در سال 1976 دو دوست یک شرکت کامپیوتری راه اندازی کردند. یک نفر یک مهندس باهوش بود و دیگری علاقه زیادی به بازاریابی و طراحی داشت. دو استیو (جابز و وزنیاک) با هم اپل را در گاراژ خانه ای که جابز با پدر و مادرش زندگی می کرد ایجاد کردند. آنها با هم صنعت را متحول کردند و استفاده از رایانه را برای افراد عادی آسان کردند. در سال 1985، جابز پس از یک کودتای نافرجام در هیئت مدیره از شرکت خود اخراج شد. او یک دهه بعد پیروزمندانه بازگشت تا شرکت را از ورشکستگی نجات دهد و ثروتش را تغییر دهد. در ژانویه 2022، برندی که توسط دو نفر در یک گاراژ تأسیس شد، اولین شرکت آمریکایی بود که به ارزش بازار 3 تریلیون دلار رسید.
آیا فارکس سود آور است؟ راههای عملی سودآوری در فارکس
سود فارکس چقدر است؟ آیا فارکس سودآور است؟ شاید این سوالاتی است که هرکسی در شروع به فارکس بپرسد. قطعاً کسانی که میخواهند وارد فارکس بشوند میخواهند بدانند که آیا میشود در فارکس سود کرد یا خیر. اگر روی کاغذ همه چیز را در نظر بگیریم باید بگوییم که جواب این سؤال مثبت است. فارکس یک بازار رسمی و سودآور است. اما جدا از فارکس، در هر بازاری شما امکان دارد هم سود کنید و هم ضرر این جز جدانشدنی هر بازاری است. اما اگر میخواهید بدانید که چطور میشود در سود فارکس را کسب کنید ما در ادامه چند نکته مهم را برایتان شرح خواهیم داد. با دلتا کالج همراه باشید.
آیا میشود در فارکس سود کرد؟
بعد از قدم اول که ثبت نام در فارکس است باید به دنبال استراتژی خود بروید. استراتژیهای مختلفی برای سود کردن در فارکس وجود دارد. البته این استراتژی منظور از استراتژی معاملاتی فقط نیست! بلکه استراتژی مراحل مختلفی دارد از جمله یادگیری روش معامله تا مسئله مدیریت مالی. پاسخ سریع به این سؤال در نکات زیر است:
- انتخاب و آزمایش یک استراتژی معاملاتی سازگار با شرایط شما
- تنظیم نسبت ریسک/سود 1:2 یا بالاتر
- تعیین اهداف سود واقعی
- اجتناب از استفاده از اهرمهای بالا
- عدم سرمایهگذاری بیش از 5 درصد از سرمایه تجاری در هر معامله
- انجام منظم تحقیقات بنیادی
انتخاب استراتژی معاملاتی و تست آن
انتخاب و آزمایش یک استراتژی معاملاتی مناسب شما اولین قدم در سودآوری فارکس است. زیرا باعث جلوگیری از ضرر در فارکس میشود.
هنگام بحث در مورد چگونگی کسب سود ثابت در فارکس، باید ذکر شود که اولین گام منطقی انتخاب یک سبک معاملاتی است. چندین گزینه وجود دارد، اما آنها عمدتاً در یکی از این دسته بندیها قرار میگیرند:
- اسکالپینگ
- معاملات روزانه
- تجارت نوسانی
- تجارت بلند مدت
در حال حاضر، مهمترین تفاوت بین این دسته بندیها، بازه زمانی معاملات است. در مورد اسکالپینگ، پوزیشنها در یک بازه زمانی 1 تا 15 دقیقه ای باز و بسته میشوند. همانطور که از نام آن پیداست، معاملات روزانه معمولاً شامل بسته شدن تمام معاملات فعال قبل از پایان روز کاری است. در مورد سبک معاملاتی سوئینگ، معاملهگران معمولاً موقعیتهای خود را از چند روز تا چند هفته باز نگه میدارند. زمانی که در همان زمان، معاملات بلندمدت معمولاً شامل معاملاتی است که چندین ماه طول میکشد.
گام منطقی بعدی پس از این تصمیم، انتخاب یک یا چند استراتژی معاملاتی است. برخی از افراد ممکن است باندهای بولینگر، میانگینهای متحرک یا سایر شاخصهای فنی را ترجیح دهند، در حالی که برخی معاملهگران دیگر ممکن است بیشتر بر اخبار اقتصادی و سایر اصول اساسی تمرکز کنند. مهمترین چیز در اینجا این است که آن استراتژیها را آزمایش کنید. یکی از روشهای ضروری برای انجام این کار، بک تست گرفتن است.
همانطور که از موارد بالا میبینیم، جفت یورو/پوند نوسانات زیادی را تجربه کرده است. این جفت ارز دو بار به اوج خود رسیده است اما پس از آن به میزان قابلتوجهی کاهش یافته است.
بنابراین، در اینجا معاملهگران میتوانند تصور کنند که از ابتدای این نمودار در حال معامله هستند و از خود سؤالات زیر را بپرسند: این استراتژی در طول روند صعودی یورو چقدر خوب عمل میکند؟ آیا این روش در شناسایی برگشتها، قبل از ورود EUR/GBP به روند نزولی مؤثر بود؟ آیا این استراتژی توانست در برابر افزایش غیرمنتظره یورو در فوریه، بدون متحمل شدن زیان جدی مقاومت کند؟ مدلهای پیش بینی مبتنی بر اخبار بنیادی در این دوره چگونه عمل کردند؟
واضح است که معاملهگران میتوانند دهها سؤال دیگر را بررسی کنند، اما مهمترین نکته انتخاب روشهای مفید و نادیده گرفتن تاکتیکهایی است که در گذشته شکستخوردهاند. در نهایت، معاملهگران میتوانند با حسابهای معاملاتی آزمایشی به آزمایش بلادرنگ بروند.
در نتیجه، یک معاملهگر یک یا چند استراتژی خوب آزمایش شده خواهد داشت که میتواند به طور مداوم از آنها استفاده کند.
تنظیم نسبت ریسک/پاداش 1:2 یا بالاتر
معاملهگران لزوماً تضمین نمیکنند که همیشه بیش از 50 درصد از معاملات برنده را به دست آورند. با این حال، یک راه برای رفع این نگرانی ممکن است تنظیم نسبت ریسک/سود 1:2 یا بالاتر باشد. به عنوان مثال، اگر معاملهگری قصد دارد 100 پیپ از یک موقعیت مشخص به دست آورد، ممکن است دستور توقف ضرر (استاپلاس) را زیر 50 پیپ از قیمت فعلی بازار قرار دهد. این کار میتواند بسیار مفید باشد به این معنا که به شرکت کنندگان در بازار امکان میدهد حتی با 40٪ معاملات سودده، در روندهای کلی سودده هستید.
این کار میتواند به طور قابلتوجهی شانس موفقیت را به نفع یک معاملهگر افزایش دهد و میتواند یک وضعیت ارزشمند و مناسب باشد.
تنظیم تارگت سود واقعی
سود در فارکس باید برایتان حدی داشته باشد شما نباید احساسی باشید، باید یک حد مناسب از سود در روز و در ماه را مشخص کنید و زمانی که به تارگت رسیدید کنار بکشید. مشکل بیشتر معاملهگران مخصوصاً تازهکار این است که طمع باعث میشود بهخاطر جبران ضررهای گذشته به دنبال سود کردن بیشتر باشید که همین امر سبب میشود سودهای دیگر شما را نیز از بین ببرد.
اجتناب استفاده از لوریج بالا
بیدلیل نیست که بسیاری از مفسران مالی این اهرم را به عنوان یک شمشیر دو لبه توصیف میکنند. مشکل این است که معاملات با اهرم بیش از حد میتواند به راحتی منجر به زیانهای شدید شود که جبران آن بسیار دشوار خواهد بود.
به عنوان مثال، در مورد اهرم 400:1، اگر بازار با 0.25٪ مخالف موقعیت حرکت کند، ممکن است برای از بین بردن کل پول شما کافی باشد، بنابراین یک معاملهگر کل سرمایه خود را از دست میدهد.
در نتیجه اصلاحات نظارتی ایالات متحده، محدودیت 50:1 برای حداکثر مقدار اهرم استفاده شده با جفتارزهای اصلی و 30:1 برای جفتارزهای فرعی وجود دارد. با این حال، حتی اهرم 50:1 نیز میتواند یک ریسک جدی برای سرمایه تجاری فرد باشد، زیرا در اینجا ممکن است 2% تغییر نامطلوب لازم باشد تا یک معاملهگر سرمایهگذاری خود را از دست بدهد.
در نتیجه، برخی از معاملهگران، بهویژه مبتدیها، ممکن است برای محافظت در برابر این خطرات، از اهرمهای 1:10 یا کمتر استفاده کنند. البته بسیاری از کارگزاریها به خواست خود معاملهگران اقدام به ارائه اهرمهایی مانند 1:200، 1:500 و بالاتر هم میکنند که استفاده از آن برای مبتدیان بسیار خطرناک است.
بیش از 5% از سرمایه خود را در یک معامله ریسک نکنید
کسب سود در فارکس یعنی در قدم اول ضرر نکنیم. یکی دیگر از عناصر ضروری یک استراتژی مدیریت ریسک مناسب است و میتواند این باشد که از بیش از 5% سرمایه تجاری خود در یک معامله استفاده چهار عنصر در استراتژی دلتا نکنید. برخی از متخصصان هستند که حد بسیار پایینتر را توصیه میکنند، مثلاً 1 یا 2٪، با این حال، اجماع عمومی تریدران به نظر میرسد حداکثر 5 درصد باشد.
دلیل این امر کاملاً ساده است، حتی اکثر معاملهگران با تجربه میتوانند چندین معامله بازنده را در مدت زمان کوتاهی داشته باشند. به عنوان مثال، فرض کنید معاملهگران 50 درصد از حساب خود را در یک موقعیت به خطر میاندازند و بازار در جهت مخالف حرکت میکند. آنها موقعیتهای خود را بستند و نیمی از سرمایهگذاری خود را از دست دادند. در این صورت، این یک ضرر به تنهایی یک چهارم کل سرمایه تجاری آنها را از بین میبرد.
همانطور که از این مثال میبینیم، عدم مدیریت صحیح پول میتواند به راحتی به ضررهای جبران ناپذیری به حساب معاملاتی فرد منجر شود. بنابراین، بسیاری از معاملهگران از ریسک بیش از 1/20 وجوه در یک معامله اجتناب میکنند.
نتیجه
در پایان برای پاسخ به این سوال که آیا فارکس سودآور است یا خیر فهمیدیم که باید برای سودکردن در بازار فارکس شرایط خاطی را رعایت کنیم به هرحال این بازار محلی برای قمار نیست بلکه بازاری است که با علم و توانایی فنی به کلیه شرایط بازار باید بتوانید در آن معامله کنید، تجربه کسب کنید و در نهایت سودآور باشید.
قرارداد آپشن (Options Contract)
یک قرارداد آپشن (به انگلیسی Options Contract) توافقی است که به معاملهگر اجازه میدهد یک دارایی را با قیمت از پیش تعیینشده پیش و یا در یک تاریخ خاص بخرد و یا بفروشد.
قراردادهای آپشن در ایران با نام اختیار معامله (اختیار فروش و اختیار خرید) شناخته شدهاند.
قرادادهای آپشن در داراییهای مختلف؛ مثل سهام و یا ارزهای دیجیتال قابل تنظیم است.
این قراردادها از شاخصهای اقتصادی به وجود آمدهاند و مخصوص کم کردن ریسک در خرید و فروش و معامله بر اساس حدس و گمان است.
نحوه کار قراردادهای آپشن
دو نوع قرارداد آپشن وجود دارد که در فارسی میتوان به آنها قرارداد اختیار فروش و قرارداد اختیار خرید گفت و همانطور که از نام آنها پیداست به صاحبان قرارداد این اجازه را میدهد که یک دارایی را خرید و فروش کنند.
واضح است که اگر معاملهگران حدس بزنند قیمت یک سهام و یا هرچیز دیگری بالا میرود، وارد قرارداد اختیار خرید میشوند و بالعکس اگر تخمین بزنند که قیمت پایین میآید، قرارداد اختیار فروش تنظیم میکنند.
سرمایهگذاران ممکن است که با امید پایداری قیمتها وارد این قراردادها شوند و یا ترکیبی از این دو نوع را برای معامله خود به کار بگیرند تا به نحوی بر خلاف و یا در جهت نوسانات بازار شرطبندی کنند.
یک قرارداد آپشن حداقل 4 بخش مختلف دارد: اندازه، تاریخ انقضا، قیمت هدف و پاداش.
- اندازه (Size) به تعداد قردادهایی که قرار است معامله شود برمیگردد.
- تاریخ انقضا (expiration date) تاریخی است که بعد از آن سرمایهگذار نمیتواند تغییری در آپشن مورد نظرش ایجاد کند.
- قیمت هدف (strike price یا قیمت معامله) همان قیمتی است که در آن دارایی مورد نظر خریداری و یا فروخته خواهد شد (اگر خریدار قرارداد تصمیم بگیرد قرارداد را اعمال کند)
- پاداش قیمت (premium) تنظیم یک قرارداد آپشن است و مقدار هزینهای که سرمایهگذار برای بستن قرارداد نیاز دارد را مشخص میکند.
خریداران قراردادها را از فروشندهها با توجه به میزان پاداشی که برای قرارداد تعیین میشود، دریافت میکنند و نکته مهم اینجاست که هرچه به تاریخ انقضا نزدیکتر شویم، میزان پاداش نیز تغییر میکند.
به طور ساده، اگر قیمت هدف معامله یک قرارداد از قیمت فعلی بازار کمتر باشد، یک معاملهگر میتواند دارایی مورد نظر را خریداری کند و با اضافه کردن مقدار پاداش، ممکن است تصمیم به اعمال قرارداد بگیرد تا کمی سود بنماید؛ اما اگر قیمت هدف بالاتر از قیمت بازار باشد، اجرا کردن قرارداد هیچ دلیلی نداشته و قرارداد بی استفاده میشود.
اگر قراداد مورد استفاده قرار نگیرد، خریدار مورد نظر تنها میزان پولی که برای پاداش در نظر گرفته چهار عنصر در استراتژی دلتا شده است را از دست میدهد.
این نکته قابل ذکر است که خریداران یک قرارداد قادر به اجرا و یا عدم اجرای یک قرارداد هستند؛ اما سرنوشت فروشندههای قرارداد (نویسندهها) به تصمیم خریداران بستگی دارد.
پس اگر یک خریدار قرارداد اختیار خرید (Call option) تصمیم بگیرد که قراردادش را اجرا کند، فروشنده قرارداد مجبور است که دارایی مورد نظر را بفروشد.
به همین شکل اگر یک معاملهگر یک قرارداد اختیار فروش بخرد و تصمیم به اجرای آن بگیرد، فروشنده موظف به خرید دارایی از دارنده قرارداد است.
این موضوع نشان میدهد که فروشندههای قرادادها نسبت به خریداران آن در معرض خطر و ریسک بیشتری هستند؛ زیرا خریداران تنها ممکن است مبلغ پاداش را از دست بدهند؛ اما فروشندهها با توجه به قیمت بازار، ضرر بیشتری میبینند.
برخی از قراردادها به صاحبانشان اجازه میدهند که آن را قبل از تاریخ انقضا اجرا کنند و از آنها با عنوان قراردادهای آپشن آمریکایی یاد میشود. از آن طرف قرارداد آپشن اروپایی تنها در تاریخ انقضا قابل اجراست.
پاداش آپشن
قیمت و هزینه پاداش توسط فاکتورهای مختلفی تعیین میشود.
به طور ساده پاداش یک قرارداد آپشن به 4 عنصر اصلی وابسته است:
- قیمت دارایی مورد نظر
- قیمت هدف
- مدت زمان باقیمانده تا تاریخ انقضا
- نوسان بازار مورد نظر
این 4 عنصر مختلف به اندازههای متفاوت رو پاداش یک قرارداد تاثیر میگذارند و این تاثیرات بر روی جدول زیر به نمایش در آمدهاند.
طبیعتا قیمت دارایی و قیمت هدف بر روی پاداش قرارداد خرید و فروش به طور برعکس تاثیر میگذارند.
زمان کمتر تا تاریخ انقضا به طور مشابه بر روی هردو تاثیر میگذارد و آن را کمتر میکند؛ زیرا معاملهگران احتمال بیشتری میدهند که اتفاق مورد نظر بیفتد.
زیاد شدن نوسان نیز قیمت پاداش قرارداد را در هر دو پوزیشن افزایش میدهد. این 4 عنصر به طور عمده به همراه دیگر موارد مختلف بر روی قیمت پاداس قرارداد تاثیر میگذارند.
گریک آپشن چیست
گریک آپشن (Options Greeks) ابزاری است که چند فاکتور مختلف که بر روی قیمت یک قرارداد تاثیر میگذارند را اندازهگیری میکند.
گریک آپشن یک سری آمار است که میتواند ریسک یک قرارداد را با استفاده از متغییرهای بنیادین برای ما مشخص کند.
در ادامه برخی از این ابزارها با نام گریک را به شما معرفی کرده و توضیح مختصری در مورد هریک مینویسیم:
- دلتا (Delta): مقدار تغییر قیمت یک قرارداد را به نسبت قیمت یک دارایی اندازهگیری میکند؛ برای مثال دلتای 0.6 میگوید که پاداش قرار داد به ازای هر 1 دلار تغییر در قیمت دارایی، به اندازه 0.6 دلار افزایش پیدا میکند.
- گاما (Gamma): تغییرات دلتا در طول زمان را مشخص میکند؛ پس اگر دلتا از 0.6 به 0.45 برسد، گاما برابر با 0.15 میشود.
- تتا (Theta): قیمت قرارداد را با نسبت یک روز کاهش زمان تا تاریخ انقضای آن اندازهگیری میکند. این ابزار به ما میگوید که قیمت پاداش قرارداد با نزدیک شدن به تاریخ انقضای آن چقدر تغییر میکند.
- وگا (Vega): تغییرات در قیمت قرارداد را به ازای هر 1 درصد تغییر در نوسان بازار مشخص میکند. بالا رفتن مقدار وگا معمولا باعث افزایش قیمت پاداش قرارداد در هر دو پوزیشن خرید و فروش میشود.
- رهو (Rho): تغییرات قیمتی مورد انتظار را با استفاده از تغییرات نرخ سود اندازهگیری میکند. افزایش نرخ سود معمولا باعث افزایش قیمت قرارداد خرید و کاهش قیمت قرارداد فروش میشود.
استفادههای متداول از قرارداد آپشن
کاهش ریسک (Hedging)
از قراردادهای آپشن به طور گسترده برای کم کردن ریسک معاملات استفاده میشود.
یک مثال ساده و ابتدایی از این نوع استراتژی این است که معاملهگران قراردادهای اختیار فروش مخصوص سهامی که خودشان دارند را خریداری میکنند. حال اگر قیمت کلی سهام ریزش پیدا کرد، اجرا کردن قرارداد فروش میتواند ضرر آنها را کمتر کند.
برای مثال فرض کنید که محمد 100 سهم از یک شرکت را با قیمت سهمی هزار تومان خریداری میکند و امیدوار است که قیمت آن چهار عنصر در استراتژی دلتا رشد پیدا کند.
با این حال برای کم کردن ریسک او تصمیم میگیرد که یک قرارداد فروش با قیمت هدف 800 تومان را خریداری کند که به ازای هر سهم 200 تومان هم پاداش قرارداد تعیین شده است.
حال اگر بازار روند نزولی به خود بگیرد و قیمت سهم او تا 600 تومان کاهش پیدا کند؛ محمد میتواند قرارداد فروش خود را فعال کرده و سهام خود را با قیمت 800 تومان بفروشد و اینگونه ضرر خود را کمتر کرده است؛ اما اگر بازار روند نزولی به خود بگیرد، او نیازی به اجرا کردن قرارداد نداشته و تنها 200 تومان به ازای هر سهم از دست میدهد.
معاملات حدسی
از قراردادهای آپشن برای معامله با حدس و گمان نیز استفاده میشود.
معاملهگری که حدس میزند قیمت یک دارایی بالا میرود؛ میتواند قرارداد خرید را ثبت کند و اگر قیمت آن دارایی بالاتر از قیمت هدف تعیین شده برود، معاملهگر میتواند قرارداد را فعال کرده و آن را با تخفیف خریداری کند.
استراتژیهای پایه
در معامله با قرادادهای آپشن، معاملهگران میتوانند استراتژیهای زیادی را به کار بگیرند که بر اساس 4 پوزیشن مختلف طراحی شدهاند.
به عنوان یک خریدار، فرد میتواند قرارداد خرید و یا فروش را بخرد.
به عنوان فروشنده (که اصطلاحا writer یا نویسنده نیز نامیده میشود)، فرد میتواند قراردادهای خرید و یا فروش را به فروش برساند.
نکته مهم اینجاست که فروشندهها در صورتی که خریدار قرارداد تصمیم به اجرای آن بگیرد، ملزم به اجرای آن هستند.
استراتژیهای پایه معامله با قرارداد آپشن بر ترکیبی از قراردادهای خرید و فروش استوار است. نامهایی که برای این استراتژیهای انتخاب شده است به همراه توضیحات آنها را میتوانید در ادامه بخوانید:
1. فروش محافظت شده (Protective put): این استراتژی همان خرید قرارداد فروش سهمی است که در حال حاضر صاحب آن هستید. این استراتژی با عنوان بیمه معامله نیز شناخته میشود؛ زیرا از سرمایهگذار در برابر یک روند رو به پایین احتمالی محافظت میکند و در عین حال در صورت بالا رفتن قیمت، تاثیر چندانی روی سود آنها نخواهد گذاشت.
2. خرید پوششی (Covered call): این استراتژی یعنی فروش قرارداد خرید سهامی است چهار عنصر در استراتژی دلتا که در حال حاضر صاحب آن هستید.
این استراتژی مورد استفاده قرار میگیرد تا سرمایهگذاران درآمد بیشتری از سهام خود داشته باشند. اگر قرارداد اجرا نشود، آنها میتوانند با گرفتن پاداش قرارداد و نگهداشتن سهام خود سود کنند؛ اما اگر قرارداد اجرا شود، بدون توجه به قیمت سهم در بازار، آنها مجبور به فروش پوزیشن خود هستند.
3. همگام با بازار (Straddle): این استراتژی شامل خرید قرارداد خرید و فروش یک دارایی بطور همزمان با تاریخ انقضا و قیمت هدف متفاوت است.
این استراتژی به سرمایهگذار کمک میکند که بدون توجه به جهت حرکت قیمت، تا یک سطحی سود کند. اگر بخواهیم به طور ساده بگوییم، سرمایهگذار در این استراتژی بر روی نوسان بازار شرطبندی میکند.
4. خفه کردن (Strangle): شامل خریدن قرارداد خرید با قیمت هدف بالاتر از قیمت بازار و قراداد فروش با قیمت هدف پایینتر از قیمت بازار است.
به طور ساده این استراتژی همان \”همگام با بازار\” است؛ اما هزینه کمتری دارد؛ اما بهرحال \”خفه کردن\” برای سودآوری نیازمند نوسان بیشتری است.
مزایای قراردادهای آپشن یا اختیار معامله
مناسب برای کم کردن ریسک معاملات در بازار
انعطاف بیشتر در معاملاتی که با حدس و گمان انجام میشود
ترکیبات مختلف از استراتژیهای معامله با الگوهای ریسک/سود خاص
استفاده از آنها برای کم کردن هزینههای برای ورود به معامله
امکان انجام چندین معامله به صورت همزمان
معایب قراردادهای آپشن یا اختیار معامله
فهمیدن مکانیسم محاسبه پاداش قراردادها آسان نیست
دارا بودن ریسک بالا، به خصوص برای فروشندههای قرارداد
سیستم معاملاتی و استراتژیهای پیچیدهتر در مقایسه با دیگر روشها
بازار قراردادهای آپشن نقدینگی کمتری دارد و سرمایهگذاران کمتری به آن جذب میشوند
قیمت پاداش قرارداد بسیار متغییر بوده و نوسان دارد که به قیمت سهام تاریخ انقضای قرارداد وابسته است
تفاوت قرارداد آپشن با معاملات آتی
آپشن و قراردادهای آتی هر دو از ابزارهای مالی هستند ولی با وجود شباهتهایشان تفاوتهایی نیز دارند.
برخلاف آپشن، در قراردادهای آتی زمانی که تاریخ انقضا فرا برسد قرارداد اجرا میشود. به این معنی که در قراردادهای آتی، دارندگان قرارداد موظف به تبادل دارایی موردنظر (یا معادل نقد آن) هستند.
اما از سمت دیگر، اختیار معامله یا آپشن فقط با صلاحدید دارنده قرارداد اجرا میشود. اگر دارنده قرارداد آپشن آنرا اجرا کند، فروشنده موظف به معامله دارایی موردنظر است.
سخن پایانی
آپشن به سرمایهگذار این امکان را میدهد که در آینده بدون توجه به قیمت یک دارایی خاص اقدام به خرید و یا فروش کند.
این قراردادها بسیار تطبیقپذیر بوده و در سناریوهای مختلف به کار گرفته میشود. از قراردادهای آپشن نه تنها برای معاملات حدسی؛ بلکه اغلب برای کم کردن ریسک معاملات استفاده میشود.
لازم به گفتن نیست که قراردادهای آپشن، درست مانند دیگر ابزارهای موجود در معامله و بازارهای مالی، ریسکهای زیادی را همراه خود دارد.
برای کار با آن نیاز است که به خوبی آن را درک کرده و همچنین ترکیبات مختلف از قرارداد خرید یا فروش را یاد گرفته و همچنین میزان ریسک موجود در هر استراتژی را تخمین بزنید.
علاوه بر تمام اینها باید گفت که سرمایهگذاران باید از ابزارهای کنترل ریسک و تحلیلهای بنیادی و تکنیکال به صورت ترکیبی با این سیستم معاملاتی استفاده کنند تا بتوانند کمترین ضرر و بیشترین سود را از داراییهای خود داشته باشند.
این اصطلاح در واژهنامه جامع بورسینس منتشر شده است.سایر اصطلاحات و واژههای اقتصادی و مالی را ببینید .
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
تاکتیکهای بازاریابی ایرلاینهای بزرگ
بدون اغراق، یکی از مهمترین قطبهای اقتصادی هر کشور، ایرلاینهای آن کشور است که میتواند مقادیر زیادی ارز را به آن کشور وارد کند. کشور امارات به خوبی این موضوع را درک کرده و ۲ ایرلاین بزرگ «Emirates» و «Etihad» را راهاندازی و آنها را به دو ایرلاین بزرگ جهان تبدیل کرده است. سرمایهگذاری در ایرلاینها موضوع مهمی ست که مسئولان میتوانند با نگرش ورود ارز (و یا حداقل جلوگیری از خروج ارز) به آن توجه ویژهای داشته باشند.
به گزارش سرویس بازار ایسنا، چند روزی میشود که اخبار داغ خرید ایران ایر از ایرباس و بوئینگ و احیای این ایرلاین دست به دست شده و کم کم همه ما توقع داریم تا ایران ایر بتواند (ولو در یک بازه زمانی طولانی مدت) به جایگاه واقعی خود در دنیای ایرلاینهای خاورمیانه و حتی دنیا بازگردد. هرچند این بار رقیبانی بسیار جدی در منطقه دارد، «امارات»، «قطریه»، «اتحاد» و «ترکیش ایرلاینز».در ادامه درباره تاکتیکهای بازاریابی ایرلاینها با Modir TV همراه میشویم.
فرض کنید که در یک تاکسی نشستهاید و از راننده میخواهید تا بعد از یک پرواز طولانی که داشتهاید، شما را به خانه بازگرداند. بعد از رد و بدل کردن یک سری تعارفها و خوشآمدگوییهای مرسوم و . توسط راننده، او به شما میگوید که بر طبق سیاستهای جدید شرکت، شما باید برای این چمدانهای خود (مثلا) مبلغ ۲۵ هزار تومان بیشتر پول بدهید. از این اتفاق به شدت ناراحت و عصبانی میشوید! چون باید بابت چیزی که قبلا برایتان رایگان بوده، هزینه گزافی را پرداخت کنید! ایرلاینهایی مانند Southwest و Jetblue عصبانیت شما را درک میکنند.
سناریویی که در بالا خواندید، در واقع بخشی از تبلیغات ایرلاین Jetblue بود که به مسافران نشان میدهد که چطور یک ایرلاین میتواند با تحمیل هزینههای بیخودی، هزینههای مسافران را روز به روز افزایش دهد. این ایرلاین دقیقا دستش را روی نقطهای میگذارد که بسیاری از مسافران از آن حسابی رنجیدهاند و به آنها میگوید که من ( JetBlue ) اینها را درک میکنم و مطمئن باشید اگر با من سفر کنید، با این جور مشکلات سر و کله نخواهید زد!
استراتژی برندینگ این ایرلاینها بر این موضوع تمرکز دارد:
یک مشتری چه توقعاتی از یک ایرلاین دارد؟ چه عاملی باعث میشود که یک مسافر، ایرلاینی به خصوص را برای سفرهایش انتخاب کند؟
آیا آنها حاضرند کمی بیشتر برای بلیط هواپیما خود هزینه کنند ولی راحتتر و باکلاستر سفر کنند؟ یا اینکه اولویت اولشان پسانداز است و سفرهای ارزانتر را ترجیح میدهند؟
روانکاوی مشتریان، این موضوع را شفافتر میکند که چگونه یک مشتری حسی منفی و یا مثبت را به دستهای از برندها نشان میدهد؟
یک ایرلاین اگر بخواهد برنده بازی با رقبایش باشد، «باید» پیگیر مفاهیمی چون «وفاداری به برند» و «رضایت مشتریان» باشد و سعی کند آنها را محقق کند.
صنعتی منحصر به فرد
خوب میدانیم که ایرلاینها (برخلاف تولیدکنندگان خودرو، سیگار، فست فودها، چیپس و پفک و. )، مبتنی بر اراده «خدمات» هستند، نه «محصول».
در دنیای شرکتهایی که «خدمات» ارائه میدهند، همه چیز بر مبنای «تجربه خوب مشتری» مشتریست و برگ برنده در دست برندی است که بتواند این مهم را تحقق بخشد.
برای مثال همه مردم با این هدف سوار هواپیما میشوند که: «میخواهند به جایی بروند». برای این کار چه از هواپیمایی امارات استفاده کنند، چه از Lufthansa و چه از ایران ایر، مهمترین چیزی که از آن برند به خاطر میسپرند، «تجربه» خوب یا بدیست که در سفرشان با این ایرلاین داشتهاند.
بر اساس تحقیقاتی که در نشریه « Journal of Business Studies Quarterly » منتشر شد، در ارائه «خدمات»، چهار عنصر اصلی دخیلند. ایرلاینها اگر میخواهند پیروز رقباتشان با سایرین باشند، باید این چهار عنصر را به خوبی مد نظر داشته باشند.
لمس ناپذیری ( Intangibility ): بر خلاف «کالاها»، «خدمات ( Services )» نمیتوانند قبل از خریده شدن، توسط مشتری لمس شوند، چشیده شوند، در دست گرفته شوند، بوییده شوند و.
وقتی شما سوار هواپیما میشوید، شما یک سری توقعات دارید که به صورت پیش فرض، انتظار دارید تا در سفرتان تحقق یابند. مثلا امنیت، راحتی، پاسخگویی به نیازها توسط مهمانداران و. حالا این موضوع را که آن ایرلاین، کدام یک از توقعات شما را برآورده میکند و با چه سطح کیفیتی از شما پذیرایی میکند، فقط و فقط، بعد از خرید بلیط هواپیما و تجربه سفر است، نه قبل از آن.
بیثباتی ( Inconsistency ): قیمتها و خدمات جانبی سرویسها، با سرعت بسیار زیادی تغییر میکنند. صنعت ایرلاینها به طور پیوسته در حال تغییر دادن و متعادل کردن قیمتهای بلیط هواپیمای خود هستند تا بتوانند مشتریان اقتصادی و صرفه جو را نیز به سمت خود جذب کنند. برای مثال قیمت بلیط هواپیما در روزهای نزدیک به پرواز ارزان میشود و در ساعات پایانی، گرانتر میشوند. برخی از ایرلاینها هم دست به اقداماتی نظیر رایگان کردن حمل بار میکنند.
تجزیه ناپذیری ( Inseparability ): «برند ارائه دهنده خدمات» و «خود خدمات» از یکدیگر جدا نیستند! ایرلاینها در درجه اول با سرویسی که ارائه میدهند شناخته میشوند: «پرواز»
ایرلاینها باید بتوانند کیفیتها و ارزشهایی را که به مشتری ارائه میدهند، با برندشان همگامسازی کنند.
فهرست ( Inventory ): شرکتها باید ابزارها و کالاهای مرتبط با خدماتشان را مدیریت کنند. ایرلاینها مسئولند که کیفیت هواپیماهایشان، کیفیت غذاهایی که در هواپیما میدهند و به طور کلی هر چیزی که یک پرواز دلپذیر را برای مسافر به ارمغان میآورد را مدیریت کنند.
طبق مطالعه انجام شده توسط Milaly Tokhi ، برای این که مشتریان بتوانند به راحتی بین کمپانیهای مختلف، مقایسه و انتخاب کنند، بایستی شرکتها کیفیت خدماتشان را برای مشتریان تا جایی که امکان دارد شفافسازی کنند. این حرف بدین معناست که برای مثال ایرلاینها بایستی در کمپینهای بازاریابی خود، تمرکز زیادی را روی این موضوع بگذارند که به نحوی کاملا شفاف، به مشتری نشان بدهند که ایرلاین آنها تا چه حد نیازهای آنها را درک کرده و برای پاسخگویی هر کدام از این نیازها دقیقا چه راهکاری را ارائه میدهد؟ مسلما تمامی این موارد بایستی به نحوی شفاف به مشتری تفهیم شود.
هواپیمایی آمریکایی دلتا ( Delta )، در بازاریابی خود بر «اهمیت دادن به وقت مشتری» تاکید ویژهای دارند. پیام این برند به مردم همواره این است که ما به زمان شما احترام میگذاریم و به شما قول میدهیم که با Delta ، به موقع و بدون استرس سفر میکنید.
در مثال دیگر، American Airline را میبینیم که در تبلیغهایش بر این موضوع تمرکز میکند که: «امریکن ایرلاین یک پرواز راحت و آسان را برای شما تدارک میبیند و پرواز شما، نقطه Pause برای روند عادی زندگی شما نیست! شما کماکان میتوانید از Wi-Fi استفاده کنید، فیلم تماشا کنید، پخش زنده بسکتبال NBA را ببینید، مطالعه کنید و.
مشتریان چه چیزی را از یک ایرلاین توقع دارند؟
Michael D در طی یک تحقیقی با عنوان «تحقیقی بر رضایت مشتری در سفر با ایرلاینها»، نتیجه گرفت که هفت عامل زیر، اصلیترین معیارهای مسافر یک ایرلاین، برای امتیازدهی به آن ایرلاین است:
زمانبندی: تاخیرها در پرواز و بیبرنامگی ایرلاین، بدترین تجربهی است که مشتری میتواند به دست بیاورد.
تضمین: مدیریتی صحیح در راستای رضایت و آسوده خاطر بودن مشتری
آسانی: خرید بلیط هواپیما، Check-in ، فرآیند تحویل بار و. آسان باشد.
مفید: کارکنان ایرلاین (به خصوص مهمانداران) باید به درخواستها و نیازهای مشتری به گونهای سازنده و مفید پاسخگو باشند.
راحتی: راحت بودن صندلیها، بیشتر بودن فاصله بین صندلیها و.
غذا: وعدههای غذایی تازه، خوشمزه، رایگان و یا با قیمت مناسب در هواپیما سرو شوند.
8 برابر بودن سرعت انتشار دلتا نسبت به کرونای معمولی
مدیر سلامت محیط کار دانشگاه علوم پزشکی اردبیل گفت: سرعت انتشار ویروس کرونای دلتا که ترکیبی از هندی و آفریقایی است، هشت برابر کرونای معمولی است.
صالحیان ۱۰ تیر ماه در جلسه ستاد پیشگیری از کرونا در اردبیل اظهار کرد: از مناطق جنوبی کشور سرعت انتشار این ویروس خطرناک به سمت مناطق شمالی به ویژه استان اردبیل در جریان است که اگر مراقبتهای لازم را انجام ندهیم ما نیز تا دو هفته آینده گرفتار موج پنجم کرونا خواهیم شد.
وی تصریح کرد: در روزهای اخیر تعداد افراد بستری در استان رو به افزایش است و فوتیها نیز به طور میانگین به سه تا چهار نفر رسیده که این وضعیت خطرناک زنگ هشدار را برای ورود شهرهای استان به رنگ قرمز به صدا درآورده است.
مدیر سلامت محیط کار دانشگاه علوم پزشکی اردبیل گفت: هر چند مسافران زیادی از مناطق مختلف کشور وارد شهرهای استان شدند، اما با اعلام وضعیت خاص امیدواریم مسافران و گردشگران پروتکلهای بهداشتی را در گشت و گذار خود در شهرهای مشگین، سرعین و اردبیل رعایت کنند تا بیش از این مناطق مختلف استان گرفتار کرونای جهش یافته جدید نشوند.
صالحیان از آمادگی کامل شبکه بهداشت، هلال احمر و همکاری خوب کسبه و اصناف برای استفاده از ماسک و رعایت فاصلهگذاری و پرهیز از بیاحتیاطی در تهیه و عرضه مواد غذایی افزود: همه موازین بهداشتی به دقت مورد توجه قرار گرفته تا در دام جدید ویروس جهش یافته کرونا گرفتار نشویم.
وی در بخش دیگری از سخنان خود خاطر نشان کرد: با گذراندن چهار پیک و کسب تجربیات متعدد سعی و تلاشمان بر این خواهد بود تا در این موج جدید با دقت بیشتری عمل کنیم تا سرعت انتشار ویروس هشت برابر ویروس عادی است، جلوگیری شده و به نوعی زمینه ارتقا سلامت افراد جامعه فراهم آید.
صالحیان اضافه کرد: در حال حاضر همه شهرهای استان رنگ زرد و اردبیل نیز رنگ نارنجی دارد و بهتر است در کنار تداوم عملیات واکسیناسیون برای گروههای سنی پرخطر و سالخورده همچنان زدن ماسک را به عنوان یک عنصر ایمنی در برابر این بیماری مورد توجه قرار دهیم.
وی بیان کرد: همکاران ما در سلامت و بهداشت محیط کار سعی میکنند با سرکشی مستمر به تالارها، رستورانها و اغذیهفروشیها از آنها بخواهند تا در محیط کار سلامت خود و مشتریان را با زدن ماسک و موازین بهداشتی مورد توجه قرار داده و به هیچ وجه عرصه را برای تشدید وضعیت کرونای جهشیافته آفریقایی و هندی مهیا نکنند.
صالحیان از اصناف خواست تا با اخذ بارکد سلامت و بهداشت نسبت به گذراندن آموزشهای مورد نظر اقدام کرده و ناظران بهداشت نیز با چک لیستهایی که در اختیار دارند به صورت دقیق این اماکن را مورد رصد قرار میدهند تا از انتقال ویروس و انتشار آن به صورت زنجیرهای به هم پیوسته جلوگیری شود.
مدیر سلامت محیط کار دانشگاه علوم پزشکی اردبیل گفت: افرادی که واکسن زدند باید همچنان زدن ماسک و موازین بهداشتی را مراعات کنند و شهروندان در صورت مشاهده تخلفات بهداشتی و عدم رعایت پروتکلهای تاکید شده، میتوانند از طریق سامانه 190 شکایات خود را مطرح و با دریافت کد محرمانه پیگیر این موضوع باشند تا در مراکز بهداشت در کمتر از 24 ساعت رسیدگیها انجام شود.
4 عنصر اساسی داستان سرایی چهار عنصر در استراتژی دلتا عالی
هر کسی یک داستان شخصی برای گفتن دارد. برخی افراد در گفتن آن داستان ها بهتر از دیگران هستند.
یادگیری ساختن و به اشتراک گذاری داستان مبدا یک مهارت ارتباطی ارزشمند است که هر کارآفرین و کسب و کار کوچک باید برای تقویت آن تلاش کند. مهارت های داستان گویی به شما کمک می کند تا ایده خود یا محصولات و خدماتی را که می فروشید متمایز کنید.
داستان مبدا دقیقاً به معنای همان چیزی است که می گوید – منشا یک ایده را نشان می دهد. جایی که من زندگی می کنم، در سیلیکون ولی، معروف ترین داستان منشأ در یک گاراژ شروع شد. اینجوری میشه:
در سال 1976 دو دوست یک شرکت کامپیوتری راه اندازی کردند. یک نفر یک مهندس باهوش بود و دیگری علاقه زیادی به بازاریابی و طراحی داشت. دو استیو (جابز و وزنیاک) با هم اپل را در گاراژ خانه ای که جابز با پدر و مادرش زندگی می کرد ایجاد کردند. آنها با هم صنعت را متحول کردند و استفاده از رایانه را برای افراد عادی آسان کردند. در سال 1985، جابز پس از یک کودتای نافرجام در هیئت مدیره از شرکت خود اخراج شد. او یک دهه بعد پیروزمندانه بازگشت تا شرکت را از ورشکستگی نجات دهد و ثروتش را تغییر دهد. در ژانویه 2022، برندی که توسط دو نفر در یک گاراژ تأسیس شد، اولین شرکت آمریکایی بود که به ارزش بازار 3 تریلیون دلار رسید.
پاراگراف قبل داستان کوتاهی است که حدود 100 کلمه دارد. این شامل چهار عنصر است که داستان های اصلی باید ارائه دهند: ساختار، شخصیت ها، تضاد و حل.
ساختار
داستان منشأ فقط همین است – یک داستان. و داستان ها، به قول ارسطو فیلسوف یونانی، باید آغاز، میانه و پایان داشته باشند. نصایح ارسطو پس از 2300 سال هنوز پابرجاست.
شروع یک داستان محیط و شخصیت ها را مشخص می کند. وسط شامل موانع یا درگیری است و پایان آن تعارض را حل می کند.
شخصیت ها
یک داستان مبدا ارزش ها، ماموریت، استراتژی و هدف شرکت را به تصویر می کشد. اینها مفاهیم انتزاعی هستند که نیاز به تجلی دارند.
ما خودمان را در داستان های عامیانه دیگر می بینیم. کلمه کلیدی “مردم” است. ایده های انتزاعی را می توان در یک داستان منشا خوب گنجاند، اما افراد واقعی باید حامل پیام باشند. اگر آن افراد به نحوی وضعیت موجود را به چالش بکشند، حتی متقاعد کنندهتر خواهند بود که از آن پیروی کنند.
تعارض
من به نمایش فیلم آرون سورکین در مورد استیو جابز رفتم. سورکین، یک فیلمنامه نویس مشهور، برای توضیح این فرضیه حضور داشت و او بر تنش بین جابز و هیئت مدیره اپل تمرکز داشت. سورکین میگوید هر داستان بزرگ درباره «نیت و مانع» است. به عبارت دیگر، یک شخصیت چیزی می خواهد و چیزی مانع می شود.
غلبه بر موانع یک عنصر ضروری در داستان سرایی برای نگه داشتن شنوندگان به روایت است.
یک داستان باید تمام شود اما چگونه؟ با بسته شدن و در بیشتر موارد، با خوشبختی همیشه. پس از اینکه یک شخصیت با چالشهای سخت غلبه کرد و بر شانسهای دلهرهآور غلبه کرد، مخاطب از این که آن شخص چیزی را که به دنبالش است مییابد – یا حداقل با این تجربه متحول میشود، راحت میشوند.
در یک داستان منشأ کسب و کار، پایان به سادگی داستان را با راه حلی برای مشکل یا راه حلی برای تضاد کامل می کند.
من نزدیک به دو دهه است که یک مربی تمام وقت ارتباطی مدیر عامل شرکت بودهام و با اطمینان میتوانم بگویم که سرمایهگذاران، رسانهها و مردم همگی مشتاق یک داستان منشأ هستند. اما آنها نمی خواهند هیچ داستانی را بشنوند. در عوض، آنها یک داستان جذاب میخواهند که آنها را در سفر همراهی کند و در پایان به آنها الهام بخشد.
نظراتی که در اینجا توسط ستون نویسان Inc.com بیان می شود، نظرات خودشان است، نه نظرات Inc.com.
دیدگاه شما