بازار کلان نیز اوضاع به همین منوال است. بررسی بازارهای موازی نظیر طلا، نفت، کالاهای پایه، ارز، بورس کالا، مسکن و اوراق بدهی در بخش کلان با ارائه آرشیو قیمتی در مواردی نظیر نفت، طلا، ارز و کالاهای پایه آن هم در حد نیاز مخاطبان بورسی از دیگر خدمات این سایت به شمار میآید.
استراتژی معاملاتی چیست؟ نحوه انتخاب یک استراتژی موفق
تبدیل شدن به یک معاملهگر موفق هدف همه سرمایهگذاران در بازار سرمایه است. این که پول شما از طریق سرمایهگذاریهایی که انجام میدهید موجب کسب درآمد شود، بسیار جذاب است اما بازار بورس مانند هر نوع سرمایهگذاری دیگر همانطور که از ظرفیت رشد و کسب سود برخوردار است؛ احتمال شکست نیز در آن وجود دارد و میتواند ضررهای سنگینی را در پی داشته باشد. راهکارهای مختلفی برای کنترل ریسک و ضرر و همچنین افزایش سودآوری در بازار بورس وجود دارد که از مهمترین آنها میتوان به داشتن استراتژی معاملاتی اشاره کرد. در این مقاله سعی بر آن است که بگوییم چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق ایجاد کنیم؟
استراتژی معاملاتی چیست؟
استراتژی در لغت به معنای تعیین هدف و راهبری است. در بازار بورس و بازارهای مالی دیگر، سرمایهگذاران نیاز به استراتژی مالی دارند. اما منظور از استراتژی معاملاتی چیست؟ منظور از این اصطلاح این است که سرمایهگذاران باید بدانند سرمایه خود را در کجا، چه وقت و به چه میزانی هزینه کنند تا بازدهی مثبتی نصیبشان شود. تعیین استراتژی به آسانی تعریف معنای آن نیست. سرمایهگذار باید بازار را بشناسد، از اوضاع اقتصادی کشور با خبر باشد، بتواند آینده را پیشبینی کند و در نهایت بهترین تصمیم را بگیرد. برای بازارهای مالی چگونه عمل می کنند؟ تعیین استراتژی معاملاتی، معمولا از روشهای تکنیکال یا بنیادی یا ترکیبی از هر دو استفاده میشود. با استفاده از این روشها سرمایهگذار میتواند روند بازار را تشخیص دهد و در مورد زمان مناسب ورود و خروج، حجم سرمایه، افق زمانی، انتخاب صنایع و شرکتها و … تصمیم بگیرد.
بهترین استراتژی معاملاتی برای کسب سود بیشتر
همانطور که توضیح داده شد، به ازای هر معاملهگر، یک استراتژی معاملاتی وجود دارد. به عبارت دیگر تعیین استراتژی معاملاتی، به میزان سرمایه، ریسکپذیری معاملهگر، اتفاقات بازار و … بستگی دارد. بهترین استراتژی معاملاتی، شخصیترین استراتژی معاملاتی است. یعنی برنامهای که برای شخص معاملهگر تبیین شده باشد. از طرف دیگر داشتن افق زمانی، شناخت ریسکهای بازار، انتخاب زمان ورود و خروج به سهام، متنوعسازی سبد سرمایهگذاری، خرید صندوقهای سرمایهگذاری و … از جمله مواردی است که در تبیین استراتژی معاملاتی برای کسب سود بیشتر میتواند مورد بررسی قرار گیرد.
چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق طراحی کنیم؟
یک معاملهگر حرفهای برای تغییرات و رفتارهای بازار، برنامه مشخص و از پیش تعیینشدهای دارد و هر رفتار غیر قابل پیشبینی آن را مدیریت میکند. به زبان ساده میتوان گفت استراتژیهای معاملاتی مجموعه قوانینی هستند که بر روش کلی معاملهگر در هنگام معامله در بازارهای مالی نظارت دارد و معاملهگر از طریق آن به خرید و فروش سهام میپردازد.
یک معاملهگر تنها با داشتن استراتژی معاملاتی قادر به حفظ سرمایه خود خواهد بود. در غیر این صورت ممکن است به دلیل هیجانی بودن جو بازار، کل سرمایه خود را از دست دهد. بنابراین داشتن یک استراتژی مدون و مکتوب به تمام فعالیتهای معاملهگر نظم میدهد. این مهم از تأثیر هر عامل منفی بر روحیه سرمایهگذار جلوگیری کرده و به او کمک میکند تا با اتکا به استراتژی شخصی خود به معامله بپردازد و دچار احساساتی چون ترس، طمع، خشم و… نشود.
نقش استراتژی معاملاتی در موفقیت معامله گران
بارها گفته شده که بازار بورس بازار پرریسکی است. به این معنی که ممکن است نه تنها سرمایه شما آورده مثبتی نداشته باشد، بلکه اصل ان هم مورد تهدید واقع شود. معاملهگرانی میتوانند در بازار پرنوسان امروز از سرمایه خود محافظت کرده و در قدم بعدی سود کسب کننده که استراتژی معاملاتی داشته باشند. نقش استراتژی معاملاتی در موفقیت معامله گران این است که باعث میشود با شناخت همه جوانب، بهترین تصمیم را بگیرند و در مسیری قدم بردارند که مناسب آنها است. بدون استراتژی معاملاتی بازارهای مالی چگونه عمل می کنند؟ مناسب، نمیتوان در بازار بورس به موفقیت دست یافت و این موفقیت را حفظ کرد. حتی در مواردی، امکان از بین رفتن اصل سرمایه نیز وجود دارد. بنابراین سرمایهگذاران باید دانش و مهارت لازم برای تعیین استراتژی را به دست آورند یا از روشهای سرمایهگذاری غیر مستقیم استفاده کنند.
انواع استراتژیهای معاملاتی
استراتژیهای معاملاتی بسیار زیاد هستند و تنوع بالایی دارد به طوری که میتوان ادعا کرد که به ازای هر شخص فعال در بازار سرمایه، یک استراتژی معاملاتی وجود دارد. چرا که اساسا استراتژی معاملاتی سلیقهای است و بر مبنای تشخیص هر سرمایهگذار طراحی میشود.
اما به صورت کلی برای استراتژی معاملاتی میتوان دو روش تحلیلی در نظر گرفت که این دو روش شامل تحلیل تکنیکال یا نموداری و تحلیل فاندمنتال یا بنیادی میشوند. البته هیچ کدام از استراتژیهای معاملاتی در بازار سرمایه بر دیگری ارجحیت ندارند و در اصل ترکیب این دو استراتژی است که میتواند به کسب سود و موفقیت در معامله منتهی شود. در زیر چهار مورد از رایجترین استراتژیهای معاملاتی که بر اساس نمودارهای تکنیکال صورت میگیرد را شرح دادهایم.
- معاملات روزانه: در معاملات روزانه، موقعیتهای خرید در همان روز بسته میشوند. معمولا این نوع استراتژی معاملاتی توسط تریدرهای حرفهای یا بازارسازان انجام میشود.
- معاملات موقعیت: در معاملات موقعیت از نمودارهای بلندمدت (روزانه تا ماهانه) و ترکیب آنها با روشهای دیگر برای تعیین روند فعلی بازار استفاده میشود.
- معاملات نوسانات: معمولا با شکسته شدن روند، معاملهگران نوسانگیر وارد بازی میشوند و با شروع نوسان قیمت، خرید یا فروش میکنند.
- معاملات اسکالپینگ: اسکالپ تریدینگ یا اسکالپینگ یکی از بازارهای مالی چگونه عمل می کنند؟ استراتژیهایی معاملاتی زود بازده است و تریدرهای فعال از این روش استفاده میکنند. در این استراتژی اختلاف کارمزدهای خرید و فروش شناسایی و بررسی میشوند.
در چیدن استراتژی بر اساس تحلیل فندامنتال نیز چند اصل اساسی باید در نظر گرفته شود که عبارتند از: صورت مالی، ترازنامه، صورت درآمد، گزارش گردش پول نقد. گفتنی است که این اطلاعات را در رابطه با شرکت مورد نظر خود میتوانید در سایت کدال مشاهده کنید.
مراحل تدوین یک استراتژی معاملاتی موفق
مراحل تدوین یک استراتژی معاملاتی موفق به صورت زیر است:
۱/ ایجاد یک چارچوب ذهنی حرفهای
تفاوت میان سرمایهگذاران موفق با سایرین علاوه بر آموزش سرمایه گذاری در بورس و استفاده از تحلیل و … خارج از فضای بازار دقیقاً در ذهن سرمایهگذار است. برای موفقیت در معاملهگری در هر بازاری باید بتوان عواطف و احساسات (ترس، طمع، غرور، خشم و…) خود را شناخت. عقایدی که بر نحوه معاملات ما تأثیر میگذارند را شناسایی کرد و با اصلاح آن، یک چارچوب ذهنی حرفهای ساخت. به کارگیری عوامل روان شناختی میتواند کمک مؤثری در اتخاذ نوع استراتژی معاملاتی داشته باشد.
۲/ انتخاب سبک معاملاتی بر اساس چارچوب زمانی
یکی از مراحل تدوین استراتژی معاملاتی، انتخاب بازه زمانی مناسب است. بازه زمانی مورد نظر سرمایهگذار برای سرمایهگذاری منجر به ایجاد انواع مختلفی از سبکهای معاملاتی میشود. برخی از سرمایهگذاران ترجیح میدهند در بازههای زمانی کوتاه مدت، برخی بازه زمانی میان مدت و برخی در بازه زمانی بلند مدت فعالیت کنند. بنابراین میبایست سرمایهگذاران با تسلط بر عواطف و احساسات خود، به اتخاذ سبک معاملاتی خاص بپردازند. به عنوان مثال اگر معامله در بازار بورس به عنوان شغل دوم یک فرد است، قطعاً نمیتواند چارت را دائم بررسی کند. در این صورت بهتر است استراتژی خود را در بازه های زمانی بزرگتر تعیین کند. از آنجایی که یک استراتژی در دو بازه زمانی نتایج متفاوتی خواهد داشت، اهمیت بازه زمانی و انتخاب سبک معاملاتی برای سرمایهگذاران مشخصتر میشود.
۳/ توانایی یافتن شاخصهای مناسب جهت شناسایی یک روند
توانایی تشخیص معیارهای شروع یک روند نزولی یا صعودی معمولاً دشوار است و سرمایهگذاران تنها با به کارگیری ابزاری نظیر تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال قادر به انجام آن هستند. لذا با کسب مهارت در این زمینه میتوان تشکیل و شروع روند در بازار را تشخیص داد. به عنوان مثال در تحلیل تکنیکال برای شروع روند صعودی، سقفها بالاتر و کفها بالاتر و در روند نزولی سقفها پایینتر و کفها پایینتر میشود.
به طور کلی دیدگاه سرمایهگذاران مبنی بر این که یک روند غالب در بازار وجود دارد، موجب ایجاد نظم در معاملات شده و همین امر منجر به شکلگیری معاملات موفقتری در بازار میشود. مشخص بودن حداقل دو نکته روند کلی بازار و صعودی و نزولی بودن آن.
۴/ بررسی نقاط ورود و خروج یک سهم
تعیین نقطه ورود و خروج مناسب از سهم (زمان مناسب خرید و فروش سهم) در سودآوری معاملات بسیار مؤثر است. برای تعیین قیمت خرید و فروش یک سهم، داشتن برنامه یا استراتژی معاملاتی ضروری است. هر چقدر هم که یک سهم ارزنده باشد، ورود و خروج از سهم باید بر اساس استراتژی معاملاتی تعیین شود، قیمت مناسب آن بررسی شده و سپس برای ورود یا خروج آن تصمیم گرفت. به عنوان مثال یک تحلیلگر تکنیکالی را در نظر بگیرید که بر اساس حرکت قیمت سهم در یک کانال صعودی اقدام به خرید و فروش میکند. این تحلیلگر زمانی که قیمت سهم به کف کانال یا همان سطح حمایتی سهم برخورد کند، سهم را میخرد.
به نظر میرسد تعیین یک نقطه مناسب برای خرید سهم نباید صرفاً با تحلیل تکنیکال صورت بگیرد و در کنار آن باید روند حرکتی سهم و رفتار خریداران و فروشندگان نیز در نظر گرفته شود تا تأییدی برای خرید صحیح سهم باشد. همچنین برای تعیین قیمت فروش هم میتوان از مقاومتهای استاتیک و داینامیک در بازار استفاده کرد. یعنی هنگام رویارویی با یک مقاومت، شرایط عرضه سهم توسط فروشندگان بررسی شود تا بتوان تصمیم درست اتخاذ کرد. عدهای از سرمایهگذاران هم برای کسب حداکثر سود و از طرفی کاهش میزان ریسک، از فروش پلهای و عدهای هم از تکنیک تریل کردن استفاده میکنند.
۵/ تعیین از پیش تعیین شده حد سود و ضرر
این مرحله وابسته به مرحله نقطه ورود و خروج از سهم است. حد سود به محدودهای از قیمت گفته میشود که سرمایهگذار بر اساس تحلیلی که بر روی سهم انجام میدهد آن محدوده را برای ذخیره سود و خروج از سهم مناسب پیشبینی میکند. چنانچه قیمت سهم بر خلاف تحلیل و پیشبینیهای معاملهگر محقق شده و قیمت کاهش پیدا کند. محدوده قیمتی را که معاملهگر برای خروج از سهم پیشبینی کرده را حد ضرر میگویند. با تعیین میزان ریسک سرمایهگذاری، سرمایهگذار باید با رسیدن به حد ضرر یا حد سود تصمیم درستی گرفته و این موضوع را از قبل به صورت مکتوب تعیین کرده باشد.
۶/ آزمودن استراتژی معاملاتی و تحلیل بازخورد آن
در این مرحله باید قبل از ورود به بازار، استراتژی معاملاتی تست شود. در میان اغلب پلتفرمهای تحلیلی، نرمافزارهایی به نام آزمونگر (tester) وجود دارد که به واسطه آن میتوان عملکرد استراتژی معاملاتی را در گذشته آزمایش کرد. به این صورت که میتوان به عقب برگشته و یکبار شمع را در یکزمان حرکت داد. هنگامیکه نمودار به سمت یک شمع در یک زمان حرکت میکند، میتوان قوانین سیستم معاملاتی خود را دنبال کرده و معاملات را طبق آن انجام داد تا نتیجه حاصلشده از آن را مشاهده کرد.
۷/ تعهد به استراتژی معاملاتی
پس از طراحی یا انتخاب استراتژی معاملاتی، اعتماد و اعتقاد به آن نکته حائز اهمیتی است. اجتناب از اخبار و شایعات از اهمیت به سزایی برخوردار بوده و همواره باید به یاد داشت که سرمایهگذاری که سیستم معاملاتی پیچیدهتری دارد موفق نمیشود بلکه کسی موفق خواهد بود که به استراتژی معاملاتی خود پایبندتر باشد. توجه کنید که استراتژی شما دارای چارچوب، قوانین و منطق مشخصی بوده و احساسات هیچ جایگاهی در استراتژی ندارد. بنابراین کاملاً گوش به فرمان استراتژی خود باشید.
سخن آخر
تدوین یک استراتژی معاملاتی مطلوب در بازار سرمایه باید برای هر سرمایهگذار به عنوان اولویتی مهم و اساسی باشد. بدون داشتن یک استراتژی معاملاتی شخصی، سرمایهگذار تحت تأثیر جو منفی بازار و تقلید از استراتژی معاملاتی سرمایهگذاران دیگر قرار گرفته و دچار سردرگمی و شکست در بازار سرمایه میشود. با توجه به روحیات افراد متفاوت پیروی از هر استراتژی معاملاتی روش صحیحی نیست چرا که ممکن است یک استراتژی معاملاتی برای یک فرد مناسب و برای فرد دیگر نامناسب باشد.
فارس من| ضرر سهامداران خرد چگونه جبران میشود
بازار سرمایه روزهای پایداری را سپری نمیکند و نوسانات شدید در این بازار سبب ریزش بازار و ضرر سهامداران شده است. البته در این بین بعضی روزهای صعودی نیز وجود داشته؛ اما همچنان سهامداران در ضرر به سر میبرند.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، در ماه های گذشته بورس دچار نوسان های متعددی شده است. در صورتی که این روند ادامه داشته باشد، بازار سرمایه با مشکل نقدینگی مواجه می شود. خروج پول از بازار سهام شدت گرفته است و هر روز سهامداران بیشتری از بازار خارج می شوند.
در حال حاضر کمبود تقاضا و عدم وجود نقدینگی در بازار سرمایه به شدت حس می شود و می توان گفت این مساله در وضعیت فعلی به یک پاشنه آشیل برای بورس تبدیل شده است.
عملیات بازار باز که دولت در سه ماه گذشته در بازار سرمایه انجام داده است، این مشکل را تشدید کرده است. کاهش حجم معاملات و معاملات خرد نشان دهنده پایین بودن تمایل سهامداران به انجام معامله در بورس است.
بازار به حمایت نیاز دارد
اعتراض سهامداران از تداوم روند اصلاحی قیمت ها در بازار سرمایه شکلی عمومی تر به خود گرفته است و سهامداران از نمایندگان در مجلس و دولت درخواست ورود به بازار را کرده اند. در یک ماه گذشته بورس بازان شاهد جلسات متعدد برای حمایت از بازار بوده اند، اما همچنان روند بازار تغییری نکرده است.
به نظر میرسد، بورس در حال حاضر بیش از حمایت، نیاز به اصلاح برخی زیرساخت ها و قوانین محدود کننده ای دارد که در یک بازه زمانی قیمت سهام را حبابی می کند و در دوره ای دیگر اصلاح را طولانی و فرسایشی. از جمله این قوانین می توان به حجم مبنا و دامنه نوسان اشاره کرد.
به هرحال بازار سرمایه در وضعیت فعلی از نظر نقدینگی و سیاستی نیازمند توجه جدی از سوی وزارت اقتصاد است. در صورتی که این توجه انجام نشود و یا بازار به حال خود رها شود، نمی توان امیدی داشت بازار یک روند صعودی و متعادل را به دست بیاورد.
حمایت از بورس فراموش نشود
در سامانه فارس من، تعداد زیادی پویش جهت حمایت از بورس ثبت شده است. در یکی از این پویش ها با عنوان «بورس همچنان در حال ریزش است، رسیدگی شود»، مخاطب از رئیس جمهور خواسته است، وعده های خود در زمان انتخابات در حوزه بورس را عملی کند. در این زمینه مخاطب می نویسد: « یکی از شعارهای انتخاباتی رئیس جمهور محترم، حمایت از بورس بوده و ایشان قول دادند که در هفته اول دولت، نگرانی مردم از بورس را رفع نمایند، اما متأسفانه هنوز هم شاهد ریزش جدید بورس هستیم و هیچ حمایتی از بورس و سهامداران نمیشود، لطفاً پیگیری شود».
مخاطب دیگری در این سامانه کمپین دیگری با عنوان «وعده ثبات در بازار بورس چه شد؟»، با 86 امضا به ثبت رسانده است که همین درخواست را داشته است.
«متاسفانه نوسانات غیرمنطقی را در بورس شاهد هستیم؛ به طوری که یک سهم یک روز صف خرید است و چندین روز صف فروش در حالی که هیچ تغییری در گزارشات و فروش شرکت رخ نداده است. بورس تبدیل به بهشت نوسان گیران حقوقی شده و مردم عادی که برای حمایت از تولید ملی و به شکل بلندمدت وارد بورس شده اند اسیر این نوسانگیران شده اند». این هم نظر مخاطب دیگری است که پویشی با نام «صدای سهامداران را بشنوید» را به ثبت رسانده است و خواستار ورود جدی دولت به بورس جهت حمایت از سهامداران خرد شده است.
سهامداران همچنان به دولت سیزدهم امیدوارند
در پویش های دیگری، مردم امیدوارانه از تیم اقتصادی دولت سیزدهم خواسته اند، به بازار سرمایه ورود کند و از ضرر بیشتر سهامداران خرد جلوگیری کند. در پویشی با عنوان «جلوگیری از نابودی سرمایه مردم در بورس»، ثبت کننده پویش گفته است: «مردمی که با دعوت دولت قبل، بیشتر دارایی خود را وارد بورس کردند، تقریبا نیمی از دارایی خود را از دست داده اند و از رئیس جمهور محترم و تیم اقتصادی ایشان می خواهیم که برای جلوگیری از ضرر بیشتر و جبران خسارات وارده به اقتصاد و مردم، بازار سرمایه را از این وضعیت نجات دهند».
همه این پویش ها که در آبان ماه سال جاری به ثبت رسیده اند، نشان می دهند که سهامداران خرد از دولت سیزدهم امید حمایت از بورس را دارند. البته نباید از بیان این نکته غفلت کرد که ورود به بازار سرمایه نیاز به یک نگاه بلندمدت دارد.
به نظر می رسد دولت باید پیش از هر اقدامی اعتماد به بازار سرمایه را ترمیم کند. در این صورت سهامداران می توانند آگاهانه وارد بورس شده و مطمئن باشند سهام خریداری توسط آنان، در گیرودار نوسان گیران و حقوقی ها گرفتار نخواهد شد. در این وضعیت می توان امیدوار بود مشکل تقاضا در بورس حل شده و سهامداران نیز علاوه بر خارج شدن از بورس، سود نیز کسب کنند.
نگاه بلندمدت در سرمایه گذاری در بورس، آموزش دیدن سهامداران خرد و عدم توجه به سیگنال دهی در فضای مجازی می تواند کمک زیادی به سهامداران خرد و تازه وارد به بورس کند. در صورتی که سهامداران حقیقی الزامات ورود به بورس را رعایت کنند و نگاه بلندمدت نیز به این بازار داشته باشند، می توان امیدوار بود که این بازار از سایر بازارهای مالی بازدهی بیشتری داشته باشد.
مبانی حمایت و مقاومت
بدون شک مفاهیم معاملاتی سطوح مقاومت و حمایت از مهمترین مباحث در تحلیل تکنیکال هستند. این اصطلاحات به عنوان بخشی از تجزیه و تحلیل الگوهای نمودارها استفاده میشوند. تریدرها با این اصطلاحات سطوحی از قیمت را که در نمودار به صورت مانع عمل میکند، توضیح میدهند. این سطوح مانع از آن میشود که قیمت به یک جهت خاص سوق داده شود.
در اولین مواجهه، شناسایی و شرح این سطوح آسان به نظر میرسد، اما همانطور که درخواهید یافت، حمایت و مقاومت میتواند اشکال مختلفی داشته باشد و تسلط بر این مفهوم از آن چیزی که به نظر میرسد، دشوارتر است.
نکات کلیدی
- تحلیلگران تکنیکال از سطوح حمایت و مقاومت برای شناسایی نقاط قیمتی در نمودار استفاده میکنند که در آن احتمال توقف یا تغییر روند غالب وجود دارد.
- حمایت جایی اتفاق میافتد که انتظار میرود روند نزولی به خاطر ازدیاد تقاضا متوقف شود.
- مقاومت جایی رخ میدهد که انتظار میرود روند صعودی موقتاً به خاطر ازدیاد عرضه متوقف شود.
- روانشناسی بازار نقش اصلی را در تعیین این سطوح بازی میکند؛ چرا که تریدرها و سرمایهگذاران گذشته را به خاطر دارند و نسبت به تغییر شرایط واکنش نشان میدهند تا حرکت آیندهی بازار را پیشبینی کنند.
- مناطق حمایت و مقاومت را میتوان در نمودارها با استفاده از خط روند و میانگین متحرک شناسایی کرد.
تعریف مقاومت و حمایت
حمایت یک سطح قیمتی است که انتظار میرود روند نزولی به خاطر ازدیاد تقاضا یا جذابیت خرید متوقف شود. با کاهش قیمت داراییها یا اوراق بهادار، تقاضا افزایش مییابد، بنابراین خط حمایت ایجاد میشود. به همین ترتیب، مناطق مقاومت بابت میل به فروش در زمان افزایش قیمتها بوجود میآیند.
وقتی که منطقه یا «ناحیه»ی حمایتی یا مقاومتی شناسایی شود، میتوان این سطح قیمت را به عنوان نقاط ورود یا خروج بالقوه نظر گرفت. به این دلیل که قیمت با رسیدن به یک نقطه حمایت یا مقاومت، یکی از این دو کار را انجام میدهد – بازگشت به عقب از سطح حمایت یا مقاومت، یا اینکه سطح قیمت را میشکند و به مسیر خود ادامه میدهد- تا زمانی که به سطح حمایت یا مقاومت بعدی برسد.
زمانبندی بعضی از معاملات بر اساس این باور است که مناطق حمایت و مقاومت شکسته نخواهند شد. چه قیمت در برخورد با سطح حمایت یا مقاومت متوقف شده یا سطح را بشکند و عبور کند، معاملهگران میتوانند بر روی جهتِ قیمت شرطبندی کنند و به سرعت صحت آن را تشخیص دهند. اگر قیمت در مسیر اشتباهی حرکت کند، میتوان معامله را با ضرر ناچیزی بست. اگر قیمت در مسیر درست حرکت کند، ممکن است حرکت قابلتوجهی داشته باشد.
اصول اولیه
بیشتر تریدرهای باتجربه میتوانند تصدیق کنند که بعضی از سطوح قیمتی تریدرها را از سوق دادن قیمت یک دارایی اساسی به سمت و سویی خاص بازمیدارند. به عنوان مثال، فرض کنید که جیم در ماههای مارس و نوامبر پوزیشن (معاملهی باز) سهامی داشته و انتظارش افزایش ارزش آن سهام بوده است.
فرض کنیم جیم متوجه شده است که قیمت در طول چندین ماه بارها بالاتر از 39 دلار نمیرود، حتی اگر تا مرز عبور از این قیمت پیش برود. در این حالت، تریدرها سطح قیمت نزدیک به 39 دلار را سطح مقاومت میدانند. همانطور که در نمودار زیر مشاهده میکنید، سطح مقاومت مثل سقفی در نظر گرفته میشود. این سطوح قیمت نشاندهنده مناطقی است که دیگر سوخت رالیِ صعودی تمام میشود.
آن سوی سکهی مقاومت، سطح حمایت قرار دارد. حمایت به قیمتهایی اشاره دارد که با جلوگیری از پایین آمدن قیمت دارایی، مثل کف عمل میکنند. همانطور که در نمودار زیر مشاهده میکنید، توانایی شناسایی سطح حمایت میتواند همزمان با فرصت خرید باشد زیرا این منطقهای است که فعالان بازار ارزش را در آن میبینند و شروع به بالا کشیدن دوبارهی قیمتها میکنند.
خط روند (Trendline)
مثالهای بالا نشان میدهد که یک سطح ثابت مانع از بالا رفتن یا پایین آمدن قیمت میشود. این مانعِ ثابت یکی از متداولترین اشکال حمایت / مقاومت است. با این حال عموماً قیمت داراییها به سمت بالا یا پایین گرایش دارند، بنابراین عجیب نیست که با گذشت زمان شاهد تغییر این موانع باشیم. همین مسئله دلیلی است بر اهمیت مفاهیم روند و خطوط روند در یادگیری مبانی حمایت/ مقاومت.
وقتی بازار روندی صعودی را طی میکند، با کاهش سرعت حرکت قیمت و شروع بازگشت به سمت خط روند، سطوح مقاومت شکل میگیرد. این اتفاق در نتیجهی سودآوری یا عدم اطمینان قریبالوقوع برای ناحیهای خاص رخ میدهد. حرکت قیمت حاصل، دستخوش اثر فلاتی (بازده نزولی) یا افت اندکی در قیمت سهام قرار میگیرد و سقف کوتاهمدتی ایجاد میکند.
بسیاری از تریدرها قیمت سهامی که به سمت حمایت گستردهتر خط روند پایین میآید را کاملاً زیر نظر میگیرند، چراکه به لحاظ تاریخی این ناحیه، جایی بوده که از ریزش قابلتوجه قیمت جلوگیری کرده است. به عنوان مثال همانطور که در نمودار شرکت نیومونت ماینینگ (NEM) میبینید، یک خط روند میتواند برای چندین سال از قیمت یک دارایی حمایت کند. توجه کنید که چطور خط روند به عنوان تکیهگاهِ صعودی قیمت سهام نیومونت در طول زمان بسط پیدا کرده است.
از سوی دیگر، زمانی که بازار در روندی نزولی به سر میبرد، تریدرها قلههای نزولی را رصد و سعی میکنند این قلهها را با خط روندی به یکدیگر متصل نمایند. وقتی که قیمت به خط روند نزدیک میشود، ازدیاد فروش را مدنظر قرار میدهند و ممکن است پوزیشن فروش (short) باز کنند، چرا که این منطقه جایی است که در گذشته قیمت را به سمت پایین سوق داده است.
حمایت/ مقاومت سطحی مشخص است که چه با خط روند و چه با روش دیگری کشف شده باشد، هر چند باری که قیمت نتواند از آن عبور کند، قویتر دانسته میشود. بسیاری از تریدرهای تکنیکال از سطوح حمایت و مقاومتی که شناسایی کردهاند، برای انتخاب نقاط ورود/ خروج استراتژیک استفاده میکنند؛ زیرا این مناطق اغلب قیمتهایی را نشان میدهند که بیشترین تأثیر را در تعیین جهت دارایی دارند. بیشتر تریدرها در این سطوح از ارزش اساسی دارایی اطمینان دارند. بنابراین حجم به طور کلی بیش از حد معمول افزایش مییابد و ادامهی راندن قیمت به سمت بالا یا پایین را بسیار دشوارتر میسازد.
نکتهی مهم: برخلاف تصویری که مدلهای مالی از منطقی بودن فعالین اقتصادی ارائه میدهند، تریدرها و سرمایهگذارها آدمهای واقعی احساساتی هستند، اشتباهات شناختی مرتکب میشوند و در دام ایدههای ذهنی یا میانبرها میافتند. اگر مردم در واقعیت منطقی بودند، سطح حمایت و مقاومت در عمل جواب نمیداد!
اعداد رند
یکی دیگر از ویژگیهای مشترک حمایت/ مقاومت این است که قیمت دارایی ممکن است برای عبور از یک عدد رند مانند 50 یا 100 دلار ، مشکل داشته باشد. بیشتر تریدرهای بیتجربه زمانی که قیمت به عدد کاملی میرسد تمایل به خرید یا فروش دارند، به این دلیل که گمان میکنند قیمت در چنین سطوحی به صورت منصفانه ارزشگذاری شده است. بیشتر اهداف قیمتی یا سفارشات فروشی که توسط سرمایهگذاران خرد یا کلان نظیر بانکها تعیین میشود، در سطوح قیمتی رندی مانند 50/06 دلار است. از آنجا که بسیاری از سفارشات در همان سطح قرار میگیرند، عدد رند به عنوان یک مانع قیمتی قوی عمل میکند. اگر تمام مشتریان یک بانک سرمایهگذاری سفارشات فروش را در یک هدف پیشنهادی، به عنوان مثال 55 دلار، قرار دهند، این فروشها خریدهای زیادی را در خود ذوب میکند، بنابراین سطح مقاومتی ایجاد میشود.
میانگین متحرک
بیشتر تریدرهای تکنیکال از قدرت اندیکاتورهای تکنیکال مختلف مانند میانگین متحرک برای پیشبینی حرکت کوتاهمدت قیمت استفاده میکنند، اما هرگز به قابلیت این ابزار برای شناسایی سطح حمایت و مقاومت کاملاً پی نمیبرند. همانطور که بازارهای مالی چگونه عمل می کنند؟ در نمودار زیر مشاهده میکنید، میانگین متحرک یک خط دائماً در حال تغییر است که دادههای قیمت گذشته را هموار میکند و در عین حال به تریدر اجازه میدهد حمایت و مقاومت را شناسایی کند. توجه کنید که چطور قیمت دارایی طی روند صعودی با میانگین متحرک حمایت میشود و وقتی روند نزولی میشود میانگین متحرک به عنوان مقاومت عمل میکند.
تریدرها میتوانند به روشهای مختلفی از میانگین متحرک استفاده کنند، به عنوان نمونه برای پیشبینی روند صعودی هنگامی که خط قیمت به بالای میانگین متحرک کلیدیای عبور کند یا برای خروج از معامله زمانی که قیمت میانگین متحرک را به سمت پایین بشکند. فارغ ازینکه تریدرها چگونه از میانگین متحرک استفاده میکنند، این ابزار اغلب سطوح حمایت و مقاومت «خودکار» پدید میآورد. بیشتر تریدرها دورههای زمانی مختلفی را در میانگین متحرکشان امتحان میکنند تا بتوانند دورهای که برای این کار مناسب است را بیابند.
سایر اندیکاتورها
در تحلیل تکنیکال، اندیکاتورهای زیادی برای شناسایی موانع حرکت بعدی قیمت ساخته شده است. این اندیکاتورها پیچیده به نظر میرسند و استفاده مؤثر از آنها به تمرین و تجربه نیاز دارد. فارغ از پیچیدگی شاخص، تفسیرِ مانعِ شناساییشده باید با آنچه که از طریق روشهای ساده به دست میآید، مطابق باشد.
نسبت طلایی که در دنباله فیبوناچی آمده و در طبیعت و ساختار اجتماعی مکرراً مشاهده شده است.
به عنوان نمونه ابزار فیبوناچی اصلاحی (Fibonacci retracement)، مورد علاقهی بسیاری از تریدرهای کوتاهمدت است، چرا که به وضوح سطوح حمایت / مقاومت بالقوه را مشخص میکند. سازوکارِ محاسبهی سطوح مختلف حمایت و مقاومت توسط این اندیکاتور خارج از حوصلهی این مقاله است، با این حال در شکل 5 میتوانید ببینید که چطور سطوح مشخص شده (خطوط نقطهچین) به عنوان موانع کوتاهمدت قیمت عمل کردهاند.
اندازهگیری میزان اهمیت مناطق
حتما یادتان هست که چطور از اصطلاح کف برای حمایت و سقف برای مقاومت استفاده کردیم.
با در نظر گرفتن این تعاریف، سهام را میتوان توپ پلاستیکی در نظر گرفت که در اتاق بین زمین و سقف حرکت میکند، به زمین (حمایت) میخورد و سپس در برخورد با سقف (مقاومت) باز میگردد. توپی که حرکتش بین زمین و سقف را به صورت پیوسته ادامه دهد، مشابه سهام معاملاتی است که اصلاح قیمت را بین مناطق حمایت و مقاومت تجربه میکند.
حال تصور کنید که توپ در میانهی راه، به یک توپ بولینگ برخورد کند. این نیروی اضافی اگر در جهت مسیر بالا رفتن وارد شود، توپ را از سطح مقاومت عبور میدهد و اگر در مسیر سقوط باشد میتواند از سطح حمایت بگذرد. در هر صورت نیروی اضافی یا اشتیاق خریداران (گاوها) یا فروشندگان (خرسها) برای شکستن سطح حمایت یا مقاومت لازم است.
گاهی اوقات وقتی که قیمت قرار است دوباره بالا برود، سطح حمایتی قبلی به سطح مقاومت بدل میگردد و برعکس وقتی قیمت میخواهد به سمت پایین برگردد، سطح مقاومت قبلی به سطح حمایت تبدیل میشود.
نمودارهای قیمت به تریدرها و سرمایهگذاران امکان میدهد تا مناطق حمایت و مقاومت را به صورت بصری شناسایی کنند، و به آنها سرنخی در مورد اهمیت این سطوح قیمتی ارائه میدهند. به طور خاص، بر موارد زیر تمرکز دارند:
تعداد تماسها
هرچند باری که قیمت یک ناحیهی حمایت یا مقاومت را امتحان میکند، اهمیت سطح بیشتر میشود. وقتی که قیمتها قدرت سطح مقاومت یا حمایتی را چندباره تائید میکنند، توجه خریداران و فروشندگان بیشتری جلب میشود و برای معاملاتشان بر اساس این سطوح، تصمیم میگیرند.
حرکت قبلی قیمت
مناطق حمایت و مقاومت احتمالاً زمانی مهمتر میشوند که قبل از آن قیمت صعود یا نزولی با شیب تند را پشت سر گذاشته باشد. به عنوان مثال، یک پیشروی سریع و ناگهانی در مقایسه با پیشروی آهسته، با رقابت و شور و شوق و در عین حال مقاومت بیشتری روبرو خواهد شد. پیشرفت کند ممکن است آنقدر جلب توجه نکند. این مثال به خوبی نحوه هدایت اندیکاتورهای تکنیکال توسط روانشناسی بازار را نشان میدهد.
حجم در سطوح قیمتی خاص
هرچه میزان خرید و فروش در سطح قیمتی خاصی بیشتر باشد، حمایت یا مقاومت آن قویتر خواهد بود. دلیل این امر آنست که تریدرها و سرمایهگذاران این سطح قیمت را به خاطر دارند و برای سود بردنِ مجدد آمادهاند. وقتی فعالیت شدید در حجم بالا اتفاق بیفتد و قیمت کاهش یابد، احتمالاً در صورت بازگشت قیمت به آن سطح، فروش زیاد میشود؛ چرا که مردم خیالشان راحت است که معامله را در نقطهی سر به سر شدن سود و زیان میبندند و دستکم ضرر نمیکنند.
اگر سطح در مدت زمانی طولانی به طور منظم امتحانش را پس داده باشد، مناطق حمایت و مقاومت قابلتوجهتر میشوند.
حرف آخر
سطوح حمایت و مقاومت یکی از مفاهیم کلیدی مورد استفادهی تحلیلگران تکنیکال است و اساس طیف گستردهای از ابزارهای تحلیل تکنیکال را شکل میدهد. مبانی حمایت و مقاومت شامل دو سطح است: سطح حمایتی که کف قیمت معاملاتی و سطح مقاومتی که سقف آن در نظر گرفته میشود. قیمتها تا سطح حمایت کاهش مییابند، یا کف قیمتی حفظ میشود و قیمت را به عقب پس میراند یا شکسته میشود و کاهش قیمت احتمالاً تا سطح حمایت بعدی ادامه مییابد.
تعیین سطح حمایت بعدی میتواند بازده استراتژی سرمایهگذاری کوتاهمدت را به شدت بهبود بخشد، چرا که به تریدرها تصویر دقیقی از اصلاح قیمت ارائه میدهد. برعکس پیشبینی سطح مقاومت از آنجایی که این سطح قیمت به طور بالقوه میتواند به پوزیشنهای خرید (لانگ) آسیب برساند، میتواند مفید باشد. این سطح نشاندهندهی منطقهای است که سرمایهگذاران تمایل زیادی به فروش دارند. همانطور که در بالا اشاره شد، موقع شناسایی مقاومت/ حمایت، چند روش مختلف برای انتخاب وجود دارد، اما بدون در نظر گرفتن روشها، تفسیر همواره یکی است؛ این سطوح از حرکت دارایی در جهتی خاص جلوگیری میکنند.
تاثیرات نرخ بهره بر بازار سهام
نرخ بهره برای اکثر مردم مهم است و همچنین میتواند در بازار سهام تاثیرگذار باشد، اما چرا؟ در این مقاله به ارتباط بین نرخ بهره با بازار سهام و اینکه چگونه ممکن است بر زندگی ما تاثیر بگذارند، پرداخته میشود.
بهره در واقع هزینهای است که فرد در قبال استفاده از پول فرد دیگری به وی می پردازد. خانوارها با این مفهوم بهخوبی آشنا هستند، آنها باید برای خرید خانه از بانک وام رهنی دریافت کنند و در عوض بهره آن را بپردازند. دارندگان کارتهای اعتباری نیز این مفهوم را خوب میدانند، آنها پول را به صورت کوتاهمدت قرض میگیرند و به وسیله آن خرید خود را انجام میدهند. اما زمانی که صحبت از بازار سهام و تاثیر نرخ بهره می شود شرایط فرق میکند.
نرخهای بهره در واقع همان هزینههای هستند که بانکها برای استقراض پول از بانک مرکزی متحمل میشوند. چرا این ارقام مهم هستند؟ بانک مرکزی توسط این نرخها سعی در کنترل تورم دارد. تورم، ناشی از تقاضا زیاد و یا عرضه کم است که سبب افزایش قیمتها می شود. بانک مرکزی با اثر گذاری بر مقدار پول در دسترس، می تواند تورم را کنترل کند. در حقیقت با افزایش نرخ بهره بانک مرکزی عرضه پول را کم میکند و به نوعی دسترسی به آن را گرانتر میکند.
هنگامی که بانک مرکزی نرخ بهره را افزایش می دهد، این اقدام تاثیر آنی بر بازار سهام نمیگذارد. در عوض تاثیر مستقیمی بر بانکها برای وام گرفتن از بانک مرکزی میگذارد. اولین اثر غیرمستقیم افزایش نرخ بهره این است که بانکها نرخهای بهره را برای مشتریان افزایش میدهند. افراد برای گرفتن وام رهنی و کارتهای اعتباری تحت تاثیر این افزایش قرار میگیرند، به خصوص اگر از نرخهای بهرهی شناور استفاده کنند. این اقدام بر مقدار پولی که مردم می توانند خرج کنند اثر میگذارد. علاوه بر این، افراد همچنان باید قبوض را پرداخت کنند وقتی این قبوض گرانتر میشوند، پول کمی از درآمد خانوارها باقی میماند. این بدین معناست که خانوارها محتاطانه تر خرج می کنند. به همین علت، شرکتها بهصورت غیرمستقیم ازعکس العمل مشتریان در برابر کاهش نرخ بهره تاثیر میگیرند. اما افزایش نرخ بهره بهصورت مستقیم بر شرکتها نیز تاثیر میگذارد. آنها باید برای گسترش فعالیتهای عملیاتی خود باید از بانکها وام بگیرند. وقتی بانکها استقراض را گرانتر میکنند، شرکتها شاید دیگر نتوانند به مقدار زیاد وام بگیرند و مجبور هستند تا بهره بالاتری پرداخت کنند. هنگامی که شرکتها کمتر هزینه می کنند کمتر رشد خواهند کرد که این امر سبب کاهش سود آوری آنها نیز می شود.
همانطور که گفته شد تغییر در نرخ بهره بر شرکتها و مردم اثر میگذارد، اما علاوه بر آن بر بازار سهام نیز تاثیر میگذارد. یکی از راههای ارزشگذاری شرکتها، جمع ارزش فعلی جریانات نقد آتی شرکتها است. برای بدست آوردن قیمت سهام، مجموع ارزش فعلی جریانات نقد آتی بر تعداد سهام موجود تقسیم میشود. نوسانات قیمت سهام نشان دهنده انتظارات سرمایهگذران زمانهای مختلف از شرکت دارند. به خاطر این تفاوتها سرمایه گذاران تمایل دارند که در قیمتهای متفاوت سهمی را بخرند یا بفروشند.
اگر تصور شود که شرکت در آینده رشد و یا سود کمتری خواهد داشت (در اثر بهره بالا بدهی و یا درآمد کم) مقدار جریانات آتی آن کاهش یافته و در نتیجه قیمت سهامش کاهش می یابد. اگر قیمت سهام بسیاری از شرکتها کاهش پیدا کند، کل بازار و شاخصهایی از قبیل داو جونز و اس اند پی افت می کنند.
برای بسیاری از سرمایه گذاران افت قیمت سهام و بازار خوشایند نیست. سرمایه گذاران تمایل دارند ارزش سرمایهگذاری آنها افزایش یابد که این افزایش ارزش میتواند ناشی از افزایش قیمت سهام، دریافت سود تقسیمی و یا هر دو این موراد است. با انتظار رشد کم وجریانات نقد آتی کمتر، سرمایه گذاران رشد قیمتی مورد انتظار خود را دریافت نخواهند کرد و این باعث میشود تا سرمایه گذاری در سهام برای آنها جذاب نباشد. بهعلاوه، سرمایهگذاری در سهام از سایر سرمایهگذاریها ریسک بیشتری دارد. هنگامی که بانک مرکزی نرخ بهره را افزایش میدهد، اوراق بهادار دولتی مانند اوراق خزانه که سرمایهگذاریها مطمئنتری هستند را پیشنهاد می کند. به عبارت دیگر، نرخ بازده بدون ریسک افزایش مییابد و این سرمایهگذاریها را جذابتر می کند. هنگامی که افراد در سهام سرمایهگذاری میکنند، توقع دارند در ازای قبول ریسک، پاداش بگیرند و نرخ بازده سرمایهگذاری از نرخ بازده بدون ریسک بیشتر باشد. بازده مورد انتظار سرمایهگذاری در سهام برابر است با نرخ بازده بدون ریسک بهعلاوهی صرف ریسک. افراد مختلف، بسته به میزان ریسک پذیری و شرکتی که در آن سرمایهگذاری میکنند، انتظار بازدههای متفاوتی دارند. در اصل، هرچه نرخ بازده بدون ریسک افزایش یابد، بازده مورد انتظار سرمایهگذاری در سهام نیز افزایش مییابد، به همین خاطر اگر صرف ریسک مورد انتظار کاهش یابد در حالی که بازده ثابت باشد و یا کاهش یابد، سرمایه گذاران سهام را پر ریسک دانسته و جای دیگری سرمایهگذاری می کنند.
تغییر در نرخ بهره تاثیر گستردهای بر اقتصاد می گذارد. وقتی که نرخ بهره افزایش می یابد، مقدار پول در گردش کاهش مییابد و در نتیجه تورم کاهش مییابد، همچنین وام گرفتن گرانتر میشود و این عامل نیز بر مردم و شرکتها نیز تاثیر میگذارد، به گونهای که هزینهها افزایش و درآمدها کاهش مییابد. در نهایت، افزایش نرخ بهره باعث میشود بازار سهام جذابیت خود را برای سرمایه گذاران از دست بدهد.
به خاطر داشته باشید که تمامی این عوامل و نتایج آنها به هم وابسته هستند. آنچه در بالا شرح داده شد را نمیتوان مستقل از سایر عوامل در نظر گرفت، نرخ بهره تنها عامل اثر گذار بر قیمت سهام نیست و عوامل بسیاری بر تغییرات قیمت سهام موثر هستند و تغییر نرخ بهره تنها یکی از این عوامل است. بنابرین نمیتوان با قطعیت گفت که افزایش نرخ بهره توسط بانک مرکزی همیشه اثر منفی بر بازار میگذارد.
دیدگاه شما