اهرم مالی چیست؟ چگونه با اهرم بیشتر سود کنیم.
یکی از مهم ترین دغدغه ای که هر شخص با آن مواجه است، کسب درآمد و پیشرفت در مسائل مالی است که برای رسیدن به آن همواره به این می اندیشد که سرمایه خود را کجا قرار دهد و کدام روش سرمایه گذاری بهترین بازدهی را برایش ایجاد میکد؟ برای رسیدن به این هدف بازارها و ابزارهای بسیاری در حوزه مالی و سرمایه گذاری وجود دارد که اهرم مالی نیز یکی از این ابزارهاست. در واقع اهرم مالی یکی از ابزارهای کسب سود بیشتر از سرمایه گذاری است که به هر میزان که درجه این اهرم نیز بیشتر می شود بر میزان ریسک سرمایه گذاری نیز افزوده میشود. اما چگونه این اهرم منجر به کسب سود بیشتر برای اشخاص و شرکتها میشود و منظور از افزایش ریسک سرمایه گذاری چیست؟
اهرم مالی چیست؟
اهرم مالی یا Leverage نوعی ابزار مالی برای افزایش بازدهی در یک سرمایه گذاری است. در واقع استفاده از اهرم مالی یعنی استفاده از بدهی در یک سرمایه گذاری مشخص. یک شرکت یا سرمایه گذار میتواند به غیر از داراییها و سرمایهاش، بدون اینکه سرمایه گذار جدیدی اضافه شود، از طریق قرض گرفتن (ایجاد بدهی) سرمایه و فعالیتهای مالی خود را افزایش دهد.
اهرم مالی سالیان زیادی است که در بخشهای مختلف بازارهای مالی مورد استفاده قرار میگیرد. در مفهوم حد ضرر در بازار سرمامفهوم حد ضرر در بازار سرمایه یه بازار ملک و مسکن افراد برای خرید خانه، زمین و سایر موارد از وام یا قرض استفاده میکنند. هرچه میزان وام و قرض دریافتی بیشتر باشد، فرد میتواند سرمایه بیشتر را خریداری نماید در مقابل ریسک بیشتری را برای بازپرداخت وام و قرض متحمل خواهد شد. در سایر بازارهای مالی نیز افراد برای استفاده از فرصتهای سرمایه گذاری و کسب سود از وام و اعتبار استفاده میکنند. دریافت اعتبار برای خرید سهام و اوراق مفهوم حد ضرر در بازار سرمایه بهادار نیز نوعی دیگر از استفاده از اهرم مالی است.
شرکتها نیز برای اجرای طرحهای جدید و تأمین منابع مالی از تسهیلات و اعتبار استفاده میکنند و اهرم مالی خود را افزایش میدهند. به عنوان مثال یک شرکت میتواند 10 میلیارد تومان سرمایه داشته باشد که دارایی های خود شرکت محسوب میشود. این شرکت میتواند 30 میلیارد تومان دیگر نیز از بانک تسهیلات دریافت کند یا اوراق بدهی منتشر کند که در مجموع 40 میلیارد مفهوم حد ضرر در بازار سرمایه تومان برای سرمایه گذاری در عملیات های خود خواهد داشت. بنابراین هر مقدار سود کسب کند یا زیان متحمل شود از قِبَل 40 میلیارد تومانی خواهد بود که تحد مدیریت شرکت است.
اهرم مالی در شرکتهای بورسی
همانطور که اشاره شد شرکتها برای تأمین منابع مالی جدید میتوانند به جای افزایش تعداد سرمایه گذاران، از اهرم مالی استفاده کنند. یکی از مزیتهای استفاده از اهرم مالی نسبت به انتشار سهام جدید و دعوت سرمایه گذاران، در این است که سودهای افزایش یافته از محل سرمایهگذاریهای جدید، بین تعداد زیادی از سهامداران توزیع نمیشوند. البته باید در نظر بگیریم که اگر برنامههای توسعهای شرکت طبق پیشبینیها و سودی که مدنظر بوده محقق نشود، ممکن است بدهی بسیار زیادی از محل اهرم مالی برای شرکت ایجاد شود که شرکت را ناگزیر سازد تا از محل سود سهامداران این بدهیها را تسویه کند.
از آنجاییکه نرخ بازدهی و میزان ریسک نسبت مستقیم با هم دارند و هر چه بازدهی بالاتر رود بر میزان ریسک سرمایه گذاری نیز افزوده میشود، استفاده از اهرم مالی هم که سبب میشود افراد یا شرکتها بازدهیهای بالاتری کسب کنند، سبب بالا رفتن ریسک سرمایهگذاری آنها نیز میشود. هر چه استفاده از اهرم مالی بیشتر باشد ،افراد ریسک بیشتری را نیز باید بپذیرند. لذا زمانی که از اهرم برای سرمایه گذاری استفاده میشود و سرمایه گذاری مطابق با پیشبینیها پیش نرود، زیان احتمالی بسیار بزرگتر از زمانی میشود که از اهرم استفاده نشده است. اهرم سود و زیان بالقوه را بسیار بیشتر میکند.
بنابراین توجه به اهرم مالی شرکتها برای بررسی تحلیلی آنها بسیار مهم است؛ نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام میتواند میزان استفاده شرکت از بدهی را مشخص کند. استفاده از بدهی یا اهرم مالی بیشتر برای یک شرکت الزاما به معنی استفاده غیربهینه از منابع مالی شرکت نیست بلکه میزان بازدهی حقوق صاحبان سهام است و بازدهی دارایی های آن شرکت است که مشخص میکند یک شرکت در کسب سود برای سهامداران و به ازای هر ریال دارایی خود چگونه عمل میکند.
مهم ترین نکته در تحلیل شرکتهایی که از اهرم مالی در ترکیب مالی خود استفاده میکنند، مقایسه بازده حقوق صاحبان سهام با نرخ بدهی ای است که شرکت با آن تامین مالی شده است. اگر نرخ حقوق صاحبان سهام شرکت که از تقسیم سود خالص به حقوق صاحبان سهام بدست می آید بیشتر از نرخ بدهی شرکت باشد استفاده از بدهی بیشتر تا میزانی مشخص میتواند به سودآوری بیشتر شرکت کمک کند. به همان میزان نیز ریسک سرمایه گذاری شرکت نیز بالاتر می رود زیرا همانطور که گفته شد اگر در میزان برآورد سود کسب شده یا ROE برآوردی تغییری ایجاد شود که مطابق انتظارات بالا نباشد میتواند منجر به زیان دهی بیشتر از معمول شود.
به طور مثال همان شرکتی را تصور کنید که تنها 10 میلیارد تومان سرمایه دارد که از آورده سهامداران تامین شده است. فرض کنید بازدهی این شرکت در عملیات آن برای یک سال 30 درصد باشد بنابراین میتوان انتظار داشت در انتهای سال مالی سرمایه شرکت 13 میلیارد تومان خواهد بود.
حالت اول: این شرکت 30 میلیارد تومان تسهیلات 20 درصد از بانک الف دریافت میکند که میبایست در انتهای سال بازپرداخت کند. بنابراین در این حالت شرکت در ابتدای سال 40 میلیارد تومان دارد که بخشی مفهوم حد ضرر در بازار سرمایه از آن را همراه با نرخ بهره ای مشخص بازپرداخت میکند و مابقی سود شرکت خواهد بود. در مجموع شرکت با نرخ بازدهی 30 درصد گفته شده در انتهای سال 52 میلیارد تومان خواهد داشت (1.3*40) که باید 36 میلیارد تومان آن را برگرداند که 30 میلیارد تسهیلات با نرخ 20 درصد است(1.2*30) و مابقی را در صورت های مالی خود به عنوان سرمایه خود شرکت شناسایی کند که 16 میلیارد تومان خواهد بود که 3 میلیارد تومان بیشتر از میزانی است که شرکت بدون اهرم مالی بود.
حالت دوم: شرکت 30 میلیارد تومان تسهیلات با نرخ 35 درصد دریافت میکند. در این حالت در انتهای سال شرکت باید 40.5 (1.35*30) میلیارد تومان را به بانک به عنوان اصل و سود تسهیلات دریافتی بازپرداخت کند. با سرمایه گذاری صورت گرفته مجموعا به 52 میلیارد تومان دست یافته که در نهایت 11.5 میلیارد تومان برایش باقی می ماند که کمتر از حالتی است که شرکت هیچ اهرم مالی ای استفاده نکرده بود.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت هرگاه نرخ بازدهی حقوق صاحبان سهام یا همان ROE شرکتی بیشتر از میزان نرخ بهره پرداختی باشد میزان سودآوری شرکت نیز بیشتر خواهد بود و برعکس.
درجه اهرم مالی چیست؟
بسیاری از تحلیل گران از درجه اهرم مالی (degree of financial leverage) برای بررسیهای تحلیل شرکتها استفاده میکنند. DFL به حساسیت سود هر سهم (EPS) نسبت به نوسانات درآمد عملیاتی نیز گفته میشود. بدین معنی که هرچقدر اهرم مالی بالاتر باشد، نوسان سود سهم نیز بیشتر است.
فرمول محاسبه درجه اهرم مالی به صورت زیر است.
اهرم مالی در قراردادهای مشتقه
بازار مشتقه شامل بازارهای مختلفی از جمله قراردادهای اختیار معامله و آتی است. از اهرم مالی در بازارهای مشتقه نیز میتوان استفاده کرد.
به عنوان مثال در بازار آتی سرمایه گذاران از اهرم مالی برخوردارند. عموما در این بازار، قراردادهای هر دارایی در شروع، اهرم 4 یا 5 دارند؛ اما با توجه به شرایط بازار و تغییر وجوه تضمین این میزان تغییر خواهد کرد.
برای مثال اگر کسی بخواهد از بازار قراردادهای آتی ۱ کیلو زعفران بخرد، با توجه به اینکه اندازه قرارداد آتی زعفران ۱۰۰ گرم است، باید ۱۰ قرارداد آتی بخرد. برای اخذ ۱۰ قرارداد آتی زعفران این فرد باید به میزان ۱۰ برابر وجه تضمین اولیه قراردادهای آتی، وجه نقد به حساب عملیاتی واریز کند. با فرض اینکه وجه تضمین اولیه قراردادهای آتی زعفران ۲۰۰ هزار تومان باشد؛ ،این فرد باید ۲ میلیون تومان پرداخت نماید.
وجه لازم = تعداد قرارداد * وجه تضمین اولیه
۲،۰۰۰،۰۰۰ = ۱۰ * ۲۰۰،۰۰۰
در مقابل اگر فرض کنیم که قیمت یک گواهی سپرده زعفران پوشال در بازار بورس که برابر با ۱ گرم زعفران است، برابر با ۱۰،۰۰۰ تومان باشد، این فرد برای خرید ۱ کیلو زعفران باید ۱،۰۰۰ واحد گواهی خریداری میکرد و به وجه نقدی معادل ۱۰ میلیون تومان نیاز داشت.
وجه لازم = قیمت گواهی سپرده * مقدار گواهی سپرده
۱۰،۰۰۰،۰۰۰= ۱۰،۰۰۰ * ۱،۰۰۰
در واقع این فرد به جای پرداخت 10 میلیون تومان برای خرید 1 کیلوگرم زعفران 2 میلیون تومان پرداخت میکند. در واقع میزان سرمایه گذاری این شخص 10 میلیون تومان است اما میزان سود و زیان سرمایه گذاری با توجه به مبلغ پرداختی شخص که 2 میلیون تومان است محاسبه میشود.
چگونه اهرم بازار آتی را محاسبه نماییم؟
برای محاسبه اهرم بازار آتی، کافی است ارزش قرارداد را تقسیمبر وجه تضمین اولیه قراردادها نماییم.
در مثال فوق میزان اهرم بازار آتی 5 است. یعنی به ازای هر 1 درصد بازدهی (سود یا زیان) که شخص در حالت بدون اهرم سرمایه گذاری میکرد بدست می آورد، 5 برابر (5درصد) بازدهی در بازار های مشتقه بدست می آورد.
اهرم مالی برای انجام معاملات اعتباری
همواره بخشی از معاملات صورت گرفته در بازار سرمایه با استفاده از اهرم مالی یا همان اهرم بدهی انجام شده است. این بخش از معاملات توسط خریدارانی صورت میپذیرد که با تثبیت رونق بازار، به دنبال استفاده از فرصت رشد سریع قیمتها هستند. افرادی که همچنان معتقد به بازدهی بالای بازار سرمایه هستند و میخواهند با گرفتن منابع مالی از کارگزاریها (گرفتن اعتبار) کسب سود بیشتری کنند. با توجه به ناپایدار بودن این منابع و ریسک بالایی که این قسمت از بازار به خریداران تحمیل میکند، معاملات انجام شده با ضررهای بسیار زیادی پایان مییابند. بهعنوان مثال استفاده از اهرم مالی در نیمه نخست سال 99 باعث شد تا بسیاری از سهامداران حقیقی و حقوقی بیش از میزان سرمایه خود، سود کسب کنند و به تبع آن، شاخص کل بورس نیز بیش از حد معمول بالا رفت. در ادامه همان سال (نیمه دوم سال 99) وضعیتی مشابه اما در مسیر نزولی مشاهده شد. در این سال سهامدارانی که از این اهرمهای مالی در زمان نامناسب و نزول بازار استفاده کردند، زیانهای سنگینی را متحمل شدند؛ به عبارت دیگر در زمانهایی که بازار سرمایه با هیجان و رشد زیادی همراه است، همراهی یک اهرم مالی همانند خرید اعتباری بر میزان هیجانات افزوده و نگرانی بابت اضافه جهش (overshoot) در بازار به وجود میآید.
لذا این تجارب تلخ باعث شکلگیری تصور اشتباه درباره مناسب نبودن بازار سرمایه برای سرمایه گذاری میشود. در این راستا سازمان بورس بهعنوان نهاد ناظر در سالهای اخیر تلاش فوقالعادهای در جهت قانونمند کردن اعطای اعتبارات در شبکه کارگزاریها به ویژه رعایت نسبتهای کفایت سرمایه و اخذ وثایق کافی از مشتریان کرده است اما هنوز هم ضرورت مدیریت حجم منابع اعتباری در کل شبکه کارگزاری احساس میشود.
نتیجهگیری
همانطور که توضیح دادیم اهرم مالی ابزاری برای استفاده بیشتر از فرصتهای سرمایه گذاری در بازار سرمایه و کسب سودهای بالاتر است. با توجه به اینکه اهرم مالی موقعیتهای سودآوری را افزایش میدهد در عین حال ریسک سرمایه گذاری را نیز افزایش میدهد؛ بنابراین همواره باید در نظر داشته باشیم استفاده از اهرم مالی همانطور که میتواند منجر به کسب سود بیشتری شود میتواند احتمال ضرر را هم بیشتر کند. بدینصورت که در زمانی که از اهرم در سرمایه گذاریهایمان استفاده کنیم و برآورد ما برای کسب سود با واقعیت منطبق نشود، زیان احتمالی ما بسیار بیشتر از حالتی میشود که از اهرم استفاده نکرده بودیم.
تعین حد سود و حد ضرر
حد سود میزانی از سود است قبل از آغاز معامله توسط تریدر یا معامله گر تعیین می شود، یعنی اینکه یک تریدر قبل از اینکه بخواهد پوزیشن معاملاتی خود را باز کند و یا یک معامله را آغاز کند تخمین میزند که از این معامله چه مقدار سود عایدش می شود
حد ضرر مقدار ضرری است که یک تریدر یا یک معامله گر می پذیرد در آن سوی یک معامله ضرر کند. می دانیم که هر معامله ای در بازارهای مالی و چه در خارج از بازارهای مالی دو سو دارد، یکی ضرر و یکی سود ! پس هر معامله گری که می خواد وارد یک معامله جدید شود باید بداند که یک طرف معامله ضرر است و تنها معامله ای از لحاظ ریاضی و منطق ارزش ریسک کردن دارد که سودش از ضررش بیشتر باشد . یعنی حد ضرر ما همیشه از حد سود ما کمتر است!
حد سود یا take profit (TP)
تیک پروفیت ویا حد سود به معنای خروج از یک معامله سوده از پیش تعیین شده می باشد که بر اساس تحلیل ما پیش رفته و در زمان و قیمت مورد نظر به سود رسیده است. معامله گر در محل حد سود به خروج از معامله و دریافت سود هایش میاندیشد
حد سود همیشه نسبتی به اندازه دو یا سه برابر حد ضرر تعیین می شود. اگر ما بخواهیم حد سود را به اندازه حد ضرر در نظر بگیریم تحلیل ما با شیر یا خط انداختن هیچ فرقی ندارد !
زیرا در هر دو مورد ما وارد یک معامله قمار گونه شده ایم ، اما اگر ریسک به ریوارد ما یا همان سود به ضرر ما مقادیری به نسبت های یک به دو ،یک به سه ، یک به پنج و یا یک به ۷ و بالاتر باشد این معامله بسیار منطقی و پولساز خواهد بود.
پس در تعیین حد سود، داشتن استراتژی و خط فکر معامله گری و پیاده سازی آن بسیار حائز اهمیت است
حد سود حد ضرر حد درد سیو سود
حد ضرر یا stop loss (SL)
به معنای خروج از یک معامله ضررده می باشد که متاسفانه بر خلاف تحلیل ما پیشرفته و قبل از انجام آن معامله ریسک آن را پذیرفته ایم، مقدار ضرر را برای خود مشخص کردهایم و آن مقدار را حد ضرر می گویند .معاملگر در این محل با تمرکز و تسلط بر خود از معامله خارج میشود تا از ضرر های بیشتر جلوگیری نماید .
حد سود و حد ضرر فقط توسط استراتژی معاملاتی ما مشخص می گردد
فردی که استراتژی معاملاتی اش خط روند ها و یا کانال کشی بر روی روند ها می باشد حد ضرر و حد سود خود را بر روی ضلع های آن کانال ها مشخص می کند و یا حد ضرر و حد سود خود را بر روی خط های روند مشخص میکند
یا فرد دیگری که استراتژی اش بر مبنای مووینگ اوریج ها تنظیم شده است حد ضرر و حد سودش برخورد با مووینگ اوریج تعیین می کند استراتژی عضو لاینفک تعیین حد ضرر و حد سود است استراتژی است که به شما می گوید قبل از باز کردن یک موقعیت و یا یک معامله چرا آن موقعیت را باز می کنید؟! چقدر توقع سود کردن دارید ؟! و حاضرید چه قدر ضرر برای رسیدن به آن سود را بپذیرید
حد سود حد ضرر حد درد سیو سود
حد سود و حد ضرر اتوماتیک
در بازارهای پیشرفته بین المللی برای اینکه معامله گر قبل از باز کردن یک معامله تکلیف خود را با میزان سود و میزان ضررش روشن کرده باشد و قاطعانه نسبت به باز کردن آن معامله اقدام کند قابلیت ست کردن حد سود و حد ضرر وجود دارد . متاسفانه آپشنی که در بازار بورس ایران جایش خالی است
قبل از این که معامله خود را باز کنید برای آن پلتفرم معاملاتی تعریف میکنید که من پیش بینی می کنم 40 درصد سود کنم و تیپی یا همون حد سود خود را 40 درصد بالاتر از قیمت فعلی قرار میدهید در ازای مثلاً ۱۰ درصد ضرر و استاپ لاس خود را ۱۰ درصد زیر قیمت فعلی ست می کنید و سپس دکمه ورود را میفشارید
در بازار ایران و بورس اوراق بهادار شما باید به صورت دستی این کار را انجام دهید که گاها دیده میشود معاملهگران نوپا و آماتور در میانه راه حد ضرر و حد سود خود را شروع به دستکاری کرده و یادشان می رود که با چه استراتژی وارد شدند.
برای همین توصیه من به شما اینست که بر روی یک کاغذ مکتوب حد ضرر و حد سود و استراتژی و دلیل ورود خود را بنویسید تا در میانه راه که فشار روانی معامله غالب شد به آن رجوع کنید .
حد سود حد ضرر حد درد سیو سود
تعیین حد سود و حد ضرر take profit stop loss
اما اگر یک نسخه اولیه و کلی برای میزان حد ضرر و حد سود در نظر بگیریم میتوان گفت در معاملات کوتاه مدت حد ضرر را به اندازه ۸ تا ۱۰ درصد در نظر میگیرند ودر معاملات میانمدت و بلندمدت حد ضرر را ۱۰ تا ۲۰ درصد در نظر میگیرند از آن طرف حد سود در معاملات کوتاه مدت بین ۲۰ تا ۳۰ درصد در نظر گرفته می شود و در معاملات بلند مدت بین 60 تا 100 درصد در نظر گرفته می شود
حد سود حد ضرر حد درد سیو سود
اما مهمتر از تعیین حد ضرر و حد سود در یک معامله پایبندی و اجرای آن است که در بسیاری از معاملهگران آماتور و گاهن حرفهای مشاهده میشود که بعد از رسیدن قیمت به حد ضرر ، حد ضرر خود آن را جابجا کرده تا معامله خود را نبندند که شاید تحلیلشان درست از آب در بیاید!!
در صورتی که مطمئنا قبل از وارد شدن به معامله می دانستند که آن نقطه حد ضرر ، جایی است که تمام ریسمان های امید پاره می شود و دیگر نباید ادامه دهند اما فشار روانی در حین معامله باعث می شود که این حرکت اشتباه را مرتکب شوند و حساب خود را غرق در زیان کند
در کنار حد سود و حد ضرر مفهومی به نام حد درد نیز قابل بررسی است
حد درد در معاملگری
حد درد فراتر از حد ضرر است . حد ضرر یک پارامتر تکنیکالی و فنی است که با استراتژی شما تعیین می شود و شما می دانید که با رسیدن قیمت به آن حد تحلیل شما اشتباه از آب درآمده و باید از آن خارج شویم اما حد درد یک پارامتر روانی است که شما با از دست دادن مبلغ آن بسیار رنجیده و ناراحت می شوید و تمرکز خود را از دست میدهیم
اگر حد ضرر شما به حد درد شما منطبق باشد معاملات شما با ریسک بسیار زیادی مواجه هست یعنی اینکه اگر شما مقدار پول زیادی را وارد معاملات میکنید که ۱۰ درصد ضرر آن برای شما عذاب آور و ناراحت کننده است شما حد درد خود را با حد ضرر خود منطبق کردید و تنها راه جلوگیری از رسیدن به حد درد در معاملات وارد کردن مقدار اصولی و حساب شده پول اولیه به معاملات است
برای مثال گفتم در معاملات شما 10 درصد حد ضرر در نظر میگیرید . حال اگر بیشتر از ظرفیت و توانایی خود پول وارد معامله کنید آن 10 درصد میشود مبلغ زیادی که از دست دادنش باعث ناراحتی شما میشود . پس باید مبلغی به عنوان بالانس حساب وارد معامله شود که حد درد شما را نشانه نگیرد .
در کنار آن تعیین حد ضرر ما باید با حد سود و سیو سود نیز آشنا شویم
سیو سود
سیو سود به برداشت وجه و خارج شدن از معامله همراه با سود گفته می شود . این تکنیک به روشهای مختلفی انجام میشود که دو مورد آن را به شما آموزش خواهیم داد
در آموزش حمایت و مقاومت به شما تعیین سطوح را آموزش دادم .وقتی میخواهیم حد سودی را مشخص کنیم اولین قدم تعیین این سطوح می باشد
حال فرض کنید که ما در یک روند صعودی میخواهیم حد سود خود را مشخص کنیم لذا تمام مقاومت های سر راه ما می تواند حد سود ما باشد که ما در ابتدای کار دو تا از مقاومت های پیش رو را به عنوان دو تا از تیپی ها انتخاب می کنیم به همین شکل حمایت قبلی هم می شود حد ضرر ما
همانطور که در قسمت قبل گفته شد فاصله قیمت تا اولین تیپی باید حداقل ۳ برابر فاصله قیمت تا اولین حد ضرر باشد تا یک معامله با ریسک به ریوارد یک به سه داشته باشیم
حا که محل های تی پی و استاپ لاس ما مشخص شد معامله را آغاز می کنیم، برفرض مثال تحلیل ما درست پیش رفت و قیمت به اولین مقاومت ما که همان اولین تیپی ما میباشد می رسد .اینجا دو اقدام میتوانیم انجام دهیم
اقدام اول آنکه بر روی همین تیپی به صورت کامل از معامله خارج شویم و منتظر یک معامله بهتر دیگر با پتانسیل بیشتر شویم ،این نوعی سیو سود است .سیو سودی که به صورت کامل انجام می شود
اقدام دوم به این شکل است که شما اینجا مثلاً ۵۰ درصد از سود خود را از معامله خارج میکنید و منتظر می شوید تا قیمت سقف پیشرو را بشکند و به تیپی دوم شما برخورد کند
در این حالت اگر قیمت نتواند سطح پیش رو که همان تیپی اول شماست را بشکند و به پایین برگردد شما ۵۰ درصد از سود خود را برداشته اید و ۵۰ درصد مابقی را در همان نقطه ورود خارج می شوید و اصطلاحاً سربهسر می شوید
اما از طرف دیگر اگر قیمت بتواند سطح پیشرو را بشکند و به تیپی دوم شما برخورد کند شما سودی دو برابر حالت اول با نصف دارایی خود کسب کرده اید که می تواند بالانس حساب شما را رشد خوبی دهد .
حد سود حد ضرر حد درد سیو سود
#حد ضرر
?چند نکته کلیدی در تعیین حدضرر
– حدضرر را در معاملات کوتاه مدت روی محدوده حمایت در موج نزولی قبلی قرار دهید (به شرطی که بین 8 تا 10 درصد باشد)
– اگز دیدگاه شما میان مدت است حدضرر را روی محدوده حمایتی معتبر بین 15 تا 20 درصد قرار دهید.
– وقتی مقاومت یک سهم شکسته شد و قیمت سهم در بالای محدوده مقاومتی تثبیت کردید، حدضرر را روی مقاومت شکسته شده که حالا به عنوان حمایت عمل میکند قرار دهید.(تسطیح سطوح)
– اگر حدضرر را در فاصله کوتاهی از قیمت خرید قرار دهید، در معاملات کوتاه مدت ممکن است به دلیل نوسان زیاد قیمت، خروج زودهنگامی از بازار داشته باشید (سهم خیلی زود فروخته شود.)
– اگر حدضرر را در فاصله زیادی از قیمت خرید قرار دهید، باعث زیان بیشتر شما میشود. (سهم خیلی دیر فروخته میشود)
بنابراین یافتن حدوسط در تعیین حدضرر استراتژی هوشمندانه و بهتری میباشد.
– همیشه به حدضرر تعیین شده عمل کنید. اگر پس از عمل کردن به حدضرر، رشد سهم شروع شد، نیازی نیست خودتان را ملامت کنید و از آن به بعد در تعیین حدضرر دقت و مطالعه بیشتری انجام دهید. به جای ناراحت بودن، در عوض خوشحال باشید که براساس استراتژی تان معامله را انجام داده اید.
– برخی از افرادی که به دید بلندمدت سرمایه گذاری میکنند اعتقادی به تعیین حدضرر ندارند. شما هم اگر به وضعیت بنیادی شرکت مطمئن هستید و قصد سرمایه گذاری بیش از 9 ماهه دارید میتوانید حدضرر تعیین نکنید
ریسک به ریوارد
ریسک به این معنا است که تفاوت بین قیمت سهام و حد ضرر و ریوارد یعنی تفاوت بین قیمت سهم و حد سود آن است.
مسئلهای که به آن نسبت ریسک (Risk) به ریوارد (Reward) میگویند فرمول سادهای دارد:
- ریسک: تفاوت قیمت سهم و حد ضرر
- ریوارد: تفاوت قیمت سهم و حد سود
به عبارتی اگر میزان ریسک را تقسیم بر ریوارد کنیم و ضربدر ۱۰۰ کنیم نسبت R/R به دست میآید که هر وقت کمتر از ۵۰% بود سهم برای خرید مناسب است.
- اگر سود انتظاری شما (که بر اساس یک تحلیل منطقی تکنیکالی یا بنیادی باشد) حداقل دو برابر زیان احتمالی ( حد ضرر به دست آمده به روش تکنیکالی) باشد، آن وقت خرید یک سهم مانعی ندارد در غیر این صورت خرید معمولا اشتباه است.
خرید سهام بدون در نظر گرفتن نسبت ریسک به ریوارد (که با کمی تجربه و شناخت نقاط حمایتی و مقاومتی به صورت ذهنی مشخص است) شاید یکی دوبار موفقیت آمیز باشد ولی هیچگاه موفقیت پیوسته و مداومی برای شما نخواهد داشت و به مرور زمان خواهید دید که سرمایه شما از سرمایه اولیه کمتر شده است.
بنابراین از خریدهای هیجانی در مقاومتها و صفهای خرید و بدون در نظر گرفتن ریسک به ریوارد، پرهیز کنید همچنین باید گفت ریسک به ریوارد ملاک صد در صد ورود به یک معامله نیست.
ریسک به ریوارد تنها یک عدد است که خود بر اساس پارامترهای احتمالی بنا نهاده شده در اصل میتوان گفت کاربرد نسبت ریسک به ریوارد برای اولویتبندی کردن پوزیشنهای خرید به حساب میآید.
مفهوم ریسک و ریوارد چیست؟
مفهوم ریسک و پاداش تنها به بازارهای مالی اختصاص ندارد. برای درک بهتر مفهوم نسبت ریسک به ریوارد مثالی خارج از بازارهای مالی را بیان میکنیم. یک باغ وحش که در آن انواع حیوانات وحشی نگهداری میشود را در نظر بگیرید. قطعا ورود به قفس حیوانات برای مردم و بازدیدکننده ممنوع است و این کار تخلف به حساب میآید. در این زمان اگر شخصی پیشنهاد 1بیت کوین در ازای ورود به قفس پرندگان و غذا دادن به آنها را به شما بدهد، ریسک این کار برای شما چیست؟
به دلیل آنکه ورود افراد به قفس حیوانات ممنوع است، با انجام اینکار، طبق قوانین با شما برخورد خواهد شد؛ این تنها ریسک انجام این کار است و پاداش آن یک بیت کوین خواهد بود. دراین حال فرض کنید فرد دیگری به شما پیشنهاد میدهد که اگر وارد قفس شیرها شوید و به آنها غذا بدهید، ۲ بیت کوین به شما خواهد داد. اکنون ریسک اینکار را برای شما چه خواهد بود؟ علاوه بر برخورد قانونی با شما، خطر وجود شیر نیز شما را تهدید میکند. غذا دادن به پرندگان خطر جانی برای شما ندارد اما در صورت ورود به قفس شیرها، ممکن است جان خود را از دست بدهید.
پس برای ورود به قفس شیرها شما با دو ریسک مواجه هستید که ممکن است آسیب جدی به شما وارد شود. اما پاداش آن بیشتر از حالت اول است؛ شما با ورود به قفس شیرها ۱ بیت کوین بیشتر بدست خواهید آورد. کدام یک از دو حالت بالا انتخاب بهتری میتواند باشد؟ هرچند در هر دو حالت احتمال برخورد قانونی با شما وجود دارد، اما انجام کدام یک، تصمیم عاقلانهتری خواهد بود؟ پاداش حالت اول ۱ بیت کوین بوده و ریسک آن برخورد قانونی باغ وحش با شماست. اما پاداش حالت دوم، ۲ بیت کوین بوده و ریسک آن علاوه بر برخورد قانونی، از دست دادن جانتان نیز خواهد بود. انتخاب حالت اول تصمیم عاقلانهتری است زیرا ریسک کمتری نسبت به حالت دوم دارد، با اینکه پاداش کمتری بدست میآورید. شما با این ارزیابی نسبت ریسک به ریوارد میان این دو حالت را برسی کردید.
چرا باید نسبت Risk / Reward معاملات خود را محاسبه کنید؟
اصولا معاملهگران نسبت ریسک به ریوارد را به نسبت R/R (نسبت آر به آر) میخوانند. در واقع این نسبت معرف این است که در ازای از دست دادن 1 دلار از سرمایه خود، خواهان به دست آوردن چه مقدار سود هستید. محاسبه این نسبت بسیار ساده است. حد سود در واقع بالاترین مقدار سود احتمالی است که در یک معامله انتظار کسب آنرا دارید. حد ضرر، قیمتی است که اگر ارز دیجیتالی یا سهامی که خریداری کردید به آن قیمت برسد از آن خارج خواهید شد. برای محاسبه این نسبت، حد ضرر معامله خود را به حد سود تقسیم کنید؛ نتیجه این تقسیم، نسبت ریسک به ریوارد سرمایهگذاری شما خواهد بود. با ذکر یک مثال این موضوع را ادامه میدهیم.
به طور مثال فرض کنید قصد خرید یک ارز دیجیتال را دارید؛ اصولا باید برای هر معاملهای، قیمت ورود، قیمت حد سود و قیمت حد ضرر را پیش از خرید آن تعیین کنید و معاملهگران حرفهای تحت هیچ شرایطی این حدود را تغییر نخواهند داد. قیمت ورود، قیمتی است که قصد خرید دارایی را دارید. حد سود، بالاترین میزان سودی است که از معامله روی یک دارایی دیجیتال انتظار دارید. اما زمانی که بازار در جهت حرکت نکند و معامله وارد ضرر شود نقطهای برای حد ضرر در نظر گرفته که از بازار خارج خواهید شد. تقسیم قیمت حدضرر به قیمت حد سود و عدد به دست آمده را نسبت ریسک به ریوارد میگویند. هرچه نسبت Risk / Reward عدد کوچکتری باشد، به این معنی است که شما سود بالاتری را به نسبت زیان احتمالی انتظار دارید.
نحوه محاسبه نسبت ریسک به سود
با فرض اینکه معامله گری قصد خرید بیت کوین را با دید سرمایهگذاری بلند مدت داشته باشد، بر اساس تحلیل حد سود را از نقطه ورود، ۱۵ درصد در نظر میگیرد. اما اگر تحلیل او نادرست باشد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ در نتیجه باید برای این تحلیل خود حدضرر تعیین کند؛ بر اساس تحلیل، حد ضرر خود را ۵ درصد در نظر میگیرد. این اعداد بر اساس تحلیل تکنیکال و استفاده از ابزارهای موجود در تحلیل تکنیکال مشخص میشود. برای محاسبه نسبت ریسک به ریوارد به این دو قیمت احتیاج داریم.
حد سود این خرید ۱۵ درصد و حد ضرر آن ۵ درصد تعیین شده است, نسبت Risk / Reward این معامله چند است؟
۰. ۳۳= ۵/۱۵. نسبت ریسک به ریوارد را به صورت اختصار ۱: ۳ نشان میدهند. این نسبت نشان میدهد که به ازای هر یک واحد ریسک، ۳ واحد سود انتظار داریم. به عبارت دیگر، در ازای از دست دادن هر ۱ دلار، انتظار کسب ۳ دلار را داریم. بنابراین اگر با ۱۰۰ دلار وارد این معامله شویم، سود احتمالی ما ۱۵ درصد و ضرر احتمالی ۵ درصد خواهد بود.
برای کاهش نسبت، باید حد ضرر را به قیمت ورود به معامله نزدیکتر کنیم. این اعداد را نمیتوان به دل خواه انتخاب کرد؛ بلکه این اعداد برگرفته از تحلیل تکنیکال است. در صورتی که یک معامله، نسبت ریسک به ریوارد بالایی دارد، بهتر است آن معامله انجام نشود و به دنبال فرصت بهتری برای سرمایه گذاری باشیم.
نسبت ریوارد به ریسک
دراین روش از معکوس نسبت ریسک به ریوارد یعنی نسبت ریوارد به ریسک استفاده میشود. نسبت ریوارد به ریسک مفهوم جدیدی نیست و فقط نمایش دیگری از همان مفهوم ریسک به ریوارد است. نسبت ریوار به ریسک در مقایسه با نسبت ریسک به ریوارد بهتر درک میشود و به همین دلیل بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد. محاسبه آن دقیقا برعکس نسبت ریسک به ریوارد است. در مثال بالا، نسبت ریوارد به ریسک از تقسیم ۱۵ بر ۵ بدست میآید. در نتیجه این نسبت برابر ۳ خواهد بود. در این صورت، هر چه این نسبت بالاتر باشد، شرایط بهتری برای سرمایه فراهم خواهد شد.
نسبت ریوارد به ریسک
فرمول ریسک به ریوارد
روش اول
یک فرمول ریسک به ریوارد به این صورت است که:
حد ضرر – قیمت سهم = ریسک
قیمت سهم – حد سود = ریوارد
سپس مقدار ریسک را بر ریوارد تقسیم کنید و هرچه نسبت محاسبه شده کمتر از 50 درصد باشد، برای خرید مناسبتر است.
قیمت سهم افق 61,270 ریال میباشد.
حد ضرر: 58,600 و مقاومت 63,100 ریال. هدف اول را 70,000 ریال محاسبه میکنید. تعیین ریسک به ریوارد به این صورت است:
2670=58600– 61270= ریسک
1830= 61270 -63100= ریوارد
ریسک / ریوارد= 1. 45 که بالا میباشد. این عدد از 100 بیشتر است و به همین خاطر، ریسک خریدش بالا است.
اگر سهمی را در 10,000 ریال خریداری کرده باشید و برای آن حد ضرر 7,500 ریال و حد سود 20,000 ریال قرار دهید، ریسک این معامله بهازای هر سهم 2,500 ریال و پتانسیل سود آن 10,000 ریال است.
سپس به مقایسه ریسک با سود میپردازید تا نسبت ریسک به ریوارد به دست آید:
25= 10000 /2500 = پاداش/ریسک
بنابراین ریسک به ریوارد این معامله یک به چهار میباشد.
البته بهترین ریسک به ریوارد یک به سه تعیین شده است به این معنا که یعنی تحمل یک واحد ریسک در مقابل سه واحد سود وجود دارد.
معامله خرید EUR/USD را در نقطه 1. 1225 وارد میشویم. حد ضرر ما در نقطه 1. 1200 و حد سود ما در نقطه 1. 1275 قرار دارد.
حد ضرر به پیپ = 25 پیپ
حد سود به پیپ = 50 پیپ
ریسک به ریوارد = 1: 50/25 = 1: 2
همانطور که میبینید نسبت ریسک به ریوارد ما برابر شد با 1 به 2. پرواضح است که برای نسبت سود به زیان یا ریوارد به ریسک جای این دو عدد عوض میشود.
روش دوم
در ابتدا باید مقدار سرمایه خود را تعیین کنید (متغیر S)، سپس درصد ضرر خود را مشخص کنید (متغیر N).
نقطه ورود معاملات خود را باید مشخص کنید که معمولاً معاملهگران برای تعیین نقطه ورود از تکنیک Triger (تریگر) استفاده میکنند.
استفاده از تریگر زمانی کاربرد دارد که شما محدوده مناسب برای ورود را تشخیص دادهاید اما قیمت دقیق برای ورود را نمیدانید، در این زمان استفاده از تریگر مناسب است.
استفاده از اندیکاتورهایی مانند میانگین متحرک، RSI، MACD و مفهوم حد ضرر در بازار سرمایه … برای تشخیص نقطه ورود مناسب است. مثلاً زمانی که خط روند با یک کندل صعودی یا نزولی قدرتمند قطع شود میتواند سیگنالی برای خرید باشد.
بعد از خریداری سهم برای خود حد سود (profit target) برای خروج و حد ضرر فروش تعیین کنید. فاصله بین قیمت خرید و هدف قیمتی فروش را a در نظر بگیرید. مشخص کردن حد ضرر به کمک متغیر N انجام میشود.
معمولاً تعیین حد ضرر به این صورت است که کندل، حد موردنظر شما را رد کند و در نقطه پایینتر بسته شود و کندل بعدی نیز پایین کندل ایجاد شده قرار گیرد.
محاسبه ریسک نیز به کمک حد ضرر (stop loss) انجام میشود.
فاصله بین نقطه ورود و حد ضرر تعیین شده b نامیده میشود.
حال با تقسیم مقدار b بر a، نسبت ریسک به ریوارد محاسبه میشود.
X*b = (N/100)*S
متغیر X، مقداری است که باید خرید انجام شود. در صورتی که حاصل به دست مده از 0. 5 بیشتر باشد، معامله توجیهپذیر خواهد بود.
اندیکاتور محاسبه ریسک به ریوارد
در موقعیتهای تحلیل جهت تعیین نسبت ریسک به ریوارد و برای تعیین نقاط ورود و خروج، تعیین حد سود و ضرر و مشخص کردن محدوده زمانی و قیمتی بین دو نقطه مختلف، میتوان طبق تصویر زیر از اندیکاتور مناسب استفاده کرد:
ابزار Forecast یا پیشبینی به تحلیلگران این امکان را میدهد که نقاط ورود و خروج را در معاملات خود تعیین کنند و برای افزایش زیبایی بصری و جذابیت آن میتوانید از آیکونها استفاده کنید.
اندیکاتور Position Size Calculator نیز ابزاری کاربری است که در هر معامله باتوجهبه حجم معامله بر اساس نقطه ورود، حد ضرر و درصد ریسکپذیری شما را تعیین میکند و در هر دو پلتفرم متاتریدر 4MT و 5MT قابلاستفاده است.
نگارش: ساناز یوسفی
به منظور کسب اطلاعات بیشتر، مطالعه مقاله کاربرد ارز دیجیتال را به شما عزیزان پیشنهاد می نماییم.
حد سود و ضرر چیست؟ و چگونه محاسبه می شود؟
حد سود و ضرر چیست؟ و چگونه محاسبه می شود؟ اگر در بازار مدتی فعالیت داشته اید، به احتمال زیاد با مفهوم “حد سود” و “حد ضرر” نیز آشنایی دارید. اگر هم مبتدی هستید و به تازگی وارد دنیای معامله گری شده اید، حتما شنیدهاید که برخی می گویند بهتر است پس از خرید یک سهم برای آن حدضرر تعیین کنید.
حد سود یا Take Profit: هنگامی که وارد معامله ای می شویم و آن معامله در جهت دلخواه ما پیش میرود، باید مکانی را برای خارج شدن از آن معامله با سود در نظر بگیریم. مکان قرار گیری حد سود جایی است که ما این احتمال را میدهیم که معامله انجام شده مجددا در خلاف جهت ما برگشت کند و سودمان را کاهش دهد.
چندین روش برای مشخص کردن مکان قرار گیری حد سود قرار دارد که همه آنها بستگی به استراتژی معاملاتی شما دارد. در ادامه با مثال های مختلف به شرح کامل پیاده سازی حد سود خواهیم پرداخت.
حد ضرر یا Stop Loss: مطمئن باشید قرار دادن حد ضرر یکی از مهمترین کارهایی است که هر تریدری باید انجام دهد. حد ضرر باعث می شود شما در برابر زیان های ناخواسته و سنگینی که در اثر روندهای بزرگ و یا حرکت های بسیار سریع ایجاد میشوند، بیمه شوید.
بگذارید اهمیت قرار دادن حد ضرر را با یک مثال به شما نشان دهم. این مثال برای افرادی که بدون حد ضرر اقدام به معامله می کنند بسیار تامل برانگیز خواهد بود.
استفاده از حد سود و حد ضرر کاملا ضرروی است. مخصوصا استفاده از حد ضرر. چرا که جلوی نابودی سرمایه تان را خواهد گرفت.
روش تعیین حد سود بر اساس روش های مختلف
تعیین حد سود بستگی به استراتژی شما دارد. اگر استراتژی شما نمی تواند حد سود مشخصی به شما بدهد، پس کاملا بیخیال آن شوید و سراغ یک استراتژی دیگر بروید! در ادامه روش های مختلفی که برای تعیین حد سود به کار میروند را بررسی خواهیم کرد.
حد سود ثابت
در این روش حد سود شما ثابت است. فرض کنید در بازار سکه آتی فعالیت می کنید. برای هر معامله ای که انجام میدهید ۱۰ هزار تومان حد سود در نظر میگیرید و با رسیدن به هدف ۱۰ هزار تومانی از بازار خارج می شوید.
روش ساده ای است اما معایبی نیز دارد. ممکن است بازار بر اساس نواحی مهمی که مدنظر معامله گران بازار قرار دارد، اصلا توان این را نداشته باشد که به حد سود شما دستیابی پیدا کند. یا اینکه در بین این فاصله ۱۰ هزار تومانی یه ناحیه حمایتی یا مقاومتی وجود داشته باشد و باعث جلوگیری از حرکت به سمت هدف شود.
در این روش نواحی مهم چارت را شناسایی کرده و پس از ورود به معامله، حد سود را روی نقطه بعدی قرار خواهیم داد.
در تصویر زیر مشاهده می کنید که قیمت به حد سودهای تعیین شده توسط ما رسیده است. هر سه سطح نیز به وسیله شناسایی نواحی مهم چارت تعیین شده اند.
استفاده از الگوهای قیمتی
الگوهای قیمتی (مثلث -متقارن، کاهشی، افزایشی-، دوقلو، سر و شانه و …) هر کدام حد سودهای منحصر به خود را دارند که کار را برای تریدرها راحت می کند. قبلا مفهوم حد ضرر در بازار سرمایه در طلاچارت الگوهای قیمتی مختلفی را معرفی کرده ایم که با خواندن مطالب مرتبط با هرکدام در بخش ۰ تا ۱۰۰ تحلیل تکنیکال می توانید روش تعیین حد سود آنها را نیز یاد بگیرید.
در تصویر زیر بر اساس هدف تکنیکالی الگوی دوقلو هدف را مشخص کرده ایم و قیمت نیز به آن برخورد کرده است.
حد سودهای محاسباتی
برخی از روش ها مثل کاماریلا و پیوت پوینت نیز حد سودهای محاسباتی دارند که با استفاده از فرمول های ساده ریاضی بدست می آیند. در روش کاماریلا و پیوت پوینت با فرمول های محاسباتی سطوح قیمتی مختلفی مشخص می شوند که از آنها برای ورود به معامله و تعیین حد سود استفاده می شود.
نکتههایی اصولی در تعیین حد ضرر که باید همواره به یاد داشته باشید:
هیچ قانون کلی برای تعیین حد ضرر وجود ندارد. اما برای تعیین این حد، نکتههای قابل توجهی وجود دارند که باید آنها را در نظر گرفت:
حد ضرر چیست و چه کمکی به معاملات میکند؟
بازار رمز ارز ها فضایی پر تلاطم است. که با تحلیل های تریدر ها پیش روی میکند. در این مقاله به بررسی Stop Loss و یا حد ضرر میپردازیم.
ضرر چیست؟
شرط لازم برای شروع کسب درآمد از بازارهای مالی مانند کریپتوکارنسی داشتن حداقل سرمایه و شرط کافی کسب دانش لازم در این حوزه است. پس در ابتدا برای سرمایه گذاری، نیاز به یک مبلغ پایه برای خرید کوین داریم. این مبلغ از سمت کاربر بسته به آنالیز وی از شرایط مالی و تصمیمات او برای سرمایه گذاری انتخاب و به بازار تزریق میشود.
میتوان ضرر را این گونه تعریف کرد: که با انجام معاملات و قرار گرفتن در فضای پر نوسانات و همچنین اشتباهات پی در پی میزان دارایی نهایی شما از مقدار اولیه سرمایه تان کمتر شده باشد. با این حساب میتوان گفت که ضرر اتفاق افتاده است.
و یا به مفهوم حد ضرر در بازار سرمایه عقیده برخی تریدر ها از دست دادن موقعیت های ایده آل سرمایه گذاری خود نوعی ضرر به حساب میآید.
حد ضرر چیست؟
هر شخص که برای شروع پا به دنیای سرمایه میگذارد. قطعا به هدف کسب سود بیشتر و یا بهینه کردن دارایی خود با په این عرصه میگذارند. بازار سرمایه قوانین خود را دارد. و به عقیده برخی افراد برای اشتباهات فرصتی را در نظر نمیگیرد. بخصوص اگر تجربه کاربری تان کم باشد.
حد ضرر ابزاری است که با به کار گیری درست آن در موقعیت های مالی بازدهی معاملات را بالا برده و بر کیفیت آن تاثیر گذار بوده است. در واقع با استفاده از تعیین حد ضرر شرطی را متناسب با تحلیل خود برای صرافی مشخص میکنید. که به کمک آن شرط شما در معاملات بخصوص در زمان نوسانات زیاد دچار ضرر نشوید. اگر ارز در موقعیتی که شما شرط را تعیین کرده اید قرار گیرد، آنگاه به صورت اتوماتیک عملیات تریدینگ برای شما ثبت خواهد شد.
مثلا قیمت بیت کوین 2000 دلار است، در نوسانات بازار شما روند صعودی را برای این ارز پیش بینی کرده اید. و فرضا انتظار افزایش قیمت تا سقف 2200 دلار را دارید. اما بلعکس بازار نزولی شده و نمودار قیمت بیت کوین به سمت منفی سوق میکند. در این حالت شما برای ارز خود استاپ لاس را روی قیمت 1800 دلار تعیین کرده اید. به این معنا که اگر قیمت بیت کوین به 1800 دلار رسید. صرافی بیت کوین را به صورت اتوماتیک به فروش برساند. با این کار شما دستوری مبنی بر اینکه بیشتر از 1800 دلار قصد ضرر را ندارم و یا با پایین تر رفتن قیمت از این مقدار جبران ضرر دشوار بوده و ارزش هودل کردن را ندارد.
سنجش موقعیت و اخذ تصمیمات درست در فضای مالی موضوع مهمی است. در بسیاری از معاملات خارج شدن از معامله بیشتر از صبر کردن فایده دارد. چرا که از ضرر بیشتر و از خطر لیکویید شدن جلوگیری میکند.
چگونه نقاط حد ضرر را درست انتخاب کنیم؟
بر اساس برنامه معاملاتی شاخص ها را تعیین کنید
شاید این نکته به نظر خیلی ساده برسد اما برای تعیین حد ضرر، باید طبق تحلیل تعیین شود. نه به صورت شانسی و یا احساسی. زمانی که حد ضرر تعیین میکنید.
برنامه معاملاتی:
با تعیین برنامه معاملاتی، تکلیف خود را از خواسته تان از بازار روشن خواهید کرد. معاملات بایستی در چارچوب اهداف قرار گیرند.اگر برنامه معاملاتی ندارید. بدانید که هدفتان لحظه ای است و احتمالا بیشتر تصمیماتتان احساسی خواهد بود. بر اساس نسبت ریسک پذیری، هدف مالی، و سطح سود برنامه معاملاتی مربوط به خود را تنظیم و بر پایه آن معاملات خود را پیش ببرید.
سنجش بازدهی برنامه معاملاتی:
پس از انتخاب برنامه برای معاملات و تعیین حد ضرر در آن با استفاده از معاملات کوچک با ریسک های کمتر آن را تست کنید. و به اعداد دقیق تری برای برنامه معاملاتی تان برسید. با کنترل و سنجش نتایج حاصل از این تست، میتوانید تسلط بیشتری بر موقعیت و عملکرد داشته باشید.
بهبود برنامه معاملاتی:
پس از سنجش برنامه و کنترل آن، به طبع با نواقص آن روبه رو خواهید شد. از طرفی برنامه باید برای شما سودآور باشد. اگر برنامه شما با سودآوری و یا سایر فاکتور ها هم جهت نیست پس با اضافه و کم کردن برخی ایده ها آن را کامل تر کنید. و کم کم بر شاخ و برگ های این درخت بیافزایید.
تقویت پلن معاملاتی:
پس از گذشت سه مرحله مهم، برای رسیدن به نقشه راه درست، باستی در سطح بزرگتر آن را تست و معاملات جدی تری را انجام دهیم. باید در نظر بگیرید تمامی تصمیم های معاملاتی شما مثل تعیین نقاط حد ضرر، استراتژی های خرید و فروش بر اساس این چارچوب خواهد بود. پس تقویت پلن معاملاتی با استفاده از رصد کردن پی در پی عملکرد و اطلاعات امری مهم خواهد بود.
بر چه اساسی حد ضرر را تعیین کنیم؟
سقف سرمایه گذاری:
در برنامه های معاملاتی دو نقطه افراط و تفریط عدم ریسک پذیری و یا ریسک با کل سرمایه است. هر شخصی که در هر یک از این نقاط ایستاده باشد. سرمایه گذار نبوده و اگر با این دو روحیه وارد بازار سرمایه گذاری شده باشد. باید بگوییم که بازار سرمایه خیلی سریع وی را از میدان خارج میکند.
تعیین حد ضرر با استفاده از درصدی از سرمایه، ساده ترین ایده برای تعیین این سقف است. فرض کنید یک تریدر از کل سرمایه خود 3 درصد آن را برای ریسک درنظر گرفته است. با این حساب تریدر با سنجش وضعیت معاملاتی خود حد ضرر را تعیین میکند. تعیین این مقدار به میزان ریسک پذیری سرمایه گذار بستگی دارد.
آخرین نوسانات بازار:
در این روش با در نظر گرفتن سه فاکتور زیر حد ضرر تعیین میشود:
- آخرین نوسانات بازار
- نوسانات پیشین بازار
- میانگین نوسانات بازر
روشی دیگر توجه به آخرین نوسانات بازار و تعیین ریسک با استفاده از پایین ترین قیمت بازار است. کوچک بودن بازه قیمتی باعث ریسک کمتر شده ولی از طرفی هم ممکن است موقعیت هایی را نیز سوخت کند. که در تعریف ضرر سوخت موقعیت های سود ده، خود نیز ضرر محسوب میشود.
بر همین اساس عده ای از سرمایه گذاران ایده تعیین حد ضرر بر اساس آخرین دیتای معامله قبلی را مد نظر قرار میدهند. که این خود نیز باعث میشود که Stop Loss به داده پرت تبدیل شود و کارایی خوبی نداشته باشد.
ایده بعدی استفاده از اندیکاتور میانگین متحرک برای آنالیز سطوح مقاومت و قیمتی است. با بهره بردن از این دو فاکتور و بررسی تایم فریم های گوناگون روشی مناسب برای تعیین Stop Loss است. با این روش بایستی استاپ لاس را به صورت مداوم تغییر داد که این خود از معایب این روش است.
سطح حمایت و مقاومت:
در آنالیز نمودار با فشار خریداران قیمت ارز افزایشی و با فشار فروشندگان به بازا قیمت کاهشی است. که این خود بیانگر یک نبرد میان خریداران و فروشندگان است. که با تحلیل این سطوح میتوان حد مناسب Stop Loss را تعیین کرد. توجه داشته باشید که مفهوم حد ضرر در بازار سرمایه تحلیل درست دراین حالت نکته مهمی خواهد بود. همچنین نوسانات قیمت در تعیین Stop Loss موثر است. که بایستی قبل از تعیین حد ضرر درصد خطایی را برای نوسانات در نظر بگیرید.
نتیجه:
عوامل و شاخص های بسیاری وجود دارد که میتوان با استفاده از آنها به تعیین Stop Loss پرداخت. از طرفی روشی مناسب است که با تحلیل بازار مطابقت کند. استفاده از اندیکاتور ها در این خصوص کمک بسزایی به تریدر ها خواهد کرد.
دیدگاه شما