چه بلایی قرار است سر بیت کوین بیاید؟


چندین استدلال در تائید و رد کردن افزایش قیمت [بعد از هاوینگ] وجود دارد. استدلال اصلی در تائید افزایش قیمت این است که مردم توقع افزایش قیمت آن را دارند. من تنها این را می‌دانم که ما به دلیل سفته‌باز‌های مردم شاهد نوساناتِ زیادی خواهیم بود.

چه بلایی قرار است سر بیت کوین بیاید؟

bitcoin-has-support-at-23k

داده‌های بازار نشان می‌دهند که فشار فروش بیت‌ کوین در اواخر روز ۱۲ ژوئن افزایش یافت و تا ظهر روز ۱۳ ژوئن ادامه داشت. این فروش گسترده باعث شد که قیمت ارز دیجیتال برتر بازار تا ۲۰،۹۵۰ دلار سقوط کند.

البته در زمان انتشار این خبر، قیمت بیت کوین کمی بهبود یافته و به کانال ۲۲ هزار دلار برگشته است، اما در بازه زمانی ۲۴ ساعته، همچنان یک افت قابل‌توجه ۱۱٫۳ درصدی را نشان می‌دهد.

bitcoin-has-support-at-23k

نمودار کندل یک روزه چه بلایی قرار است سر بیت کوین بیاید؟ BTC/USDT.

به گزارش سایت کوین تلگراف، در حالی که فروش بیت کوین اکنون کمی کاهش یافته، اما معامله‌گران می‌ترسند که اخبار منفی و افزایش نرخ بهره در ایالات متحده، در آینده باعث کاهش بیشتر قیمت این ارز دیجیتال شود. در ادامه، نگاهی می‌اندازیم به آن‌چه که چندین تحلیلگر در مورد افت بیت کوین و ادامه روند آن می‌گویند.

رکت کپیتال (Rekt Capital)، تحلیلگر، می‌گوید که در بازارهای نزولی قبلی، بیت کوین از حمایت خوب و قابل‌قبولی در میانگین متحرک ۲۰۰ هفته‌ای خود برخوردار بوده است.

bitcoin-has-support-at-23k

نمودار کندل یک هفته‌ای BTC/USD.

رکت کپیتال با استناد به دو چرخه نزولی قبلی، می‌گوید که اگر پرایس اکشن بیت کوین مشابه عملکردهای قبلی آن باشد، BTC این‌بار هم ممکن است از میانگین متحرک ۲۰۰ هفته‌ای خود (در محدوده ۲۳ هزار دلار) برگردد و یک حرکت رو به چه بلایی قرار است سر بیت کوین بیاید؟ جلو را در پیش بگیرد.

در این میان، یک تحلیلگر دیگر با نام مستعار ویل مپ (Whalemap) با انتشار نمودار زیر، می‌گوید که بیت کوین بسیاری از سطوح حمایتی خود را از دست داده و این سطوح اکنون به مقاومت تبدیل شده‌اند. او پیش‌بینی می‌کند که در صورت تداوم از دست دادن دیگر سطوح حمایتی، قیمت بیت کوین ممکن است حداکثر تا ۱۳،۳۳۱ دلار سقوط کند.

bitcoin-has-support-at-23k

پیش‌بینی سقوط بیت کوین تا ۱۳،۳۳۱ دلار.

در نهایت، فرانسیس هانت (Francis Hunt)، یک تحلیلگر بازار که با نام مستعار The Market Sniper نیز شناخته می‌شود، پیش‌بینی می‌کند که قیمت بیت کوین ممکن است تا ۸ هزار دلار هم کاهش یابد.

bitcoin-has-support-at-23k

نمودار کندل ۱ روزه BTC/USD.

در زمان انتشار این خبر، ارزش کل بازار ارزهای دیجیتال با یک افت ۶٫۸ درصدی در ۲۴ ساعت گذشته، به کمتر از یک تریلیون دلار سقوط کرده و به ۹۵۶ میلیارد دلار رسیده است. میزان تسلط بیت کوین بر بازار رمزارزها نیز برابر با ۴۵ درصد گزارش شده است.

۵ اتفاق مهم برای بیت کوین و ارزهای دیجیتال در سال ۲۰۲۰

۵ اتفاق مهم برای بیت کوین و ارزهای دیجیتال در سال ۲۰۲۰

به عقیده بسیاری از تحلیل‌گران، نمودار بیت کوین در سال ۲۰۲۰ سبزِ سبز خواهد بود. کارشناسان متعددی معتقدند که عوامل بسیاری در سال آینده خود را نشان خواهند داد که در نهایت موجب افزایش قیمت بیت کوین می‌شود. اما این عوامل چه هستند؟ در ادامه به این سوال پاسخ خواهیم داد.

سفته‌بازی یا احتکار قلب تپنده بازار ارزهای دیجیتال را تشکیل می‌دهند. البته در بازار تمام انواع دارایی‌ها همیشه دلال‌ها وجود دارند اما بسیاری از ارزهای دیجیتالِ در حال رشد تنها به خاطر همین گمانه‌زنی‌ها در مورد کاربردها و توانایی‌هایشان در آینده است که توانسته‌اند تاکنون سرپا باقی بمانند.

البته سفته‌بازی‌ تأثیر بسیاری نیز روی نوسانات بازار ارزهای دیجیتال داشته است. فعالان مخرب و پروژه‌های مرموز، این فضا را پرکرده‌اند، در مورد فناوری‌های بلاک چین و قراردادهای هوشمند بیش‌ازحد اغراق می‌کنند و هنوز نتوانسته‌اند انتظارات را برآورده کنند و بازارهای مالی هنوز در تلاش‌اند تا ارزهای دیجیتال را درک کنند. این‌ها حقایق امروز دنیای ارزهای دیجیتال است که منجر به نوسان‌های شدیدی شده که این بازار چندان با آنها غریبه نیست.

شاید سال ۲۰۲۰ نتواند بازار کریپتو را آرام کند اما نوید پیشرفت‌های مهمی را به ما می‌دهد که می‌تواند این دارایی جدید را به بلوغ رسانده و به ما نشان دهد که این فناوری چگونه ممکن است در آینده تجارت دنیا نقشی حیاتی داشته باشد.

در این مقاله بر اساس جریان‌های مهم فعلی و پیش روی بازار ارزهای دیجیتال، فهرستی پنج‌گانه از مهم‌ترین رویدادها، جریان‌ها و پیشرفت‌های دنیای ارزهای دیجیتال را تهیه کرده‌ایم که می‌توانند بازار این دارایی‌ها را در سال ۲۰۲۰ تحت تأثیر قرار دهند.

۱. رویداد هاوینگ

۵ جریان تأثیرگذار ارزهای دیجیتال در سال ۲۰۲۰

به عقیده بساری از کارشناسان کاهش عرضه بیت کوین عاملی تسریع کننده در افزایش قیمت آن خواهد بود

مهم‌ترین رویدادی که برای بیت کوین در سال ۲۰۲۰ اتفاق خواهد افتاد، رویداد هاوینگ در ماه می است که تعداد بیت کوین‌هایی را که به‌عنوان پاداش برای استخراج موفقیت‌آمیز یک بلاک به ماینرها تعلق می‌گیرد را از ۱۲٫۵ بیت کوین به ۶٫۲۵ بیت کوین کاهش خواهد داد. به عبارت ساده‌تر هاوینگ نصف شدن پاداش شبکه بیت کوین است.

شاید این رویداد به نظر شما ترسناک بیاید اما باید بدانید که این رویداد دو بار دیگر هم اتفاق افتاده است و هر بار قیمت، واکنش‌های جالبی نسبت به آن از خود بروز داده است. برای مثال در ماه‌های نزدیک به هاوینگ سال ۲۰۱۲ قیمت بیت کوین از ۱۰ دلار به ۱۰۰ دلار رسید و در سال ۲۰۱۶ قیمت از ۴۰۰ دلار قبل از هاوینگ به بیش از ۸۰۰ دلار تا پایان سال رسید.

هاوینگ، مستقیما سطح جدیدی از کمیابی را به بازار معرفی می‌کند و بسیاری از معامله‌گران از همین‌ حالا منتظر هستند تا بیت کوین همانند دو رویداد قبلی، رشد قیمتی ناشی از تغییر در میزان عرضه را مجدداً تجربه کند. البته معامله‌گران نباید نقش تقاضا در تحریک قیمت‌ها را نادیده بگیرند. با کمتر شدن سود استخراج بیت کوین، از تعداد ماینرها و همچنین هش ریت لازم برای استخراج بلاک کاسته خواهد شد و این وضعیت تا زمانی که سیستم دوباره به تعادل برسد، ادامه خواهد داشت.

البته همین ذهنیت [افزایش قیمت] ممکن است تمام چیزی باشد که برای رشد قیمت به آن نیاز داریم. لیندنمیر می‌گوید:

چندین استدلال در تائید و رد کردن افزایش قیمت [بعد از هاوینگ] وجود دارد. استدلال اصلی در تائید افزایش قیمت این است که مردم توقع افزایش قیمت آن را دارند. من تنها این را می‌دانم که ما به دلیل سفته‌باز‌های مردم شاهد نوساناتِ زیادی خواهیم بود.

هدف از رویداد هاوینگ این است که تا زمانی که عرضه به‌طور کامل به حالت اشباع برسد و دیگر هیچ بیت کوینی برای استخراج باقی نماند، در شیوه عرضه آن توازن ایجاد شود. بعد از آن شاید بیت کوین کمیاب‌تر شده و ارزش آن از طلا هم بیشتر شود.

این امکان هم وجود دارد که بیت کوین به‌صورت تدریجی ارزش خود را در برابر ارزهای فراوان‌تر (از نظر عرضه) و کاربردی‌تری از دست بدهد.

ارز دیجیتال فیس‌بوک، لیبرا وارد می‌شود

۵ جریان تأثیرگذار ارزهای دیجیتال در سال ۲۰۲۰

لیبرا فرزند فیس‌بوک به زودی پا به عرصه خواهد گذاشت

در طرف دیگر میدان لیبرا (Libra) قرار دارد. ارز باثبات (استیبل کوین) با پشتوانه‌ ارزهای رایج (فیات) که فیس‌بوک خبر عرضه آن را در اوایل سال جاری اعلام کرد. البته لیبرا حداقل تا تابستان ۲۰۲۰ در دسترس نخواهد بود. پس از آن هم، انتشار لیبرا منوط به کسب مجوزهای قانونی از جانب مراجع قضایی در سرتاسر دنیاست. به‌هرحال باید گفت که هنوز ابهامات زیادی در مورد این ارز باثبات که ردپای شرکت‌هایی مثل اوبر (Uber)، ودافون (Vodafone)، کوین بیس (Coinbase) و حتی یکی از اعضای خانواده کوشنر (Kushner) در آن دیده می‌شود، وجود دارد. بخشی از همین ابهامات بود که دیگر شرکت‌های شریک در این پروژه مثل مستر کارت (MasterCard)، ای‌بی (eBay) و شرکت‌های هلدینگ پی پال را طوری ترساند که به‌طورکلی پای خود را از بازار ارزهای دیجیتال کنار بکشند.

اما مهم‌ترین نکته در مورد لیبرا پایگاه کاربران بی‌شمار آن است که تعداد آن‌ها تنها در ایالات‌متحده به ۱۷۰ میلیون نفر می‌رسد. به نظر می‌رسد که تعداد بالای کاربران فیس‌بوک به همراه پذیرش گسترده لیبرا و کیف پول همراهش یعنی کالیبرا (Calibra) باعث خواهد شد تا بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی که تاکنون با ارزهای دیجیتال برخوردی نداشته‌اند، بتوانند کرایه رانندگان اوبر را از این طریق پرداخت کنند.

مؤسس شرکت اکوینتینگ فکر می‌کند که این کار می‌تواند جنبه‌ای از مشروعیت را به فضای ارزهای دیجیتال تزریق کند. وی معتقد است که ارزهای باثبات نقش بسیار مهمی را در این صنعت بر عهده دارند. این موضوع که شما بتوانید به‌سادگی پول خود را از یک ابزار ذخیره ارزش به یک ارز باثبات که به‌طور روزانه از آن استفاده می‌کنید تغییر دهید، به پذیرش گسترده آن از طرف جامعه کمک خواهد کرد. علاوه بر این، لیبرا می‌تواند درک این مفهوم که عرضه پول لزوماً نباید از طرف کشورها باشد را در میان مردم جا بیندازد. حتی بحث بر سر اینکه سال آینده چه بلایی بر سر لیبرا خواهد آمد هم می‌تواند مردم را به فکر کردن درباره ارزهای دیجیتال وادار کند.

در صورت پذیرش گسترده مدل لیبرا و گذر از فشارهای سیاسی شدیدی که قانون‌گذاران اخیراً بر این پروژه وارد کرده‌اند، این استیبل کوین می‌تواند نقطه آغازی برای استفاده گسترده و عمومی از ارزهای دیجیتال باشد. روندی که در صورت موفقیت، مطمئناً دیگر شرکت‌ها و فناوری‌های مالی را برای حضور در این فضا ترغیب خواهد کرد.

ورود قدرتمند دولت‌ها

۵ جریان تأثیرگذار ارزهای دیجیتال در سال ۲۰۲۰

صد البته نباید فشارهای شدید دولتی را به عنوان یکی از تکه‌های پازل فراموش کرد. سال ۲۰۱۹ به ما نشان داد که نهادهای فدرال دولت ایالات‌متحده متوجه این شده‌اند که ارزهای دیجیتال (و به‌طورکلی فناوری‌های جدید) دیگر به عنوان بخشی جزئی از جامعه فعالیت نمی‌کنند و به یک المان اساسی در آن بدل شده‌اند. فدرال رزرو آمریکا هم اخیراً فاش کرد که بانک مرکزی آمریکا به دنبال یک ارز ترکیبی دیجیتال و آنالوگ برای جایگزین کردن دلار است. در همین زمان سازمان درآمد داخلی آمریکا (IRS) هم در حال تدوین دستورالعمل‌های لازم برای گزارش تراکنش‌های ارزهای دیجیتال برای سال مالیاتی آتی است.

از این پس و با ورود یکی از بزرگ‌ترین و بانفوذترین شرکت‌های فناوری دنیا به حوزه ارزهای دیجیتال، این صنعت متأسفانه یا خوشبختانه شاهد توجه بیشتر حکومت‌های محلی یا ملی به خود خواهد بود.

بااینکه تابه‌حال اکثر قانون‌گذاری‌های این حوزه دلگرم‌کننده بوده‌اند اما آزمون‌وخطاهای اخیر در این زمینه می‌تواند مانند یک شمشیر دو لبه عمل کند. قانون‌گذاری‌هایی با رویکرد حمایتی می‌تواند حامی رشد و موجب افزایش شفافیت در این صنعت شود. از طرف دیگر قانون‌گذاری‌های محدودکننده مثل قوانین وضع‌شده اخیر در چین، وضعیت دارایی‌های دیجیتال را از این هم وخیم‌تر می‌کند.

ثبات و رشد بیشتر بازار

۵ جریان تأثیرگذار ارزهای دیجیتال در سال ۲۰۲۰

آشوب و هرج‌ومرج یکی از حلقه‌های کم‌اهمیت زنجیره غذایی ارزهای دیجیتال محسوب می‌شود؛ زیرا علی‌رغم وضعیت بسیار بد بازار در سال ۲۰۱۸ و سقوط قیمت بیت کوین، سایت کوین مارکت کپ گزارش کرده که تعداد ارزهای دیجیتال موجود در بازار سال ۲۰۱۹ به بیش از ۲۳۰۰ ارز رسیده است.

البته باید گفت که متأسفانه حجم معاملات تنها یک‌سوم این کوین‌ها بیش از صد هزار دلار در روز و ارزش یک‌سوم از آن‌ها هم کمتر از یک دهم سنت است. در نتیجه درست است که تعداد کوین‌های بازار بیشتر از هر زمان دیگر است اما رشد سرمایه کلی بازار در طی سال ۲۰۱۹ کاملاً متوقف ‌شده است.

البته این امکان وجود دارد که افزایش علاقه نهادهای مالی عمده دنیا بتواند متعاقباً به افزایش سرمایه بازار کمک کند اما این رشد به‌احتمال‌ زیاد شامل کوین‌های کوچک بازار نخواهد شد. خبر بدتر افزایش فشارهای واردشده از سوی دولت‌ها به بازار است. دردسرهای قانونی و افزایش شفافیت برای بازیگران بزرگ بازار می‌تواند صاحبان کوین‌های تازه‌کار و کوچکی که می‌خواهند به‌ سرعت ارز خود را بسازند را از بازار بیرون براند. البته به نظر می‌رسد که بازار به نقطه اشباع رسیده است و احتمال افزایش مجدد تعداد کوین‌ها در سال ۲۰۲۰ بسیار اندک است.

ترکیب فین‌تک و کریپتو

۵ جریان تأثیرگذار ارزهای دیجیتال در سال ۲۰۲۰

محوریت اصلی تمام جریان‌های ذکرشده این واقعیت است که ارزهای دیجیتال در حال بالغ شدن هستند و احتمالا به‌زودی مورد پذیرش همگان قرار خواهند گرفت (چه ارزهای متمرکز و چه غیرمتمرکز) و صد البته این‌ مسئله که این ارزها، کاربردهای واقعی خود را در دنیای ما پیدا کرده‌اند. حالا و با معرفی ارز لیبرا مشکل اصلی، توضیح اینکه چرا ارزهای دیجیتال ارزشمند خواهند بود یا به زودی به جزئی لازم در دنیای مالی بدل خواهند شد نیست، بلکه مسئله مهم ارزشمند بودن و کلیدی بودن آنها در زمان فعلی است.

البته هنوز مشخصات سؤال‌هایی در مورد این‌که چگونه می‌توان تراکنش‌ها را در دسته‌ای از دفاتر کل ادغام کرد یا اینکه چگونه می‌توان برای تراکنش‌های ناشناس قانون وضع کرد وجود دارد که باید به آن‌ها جواب داده شود. بخشی از پاسخ در تحکیم بنیان‌های صنعت ارزهای دیجیتال و تلاش مداوم آن برای ایجاد امکان تعادل بین دفاتر کل و کیف‌های پول مختلف نهفته است؛ اما بسیاری از این سؤال‌ها توسط کسانی پاسخ داده خواهد شد که اول‌ از همه بتوانند آن را امتحان کنند. تاکنون این شرکت‌های حوزه فناوری‌های مالی بوده‌اند که بیشترین اشتیاق را برای این کار از خود نشان داده‌اند.

این نیاز به نوآوری یکی از جریان‌های آشکاری است که در سراسر بازار ارزهای دیجیتال قابل‌مشاهده است. پروژه لیبرا، خود، با بسیاری از شرکت‌های حوزه فین تک همکاری دارد یا داشته است. بسیاری از شرکت‌های خاص حوزه فین تک مثل «Plaid and Chime» ارزش کنونی خود را تا حد زیادی مدیون سرمایه‌گذارهای صنعت مالی مثل ویزا و گروه گلدمن ساکس هستند که علی‌رغم کنجکاوی‌هایشان درباره دارایی‌های دیجیتال، هنوز از فضای بی اعتمادی که آن‌ها را در برگرفته است، وحشت دارند. سال ۲۰۲۰ سال‌ مرگ و زندگی ارزهای دیجیتال است. سالی که در آن کوین‌ها یا ارزش خود را ثابت می‌کنند و یا شاهد ناپدید شدن آن‌ها خواهیم بود.

ماندگاری بیت‌کوین در تخت پادشاهی یا شروع دوران جانشینی!

فقط در هفته گذشته رشد بیت‌کوین در عدد ۳۷/۱ درصد متوقف‌شده درحالی‌که اتریوم با یک درصد رشد به عدد ۱۸ درصد رسیده است. اگر همین روند تا آخر سال میلادی ادامه پیدا کند می‌توان در روزهای کریسمس برای مقام اول اتریوم در جدول ارزهای دیجیتال جشن گرفت.
سرمایه‌گذاران و متخصصان ارزهای دیجیتال از این شرایط با عنوان Bitcoin Flippenning یاد می‌کنند. آن‌ها بر این باورند که این یک تغییر پارادایمی است که درنهایت به وقوع می‌پیوندد.
و روزی خواهد آمد که قیمت رمزارزهایی به غیر از بیت‌کوین مثل اتریوم، ریپل، کاردانو، تران و … تابعی از قیمت بیت‌کوین نباشند.
البته این به معنی کاهش امیدواری نسبت به بیت‌کوین نیست. در عوض یک اکوسیستم رقابتی‌تر در بازار ارزهای دیجیتال ایجاد می‌شود و باعث می‌شود تا آلت‌کوین‌ها ظرف چند ماه بتوانند قیمت واقعی خودشان را پیدا کنند بدون اینکه مجبور باشند در زیر سایه سنگین بیت‌کوین قرار بگیرند.
در حال حاضر هر بلایی که سر بیت‌کوین نازل شود بقیه را هم بی‌نصیب نمی‌گذارد! مثلاً فروش کلان بیت‌کوین‌های به‌جا مانده از صرافی ورشکسته MtGox در چند مرحله باعث کاهش ارزش بیت‌کوین می‌شود اما مونرو، دش، کوانتوم و … هم باید تاوان آن را پس بدهند.
یا در نمونه‌ای دیگر وقتی چینِ خودسر یک‌شبه قوانینی علیه بیت‌کوین وضع می‌کند، آلت کوین‌ها هم به زیر تیغ تیز این خودسری کشیده می‌شوند.
دلیل دیگری که نوید دهنده پایان تاثیرگذاری یک‌طرفه ارز دیجیتال بیت‌کوین بر روی ریپل، زی‌کش، استورج و … است کمبودهای فنی آن نسبت به سایر همتایانش است.
مثلاً در بلاک‌چین بیت‌کوین در هر ثانیه ۷ تراکنش پردازش می‌شوند در حالی‌که در ای‌اواس این رقم به ۱ میلیون و در استیم به ۱۰ هزار در ثانیه می‌رسد.
همچنین بیت‌کوین تا امروز علی‌رغم معرفی پروتکلی مثل Lightning از مشکل انعطاف‌پذیری در بلوک‌ها رنج می‌برد اما خیلی دیگر از پروژه‌های رمزارزی راهکارهای مؤثری برای این معضل ارائه کرده‌اند.
بنابراین نباید نسبت به کمرنگ شدن سایه بیت‌کوین از سر آلت‌کوین‌ها موضع منفی گرفت چون هر ذهن منطقی می‌پذیرد که انصاف نیست پروژه‌هایی با نوآوری‌های انقلابی که می‌توانند مشکلات جامعه انسانی را حل کنند در جایگاهی پایین‌تر از بیت‌کوین و با بهایی بسیار کمتر از بهای واقعی عرضه شوند.
ادامه وضعیت فعلی بازار با حاکمیت بیت‌کوین فقط به عدم تعادل بیشتر دامن می‌زند و در این میان هم سرمایه‌گذاران و هم توسعه‌دهندگان انگیزه فعالیت در فضای رمزارزها و زنجیره‌بلوک را از دست می‌دهند.

چه بلایی قرار است سر بیت کوین بیاید؟

رمزارز، چپ و تکنوفئودالیسم

رمزارز، چپ و تکنوفئودالیسم ترجمه: امیررضا گلابی به ندرت می‌توان کسی را پیدا کرد که بتواند در یک مصاحبه درباره ظهور رمزهای غیر قابل معاوضه1 و خاستگاهشان در جهان‌های مجازی چه بلایی قرار است سر بیت کوین بیاید؟ بازی، منطق سربرآوردن نظام تکنوفئودالیسم و بلاهتی که در تاکتیک چانه‌زنی عمیقا وابسته به بیت‌کوین بین السالوادور و بانک جهانی وجود دارد، نظری تخصصی بدهد. خوشبختانه، ما این آدم را در قامت یانیس واروفاکیس پیدا کردیم، اقتصاددان، سیاست‌مدار و روشنفکر سرشناسی که پیش‌تر وزیر چه بلایی قرار است سر بیت کوین بیاید؟ دارایی یونان بود. یانیس سخاوتمندانه فرصت گفت‌و‌گویی مفصل به ما داد، که دیدی وسیع (و در مواقعی بسیار انتقادی) درباره آنچه در تقاطع پول، اقتصاد کلان و امر دیجیتال می‌گذرد در اختیار قرار می‌دهد.
در اوایل دهه 2010 پیش از مشغول‌شدن در دولت یونان، به عنوان اقتصاددان در والو2 ،یک شرکت مهم تولیدکننده بازی، مشغول به کار بودی. مهارتت به عنوان یک متخصص اقتصادی در نظریه بازی3 به چه نحو در کالبدشکافی اقتصاد دنیاهای مجازی به کار می‌آمد؟ و در ادامه، از خلال این تجربه چه دیدی نسبت به کارکرد درونی اقتصاد واقعی پیدا کردی و آیا اصلا دیدی پیدا کردی؟
10 سال پیش، در جامعهِ بازی‌های رایانه‌ای، دنیای فراجهان (متاورس) راه افتاده بود و جریان داشت. بازی‌های والو چنان اقتصاد بزرگی به وجود آورده بود که والو، هم هیجان‌زده شده بود و هم به وحشت افتاده بود. برخی از دارایی‌های دیجیتال که پیش‌تر مجانی توزیع شده بود (از خلال بازی) به ده‌ها هزار دلار در ایبِی4 خرید فروش می‌شد، خیلی پیش از آنکه کسی رمزهای غیر قابل معاوضه به ذهنش خطور کند. اگر قیمت این محصولات که یک‌دفعه پرسود شده بودند شکسته می‌شد چه اتفاقی رخ می‌داد؟ این همان چیزی بود که خواب را از چشم دست‌اندرکاران والو ربوده بود. این قضیه را می‌توانی از ایمیلی که به من زده شده بود بفهمی: «من مدتی است بلاگ شما را دنبال می‌کنم. در شرکت خودم داریم روی اتصال اقتصادِ دو محیط مجازی به هم بحث می‌کنیم (تا پول مشترکی به‌ وجود بیاوریم)، و درگیر مشکلات پیچیده‌ای در باب تراز پرداخت‌ها هستیم، تا اینکه به ذهنم رسید داستان مثل ماجرای «آلمان و یونان» است، فکری که بدون پیگیری بلاگ شما به ذهنم خطور نمی‌کرد». به دلایل زیادی درگیر این کار شدم. یکی چشم‌انداز تحقیقی اقتصادی در مقام یک محقق به معنای عام بود: چون به مجموعه‌ای کامل از داده‌ها در زمان واقعی کار دسترسی پیدا می‌کردم، احتیاجی به آمار نداشتم! دلیل دیگرش وسوسه بازی در نقش «فراانسان» بود؛ یعنی می‌توانستم کارهایی با این اقتصادهای مجازی بکنم که هیچ اقتصاددانی در جهان «واقعی» قادر به انجام آن نیست یعنی قوانین، قیمت‌ها و مقادیر را تغییر بدهم تا ببینم چه اتفاقی می‌افتد. هدف دیگرم شکل‌دادن به روایتی بود که پشتوانه تجربی داشته باشد و فراتر از مرز کشیده‌شده بین اقتصاد دیجیتال و «واقعی» باشد. چه چیزی آن موقع یاد گرفتم؟ نکته کلیدی این بود که شاهد رفتاری بودم که عمیقا برخی از توهمات اصلی نولیبرال را نابود کرده بود: تاجر، پول واقعی را با قسمی طلای خیالی دیجیتال عوض نمی‌کند. (توجه کنید که ما پذیرفتیم محصولات و مواد مختلف بر سر اینکه کدام‌یک به‌عنوان معیار ارزش پذیرفته شود با هم رقابت می‌کنند، رقابتی که هیچ وقت در آن هیچ‌کدام غلبه کامل پیدا نمی‌کند). همیشه شاهد از‌خودگذشتگی هستیم (شاهدش هم هدیه‌های مضاعف چشمگیری است که به صورت ناشناس رد و بدل می‌شود). روابط اجتماعی به‌ وجود می‌آید (حتی در دنیاهای دیجیتالی که کسی، کسی را نمی‌بیند) امری که روی مقادیر و قیمت‌ها به نحوی اثر می‌گذارد که شباهت بسیار کمی با دیدگاه نولیبرال در باب داد‌و‌ستد در محیطی خالی از سیاست و اخلاق دارد. اکنون، یعنی یک دهه بعد، روشن است جوامع بازی‌های رایانه‌ای، نظیر آنچه در والو روی آن تحقیق می‌کردم کارکردی کاملا شبیه متاورس (به معنای زاکربرگی کلمه) دارد. بازی‌کننده‌ها از طریق بازی‌ها جذبش می‌شوند، اما به محض اینکه «درون» آن قرار می‌گیرند، در آن می‌مانند تا بخش عمده‌ای از زندگی خود را شامل دوست‌یابی، تولید محصولات برای فروش، سرگرمی، بحث و گفت‌وگو و. در آن بگذرانند. بلندپروازی زاکربرگ در این است که می‌خواهد میلیاردها کاربر غیربازیگر فیسبوک را به اقتصاد اجتماعی دیجیتالی شبیه استیم5 بکشاند- با پولی که به صورت سلسه‌مراتبی از بالا به پایین توسط خودش کنترل می‌شود. چطور می‌توانم جلوی خودم را بگیرم و این ماجرا را شبیه تیول‌داری دیجیتالی نبینم که در آن زاکربرگ رؤیای اربابی-دیجیتال دارد؟
رمزهای غیر قابل معاوضه این روزها در حال جولان هستند. رشد سریع‌شان را می‌توان در سایت CryptoKitties مشاهد‌کرد، بازی رایانه‌ای مبتنی بر بلاکچین که در سال 2017 راه افتاد. بازی‌کننده‌های زیادی هم مخالف رمزهای غیر قابل معاوضه و ایده مالکیت نسبتا مسئله‌داری که در دل این ماجرا قرار دارد هستند. آیا چشم‌انداز چیزی شبیه رمزهای غیرقابل معاوضه آن زمانی که در والو کار می‌کردی وجود داشت؟ آیا به نظرت رمزهای غیرقابل معاوضه می‌تواند دید ما را در باب دارایی، کم‌یابی و مزددهی به نحوی که بتواند پروژه ترقی‌خواهانه را در معنای جامع کلمه شکل بدهد، عوض کند؟ این به هر حال، باوری است که بسیاری از مدافعان وب3 دارند.
بگذارید مثالی بزنم، کلاه در بازی «تیم فورترس2»! بازی‌کننده‌های این بازی شیفتگی وسواس‌گونه‌ای به کلاه‌های دیجیتال داشتند. در ابتدا کلاه‌ها به عنوان نزولاتی دیجیتال بود که بعدا متوقف شد و بدل شد به محصولاتی که باید جمع می‌کردند. بازی‌کننده‌ها شروع کردند به داد و ستد در بازی (مثلا من در عوض این کلاهی که داری به تو دو تا اسلحه لیزری می‌دهم). بعد وقتی تقاضا برای برخی کلاه‌ها به نحوی قابل توجه زیاد شد، بازی‌‌کننده‌ها از بازی خارج می‌شدند و در ایبِی ملاقات می‌کردند و (برخی وقت‌ها) کلاه را به هزاران دلار خرید و فروش می‌کردند، تا اینکه دست آخر، به بازی برگردند یعنی جایی که فروشنده کلاه را به خریدار تحویل می‌داد. به اعتماد باورنکردنی‌ای که بین غریبه‌ها در این مبادله وجود داشت توجه کنید: فروشنده می‌توانست هم با پول و هم کلاه بزند به چاک. والو تصمیم گرفت نیاز به چنین اعتماد زیادی را کاهش بدهد، ایبِی را از چرخه خارج کند و با ایجاد اتاق‌های خرید و فروش در بازی سود خوبی به جیب بزند (یعنی، بازاری درون بازی برای محصولات دیجیتال پدید بیاورد که زیر نظر والو است). رمزهای غیر قابل معاوضه از دو جهت با محصولاتی نظیر کلاه‌ها در «تیم فورترس2» فرق دارد: بلاکچین دست شرکت را قطع می‌کند (مثلا دست والو را). و به محصولات دیجیتال مجال می‌دهد از محیط بازی‌ای که در آن پدید آمده‌اند به هر محیط دیجیتال دیگر مهاجرت کند. بیایید بررسی کنیم ببینیم آیا می‌شود روی رمزهای غیرقابل‌ معاوضه نظارت کرد؟ در محیط دیجیتال، رمزهای غیر قابل معاوضه مثل سایر کالاها هستند. بازتابی هستند از پیروزی ارزش مبادله‌ای (که سرمایه‌داری با آن ارزش تجربی یا مصرفی را نابود کرد) در یک فراجهان (شبیه فراجهان زاکربرگ یا والو). از این نظر، رمزهای غیرقابل معاوضه، چیز جدیدی در جهان‌های دیجیتال نیستند، جز اینکه شاید نیروی مضاعفی بدهند به ایدئولوژی سرمایه‌داری (که در آن ارزش مبادله‌ای دست بالا را دارد). در جهان آنالوگ، رمزهای غیرقابل معاوضه تنها به درد لاف‌زدن می‌خورد. به رغم اینکه با این پز دادن، مؤسساتی مثل ساتبیز و کریستیز6 را وادار به تغییر رویه می‌کنند (مؤسساتی که انحصار بازار لاف زدن را در اختیار داشتند)، اما رمزهای غیر قابل معاوضه به هیچ وجه قادر به تغییر ساختار حق مالکیتی که مولد و مقوم قدرت بسیار زیاد اقلیت حاکم بر اکثریت است نیستند. بنابراین پاسخ منفی است، من نیروی بالقوه رادیکال کمی در رمزهای غیر قابل معاوضه می‌بینم. با همه این حرف‌ها، جامعه آزاد و تکنوکمونیستی که در آینده تشکیل خواهد شد شاید بتواند راهی پیدا کند تا از آنها به‌عنوان بخشی از شبکه گسترده‌تری از فناوری‌هایی استفاده کند که کمک‌حال ما در ثبت و ضبط هویت‌ها، دارایی‌ها و چیزهای دیگرمان باشد.

استراتژی جدید ایلان ماسک چه بلایی سر دوج‌کوین می‌آورد؟

استراتژی جدید ماسک برای دوج کوین

قرار نبود دوج‌کوین جدی گرفته شود، چون همه‌چیز از یک شوخی شروع شد. حداقل به دنیا این‌طور گفته‌اند! اما یک مرد با نفوذ و قدرت خارق‌العاده همه داستان را تغییر داد.

به‌گزارش کیوسک، به‌نقل از وب‌سایت ای‌ام‌بی‌کریپتو (ambCrypto)، مدیرعامل تسلا این روزها فراتر از یک آدم معمولی است. او برند شده، تأثیرگذار است؛ در واقع تأثیرش بر دنیای رمز ارزها طوری بوده که هم بیت‌کوین و هم دوج‌کوین روی موج توییت‌های او حرکت می‌کنند.

اما آیا این روند به‌زودی قطع می‌شود؟ سؤال مهم‌تر اینکه، آیا نگاه ایلان ماسک به دوج‌کوین نسبت به گذشته تغییر کرده است؟

تغییر در برنامه‌ها

دوج کوین و ماسک

تا همین چند هفته پیش، تنها مشارکت ماسک در جامعه دوج‌کوین، بازی‌های هوشمندانه با کلمه‌ها بود. جالب بود، ولی کسی را دچار توهم نمی‌کرد. توییت‌های ماسک به دوج کمک کردند روی نمودارها بالا بیاید و تا وقتی مردم می‌توانستند در کوتاه‌مدت از فروش سکه‌های خود سود ببرند، همه خوشحال و راضی بودند.

اما اخیرا یک چیزی تغییر کرد. البته ماسک هنوز هم همان بازی با کلمه‌هایش را دارد، اما در عین حال خود را مشغول بالاوپایین‌های اکوسیستم رمز ارز هم کرده است.

این را در نظر داشته باشید؛ حدود دو روز پیش، ماسک در توئیتی اعلام کرد تمایل دارد توسعه‌دهنده‌های دوج‌کوین، کارایی معاملاتی آن را بهبود ببخشند. روز گذشته هم با این توییت اظهارنظر قاطعانه کرد:

«لطفا توجه داشته باشید که دوج‌کوین هیچ‌گونه سازمان رسمی ندارد و کسی به من گزارش نمی‌دهد، پس توانایی من برای اقدام محدود است».

در ظاهر به نظر می‌رسد یکی از ثروتمندترین مردان جهان صرفا به رمز ارزی که به‌طور غیررسمی به چهره اصلی آن تبدیل شده، ابراز علاقه می‌کند.

اما اگر دقیق‌تر نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که ماسک عمدا تلاش می‌کند دو انتقاد اصلی به دوج را تصحیح کند؛ یعنی عدم‌وجود تیم توسعه‌دهنده ثابت مرکزی و همین‌طور ادعای متمرکزبودن عرضه و کنترل دوج‌کوینکه هر دو از ادعاهای رایج علیه این ارز دیجیتال پرطرف‌دار بوده و هستند.

حالا تصور کنید اگر فقط یک توییت شما اثرگذاری ۲۰درصدی روی یک رمز ارز آن‌هم طی یک روز داشته باشد، آیا می‌توانید ادعا کنید که «توانایی من برای اقدام محدود است»؟

چرا این‌قدر جدی؟

چرا مدیرعامل تسلا به‌جای روش امتحان‌‌شده و مورداطمینان خود، یعنی بالاکشیدن دوج‌کوین با توییت چند تصویر و بازی با کلمه‌ها، چنین برخوردی می‌کند؟ ساده‌ترین و معقول‌ترین توضیح این است که او سعی دارد وضعیت دوج‌کوین، به‌عنوان یک «رمز ارز واقعی» در چشم جریان حاکم را قانونی کند.

فعلا نمی‌توان حدس زد چه عواملی باعث تغییر روش ماسک در استراتژی بازاریابی شده است. علاوه بر این، حتی ممکن است کمی زود باشد که بخواهیم حدس بزنیم جامعه دوج چه واکنشی نشان می‌دهد. اما نشانه‌هایی وجود دارند مبنی بر اینکه همه‌چیز مثل گذشته گل‌وبلبل نیست!

نمودار وضعیت دوج کوین

برای نمونه به آدرس‌های فعال روزانه دوج در تصویر بالا نگاه کنید. در حالی که رقم مربوط به همین میزان در روز ۹ ماه می ۲۲۲٫۵۲هزار بوده، اما هنگام نگارش این متن به ۵۴٫۶۳هزار کاهش یافته است. به نظر می‌رسد چنین سقوطی حاکی از آن است که «موج جدید سرمایه‌گذاران» که عمل‌کرد اولیه دوج‌کوین را شکل داده بودند، اخیرا این بازار را ترک کرده‌اند.

در نهایت اینکه میزان بازگشت سرمایه کوتاه‌مدت ۷روزه دوج‌کوین، در زمان نگارش این مطلب، منفی۱۳درصد بوده است. این یافته نشان می‌دهد دوج‌کوین اواخر سال گذشته، برخلاف تصور خیلی‌ها، دارایی سودآور کوتاه‌مدتی نبوده است.

در اینجا چند عامل را باید موردتوجه قرار بدهیم. اول اینکه هفته گذشته یا کمی قبل از آن، برای بیشتر بازار رمز ارز، مثل بیت‌کوین، اتریوم و خیلی‌های دیگر، دوره سختی بوده است. بنابراین چنین افتی برای دوج‌کوین هم نباید غیرمنتظره می‌بود. اما از منظر تاریخی، این آلت‌کوین همیشه مستقل از بقیه بازار حرکت کرده است. پس وقتی دوج‌کوین یک‌بار چنان صعودی داشت، دلیلی ندارد که بار دیگر نتواند همان را تکرار کند.

در نهایت اینکه شاید بتوان ادعا کرد شواهد کمی وجود دارند حاکی از اینکه جامعه دوج‌کوین استراتژی جدی ماسک را نمی‌پذیرد. اما سؤال دیگری به ذهن متبادر می‌شود که چرا هیچ‌کدام از توییت‌های قبلی ماسک، چنین تاثیری نداشتند؟

در هر صورت به نظر می‌رسد که هم ماسک و هم جامعه دوج‌کوین، برای رسیدن به آینده مدنظرشان از این رمز ارز، مسیری طولانی پیش رو دارند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.