محدوده PRZ چیست؟ آشنایی با محتمل ترین محدوده بازگشت بازار
PRZ مخفف P otential R eversal Z one به معنی محتمل ترین محدوده بازگشت بازار به زبان ساده بخشی از نمودار قیمتی است که قیمت در آن نقاط احتمال بازگشت و تغییر روند را دارند. در این مقاله شما را با مفهوم PRZ در تحلیل تکنیکال بازار های مالی بیشتر آشنا خواهیم کرد، همراه داتیس نتورک باشید.
محدوده PRZ استفاده از الگوهای معاملاتی دشوار چیست؟
PRZ مخفف Potential Reversal Zone به معنی محتمل ترین محدوده بازگشت بازار به زبان ساده بخشی از نمودار قیمتی است که قیمت در آن نقاط احتمال بازگشت و تغییر روند را دارند.
به این صورت که در این نقاط ویژگی هایی از کندل ها، اندیکاتور ها، تشکیل الگوها و بهصورت کلی نشانههایی از بازگشت قیمت ظاهر میشوند. شناسایی این نقاط راههای مختلفی دارد، مانند سطوح فیبوناچی، امواج الیوت، پرایس اکشن، تحلیل کلاسیک و… که به انتخاب تحلیلگر وابسته است. محدوده احتمالی PRZ، انتهای هر موج اصلی در نمودار قیمتی است.
محتمل ترین محدوده بازگشت بازار نشانگر نواحی حساسی است که جریانات خریداران و فروشندگان پتانسیل تغییر را دارند. این نواحی هارمونیک سعی میکنند تا سطوح قیمتی که نامتعادل هستند و نشانگر تغییر وضعیت از اشباع خرید یا اشباع فروش به وضعیت متعادل هستند را نشان دهند.
PRZ یک “استفاده از الگوهای معاملاتی دشوار پنجره هارمونیک” است که ساختار قیمتی در یک ناحیه بخصوص را مورد بررسی قرار میدهد.
به طور کلی، در معاملات هارمونیک باید بر این باور بود که بازار سیگنال های لازم برای درک پرایس اکشن را فراهم میکند. در الگوهای هارمونیک تمام سیگنال ها بر اساس تغییرات شکل گرفته در بازار است.
بنابراین، برای تحلیل PRZ حتما باید از تحلیل پرایس اکشن استفاده شود تا بتوان سیگنال های معاملاتی معتبری را بدست آورد.
برای درک و استفاده از این مباحث در استراتژی خود باید زمان زیادی صرف کرد، اما روش های معاملاتی هارمونیک همیشه اطلاعات مهمی در مورد وضعیت آتی پرایس اکشن را برای ما فراهم می کنند.
یکی از سادهترین و پرکاربردترین راههای پیدا کردن نقاط پتانسیل بازگشتی یا PRZ، ترسیم خط روند و سطوح حمایت و مقاومت در نمودار قیمت است. نقطه برخورد خط روند صعودی با سطح مقاومت و نقطه برخورد خط روند نزولی با سطح حمایت، نقاط پتانسیل بازگشتی هستند و در این نقاط پیشبینی میشود که تغییر روند را مشاهده کنیم.
محدوده محتمل بازگشتی Potential Reversal Zone
ساختارهای قیمتی خاص که شامل سه یا چند رقم فیبوناچی در یک محدوده تعریف شده میباشند، مفهوم اصلی در تعریف نواحی هارمونیک (Harmonic) هستند.
به این دلیل به این محدودهها “محتمل” گفته میشود که این نواحی تعریف شده بایستی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند، چونکه بازار با رسیدن به این محدوده در معرض بازگشت قوی قرار خواهد گرفت.
هر چند این مفهوم در آینده بیش از این توضیح داده خواهد شد.
اما در حال حاضر بایستی درک کرد که الگوهای هارمونیک توسط ساختار قیمتی خاصی تعریف میشوند که شامل ترکیبی از اصلاحها و برآوردهای قیمتی فیبوناچی متمایز و متوالی هستند.
با محاسبه جوانب مختلف فیبوناچی یک ساختار قیمتی خاص، الگوهای هارمونیک میتوانند محدوده بخصوصی را در قالب محدوده بازگشتی محتمل در حرکات قیمتی نشان دهند.
دوباره تأکید میشود که این نواحی محدوده بازگشتی محتمل شناخته میشوند.
در واقع PRZ – Potential Reversal Zone نشانگر نواحی حساسی است که جریانات خریداران و فروشندگان پتانسیل تغییر را دارند.
این نواحی هارمونیک سعی میکنند تا سطوح قیمتی که نامتعادل هستند و نشانگر تغییر وضعیت از اشباع خرید یا اشباع فروش به وضعیت متعادل هستند را نشان دهند.
هر سیستم معاملاتی سعی دارد تا در سمت درست بازار قرار گیرد.
تکنیکهای معاملاتی هارمونیک این نواحی را محاسبه و سیگنالهای خریدوفروش مبتنی بر حرکات قیمتی را در این نواحی بازگشتی تولید میکنند.
علاوه بر این، این تکنیکها مسیر و نوع رفتارهای قیمتی را تعریف میکنند، بهطوریکه به عنوان ابزاری برای پیشبینی تغییرات احتمالی بازار به کار گرفته می شوند.
از دید کلی تشخیص الگوهای قیمتی هارمونیک میتواند چشمانداز خوبی از وضعیت حرکات قیمتی را نشان دهند.
الگوهای قیمتی گذشته و سطوح فیبوناچی مهم تاریخی یکی از ابزارهای مهم در جهت تعیین نواحی مهم حمایت و مقاومت هستند.
علاوه بر این هر الگو اطلاعات اضافی را در رابطه با وضعیت اشباع خریدوفروش در بازار نشان میدهد.
محدوده بازگشتی محتمل پنجره هارمونیکی است که نواحی خاص قیمتی را با توجه به ساختار قیمتی کلی نشان میدهد.
این مفهوم تأکیدی زیادی بر حرکات قیمتی در PRZ دارد.
علاوه بر این نتایج حرکات قیمتی در این نواحی سیگنال معامله به سبک الگوهای هارمونیک محسوب می شود.
از دید کلی معاملهگری به سبک حرکات قیمتی نیازمند اعتقادی است، که بازار سیگنالهای لازم برای درک حرکات قیمتی را در اختیار معاملهگر میگذارد.
از آنجایی که همه الگوهای هارمونیک نشانگر برآیند خریداران و استفاده از الگوهای معاملاتی دشوار فروشندگان نسبت به حرکات قیمتی قبلی است، هر سیگنال تولید شده از خود حرکات بازار خلق میشود.
بر همین اساس، تحلیل نسبی حرکات قیمتی گذشته، همانطور که در بخش اصول هارمونیک توضیح داده شد، لازمه تعریف محدوده بازگشتی محتمل است، تا سیگنالهای معاملاتی و ساختارهای قیمتی ویژه را تولید کند.
بسیار مهم است که تأکید شود، سبک هارمونیک از محاسبات زیاد و دقیقی برای تعریف نواحی حمایت و مقاومت استفاده میکند.
انتسابهای دقیق نسبتهای فیبوناچی، روشهای اصلی جهت تائید ساختارهای قیمتی در قالب الگوهای هارمونیک است.
در واقع، محدوده بازگشتی محتمل، ابزار تکنیکال قابل تحسینی است که در هیچ رویکرد تکنیکال دیگری قابل مشاهده نیست.
هر چند درک این مفاهیم و همچنین پیادهسازی استراتژیهای معاملاتی نیازمند زمان است، اما تکنیکهای معاملاتی هارمونیک همواره اطلاعات ضروری را در رابطه با آینده حرکات قیمتی تولید میکند.
ورود به معامله از محتملتری محل بازگشتی یا PRZ
مهمترین کار در معاملات هارمونیک ورود به معامله از PRZ است.
همانطور که PRZ به محل تکمیل الگو مربوط میشود، این “محدوده هارمونیک” است که اطلاعات خوبی را در اختیار معاملهگر قرار میدهد.
به یاد داشته باشید الگوهای هارمونیک محدودههای خاصی را تعریف میکنند که میتوانند نما گری از حرکات قیمتی آتی بازار باشند.
اگر یک PRZ الگوی خاصی شامل چندین عدد باشد، دامنه قیمتی بایستی به عنوان هارمونیک ترین محل در نظر گرفته شود.
اگر حرکات قیمتی از این محدوده برگردند، PRZ میتواند بهعنوان نقطه بازگشتی مهمی در نظر گرفته شود.
چگونه از الگوی مستطیل در معاملات خود استفاده کنیم؟
الگوی مستطیل، یک الگوی تحلیل تکنیکال ساده است و زمانی تشکیل میشود که سطوح موازی حمایت و مقاومت، قیمت را در کف و سقف محاصره کنند. این الگو غالباً در زمان تثبیت در بازارهای دارای روند مشاهده میشود. الگوی مستطیل زمانی به وجود میآید که قیمت در بین سطوح حمایت و مقاومت نوسان کند و در نهایت بسته به روند قبلی در کف و سقف شکسته شود. در کل دو نوع الگوی مستطیل وجود دارد: صعودی و نزولی.
الگوی مستطیل صعودی
الگوی مستطیل صعودی در یک روند صعودی اتفاق میافتد. در خلال یک روند صعودی ممکن است قیمت به صورت موقتی وارد دوره تثبیت شود. این استفاده از الگوهای معاملاتی دشوار دوره تثبیت قبل از ادامه روند قبلی، به شکل یک مستطیل درمیآید.
الگوی مستطیل نزولی
میشود، شکل میگیرد. وقتی دوره تثبیت تمام شود، قیمت دوباره در جهت نزولی شروع به حرکت میکند.
چگونه در بازار فارکس، با استفاده از الگوی مستطیل معامله کنیم؟
دو روش اصلی برای معامله کردن از طریق الگوی مستطیل وجود دارد. روش اول، استراتژی شکست و روش دوم، رنج تریدینگ (معامله در مناطق رنج) است.
استراتژی شکست مستطیل
ایده اصلی این روش، معامله کردن در نقطه شکست در الگوی مستطیل است. در ادامه به صورت گام به گام این استراتژی را توضیح دادهایم:
- گام اول: مشخص کردن الگوی مستطیل: سعی کنید مستطیل را روی چارت پیدا کنید. بهترین نقطه برای پیدا کردن مستطیل، وقتی است که بازار، روند مشخصی دارد و بعد از یک حرکت صعودی یا نزولی وارد دوره تثبیت میشود.
- گام دوم: رسم سطوح حمایت و مقاومت : خطوط حمایت و مقاومت را رسم کنید. اطمینان حاصل کنید که سطوح حمایت و مقاومت را درست رسم کردهاید. با این کار از شکستهای کاذب یا ناقص پرهیز خواهید کرد.
- گام سوم: پیدا کردن نقاط ورود مناسب: در این مرحله است که باید قبل از معامله کردن، منتظر شکست بمانید.
این رویکرد به شما کمک میکند که از شکستهای اشتباه و کاذب در امان بمانید. البته این روش مستلزم صبر و انضباط است. روش تهاجمی برای معامله کردن طبق این استراتژی این است که سفارش خرید را بلافاصله پس از شکسته شدن قیمت قرار دهید. عیب این استراتژی آن است که وقتی از آن استفاده میکنید، پرهیز کردن از نقطه شکست کاذب یا ناقص دشوار است.
یکی دیگر از روشهای معامله با این استراتژی، قرار دادن یک سفارش شرطی در بالا یا پایین سطح مقاومت یا حمایت (بسته به روند) است. به عنوان مثال در روند نزولی،sell stop باید چند پیپ پایینتر از سطح حمایت باشد.
- گام چهارم: تعیین حد سود و حد زیان: سطح ایدهآل حد سود در الگوی مستطیل، در فاصلهای برابر با شکاف بین سطوح حمایت و مقاومت است. به عنوان مثال اگر بین سطوح حمایت و مقاومت 40 پیپ فاصله باشد، حد سود شما 40 پیپ بالاتر یا پایینتر از نقطه ورودتان خواهد بود.
بسته به سبک معاملاتی شما، روشهای دیگری هم برای پیدا کردن حد سود وجود دارد. یکی از آنها استفاده از تریلینگ استاپ یا جابجایی حد زیان است. روش دیگر، خروج از معامله در زمانی است که نشانههایی مخالف با نشانههایی که تاکنون بر اساس آنها معامله میکردید، مشاهده شود.
موقعیت حد زیان شما باید در محدوده مرزهای حمایت و مقاومت باشد. توجه داشته باشید که این نقطه نباید با نقطه شکست فاصله زیادی داشته باشد. در این معاملات ریسک کردن روی 2 درصد از حساب مشکلی ندارد.
استراتژی معاملهگری در مناطق رنج در الگوی مستطیل
ایده اصلی این استراتژی، معامله کردن در سقف و کف منطقه رنج است. البته این ایده زمانی کار میکند که قیمت در سطح حمایت و حد سود در سطح مقاومت باشد. وقتی قیمت در سطح مقاومت قرار گرفت، بفروشید و حد سود خود را در سطح حمایت قرار دهید. البته این روش ریسک بالایی دارد؛ چون گاهی مواقع بین سطوح حمایت و مقاومت تنها چند پیپ فاصله است و به علاوه ممکن است معامله شما در خلاف جهت روند قبلی باشد.
الگوهای مستطیل و سایر الگوهای دارای دوره تثبیت
بعضی مواقع الگوی مستطیل با سایر الگوهای دارای تثبیت قیمت مثل سقف سه قلو یا کف سه قلو اشتباه گرفته میشود. این الگوها هم مثل الگوی مستطیل در محاصره سطوح حمایت و مقاومت هستند. در الگوی مستطیل، وقتی دوره تثبیت تمام شد، قیمت به روند قبل از دوره تثبیت ادامه میدهد. این در حالی است که در الگوهای سقف سه قلو یا کف سه قلو، قیمت پس از پایان دوره تثبیت برمیگردد و مخالف جهت روند قبل از دوره تثبیت حرکت میکند.
هیچ راه قطعی و مطمئنی وجود ندارد که بدانیم کدام الگو در معاملات واقعی ظاهر میشود. تنها زمانی که الگو به صورت کامل شکل گرفت میتوانیم بفهمید که این الگو، مستطیل، سقف سه قلو یا کف سه قلو بوده است. در این مواقع هم وارد شدن به یک معامله کاملاً اشتباه است؛ چون ممکن است خیلی دیر شده باشد.
البته چند روش برای استفاده حداکثری از موقعیتهایی که نمیدانید در نهایت کدام الگو روی نمودار پدیدار میشود، وجود دارد: سفارشهای خرید و فروش را به ترتیب در بالا و پایین سطوح مقاومت و حمایت قرار دهید. با این کار میتواند حداکثر استفاده را از نقطه شکست ببرید. قبل از ورود به معامله، منتظر برگشت قیمت به سطح حمایت یا مقاومت بمانید. تا آن موقع الگو خودش را نشان داده است. تنها عیب این روش آن است گاهی مواقع اصلاً برگشت قیمت صورت نمیگیرد.
نتیجهگیری
مزیت الگوی مستطیل در فارکس آن است که پیدا کردن آن برای معاملهگران (حتی افراد مبتدی) آسان است. تنها کاری که باید انجام دهید این است که در نقاط شکست یا در محدوده تثبیت معامله کنید.
کندل ماروبوزو چیست؟
کندل مارابوزو یکی از الگوهایی است که برای ارائه نشانهای از روند قیمت در آینده به کار میرود. این کندل استیک در تحلیل تکنیکال کاربرد زیادی دارد. به همین علت توصیه میشود که فعالان بازارهای مالی با این کندل آشنایی داشته باشند.
در همین راستا تصمیم داریم تا در این مطلب به پرسش کندل ماروبوزو چیست، پاسخ دهیم و شما را با نحوه تحلیل آن آشنا کنیم. در صورت تمایل تا انتهای این مطلب همراه ما باشید.
کندل ماروبوزو چیست؟
همانطور که اشاره کردیم، کندل مارابوزو یکی از الگوهایی است که برای ارائه نشانهای از روند قیمت در آینده به کار میرود. این کندل نام خود را از یک واژه ژاپنی گرفته است. کلمه مارابوزو در زبان ژاپنی به معنی سر تراشیده شده یا طاس است. فاقد سایه بودن این کندل دلیلی شد تا اینگونه نامگذاری شود. باتوجه به نام این کندل میتوان نتیجه گرفت که الگوی مارابوزو یا فاقد سایه است یا سایه کوتاهی روی آن نشان داده میشود. این اتفاق نشان میدهد که معاملات یا با قیمت پایینی در سهم آغاز و در پایان روز با قیمت بالایی بسته شده است یا از قیمت بالایی در سهم آغاز و در پایان روز در قیمت پایینی بسته میشود. الگوی شمعی ماروبوزو با توجه به این که جهت شمع بالا یا پایین باشد به عنوان یک سیگنال قوی از فعالیت خریداران یا فروشندگان در نظر گرفته میشود. امکان استفاده از کندلهای ماروبوزو به تنهایی وجود دارد. با این وجود اگر تمام کندلهای این الگو را بررسی کنیم، نتیجه به دست آمده به مراتب کاربردیتر خواهد بود.
انواع کندل مارابوزو
معمولا کندلهای ماروبوزو بدنهای بلند دارند و در هارمونی آنها دم و سایه دیده نمیشود. بدنه این کندل میتواند حرکت قیمت را تعیین کند. این الگو در ۲ نوع صعودی و نزولی وجود دارد. نشانه کندل مارابوزو صعودی، بدنه بلند به رنگ سبز یا سفید است. این کندل، معاملات صعودی را نشان میدهد. در واقع این کندل روز معاملاتی را نشان میدهد که قیمت بسته شدن سهام در آن بالاتر از قیمت شروع به کار در ابتدای روز بوده است. در این کندل حد بالاتر یا پایینتر برای قیمت وجود ندارد و به همین دلیل شاهد سایه نخواهیم بود. کندل صعودی نشان میدهد که کنترل قیمت را خریداران به دست گرفتهاند. در این روزهای معاملاتی، تقاضا برای خرید سهام بیشتر از عرضه آن و قدرت خریداران بیشتر از فروشندگان است. با مشاهده این کندل احتمالا باید منتظر ادامه روند صعودی باشیم. نشانه کندل مارابوزو نزولی، بدنهای بلند به رنگ قرمز یا سیاه است. معاملات روزی که کندل مارابوزو در آن دیده میشود، نزولی بوده و معاملات در محدوده منفی دنبال میشود. پس در این کندل قیمت سهم از قیمت شروع به کار آن پایینتر آمده است. کندل مارابوزو نشان میدهد که تقاضای موجود برای خرید از عرضه کمتر است و فروشندگان کنترل قیمت را به دست گرفتهاند. از طرفی یک Marubozo نزولی که در یک روند نزولی دیده میشود، به خصوص اگر در بالای یک روند صعودی باشد، میتواند نشان از فشار بیشتر فروش باشد.
نحوه استفاده از الگوی مارابوزو
الگوی مارابوزو را میتوان در تمام نمودارهای قیمتی سهمها پیدا کرد. تشخیص صعودی یا نزولی بودن مارابوزو به خصوص برای تحلیلگران اهمیت زیادی دارد. شناسایی این کندل میتواند نشان دهنده این باشد که چگونه یک سهم در روز معامله میشود. به عبارت بهتر روند قیمت یک سهم را عرضه و تقاضای خریداران و فروشندگان شکل میدهند. اگر در روز معاملاتی یک طرف معامله، یعنی خریدار یا فروشنده قدرت بیشتری از خود نشان دهد، موجب شکلگیری الگوی مارابوزو خواهد شد. با توجه به این که اغلب معاملهگران در جهت مخالف مارابوزو معامله میکنند، پس به هنگام تشکیل کندل مارابوزو، احتمال این که روند جدید قیمتی ایجاد شود، بیشتر است. به خصوص اگر طول بدنه کندل بلند باشد، معاملهگران معاملات خود را خلاف جهت آن طرحریزی میکنند. زمانی که یک الگوی ماروبوزو صعودی قوی مشاهده شود، برخی از معاملهگران با در نظر داشتن این که قیمت بیش از حد بالا رفته و احتمال افت آن وجود دارد، معاملات فروش خود را ثبت میکنند. با این وجود بازگشت قیمت نیاز به گذشت زمان دارد. کندل Marubozo نشان میدهد که قیمتهای آغازین و پایانی سهم از یکدیگر فاصله دارند و نشان دهنده تسلط یک طرف بازار، یعنی خریداران یا فروشندگان بر کل معاملات است. در این زمینه باید دقت داشته باشید که اگر دامنه مارابوزو از متوسط اندازه بیشتر یا کمتر باشد، نشان میدهد که مخالفتی برای حرکت وجود دارد.
بنابراین بهتر است برای اطمینان از روند شناسایی شده توسط کندلهای مارابوزو، از اندیکاتورهای دیگری برای تایید روند استفاده کرد. برای مثال استفاده از اندیکاتور RSI خرید یا فروش بیش از حد را مشخص میکند و سیگنالهایی را درباره حرکاتی که در حال رخ دادن است، نشان دهد. پس بهتر است تنها به نتیجه یک کندل اکتفا نکنید و برای اطمینان از حرکت خود نتیجه کندلهای دیگر را هم مد نظر قرار دهید. شناسایی الگوی مارابوزو شاید در ابتدا کار دشواری به نظر برسد. اما حقیقت این است که تشخیص کندل ماروبوزو به سادگی انجام میشود. مارابوزو یک کندل منفرد است که بدنه بلندی دارد و در دو طرف آن سایهای دیده نمیشود. هنگام تشخیص این کندل باید به رنگ آن توجه کرد. همانطور که پیش از این اشاره کردیم رنگ کندل در روند صعودی سفید یا سبز و در روند نزولی قرمز یا سیاه است. بدنه کندل بلندتر در کنار تایم فریم طولانیتر قدرت و اعتبار بیشتر کندل را نشان میدهد. با این که این کندل یک کندل منفرد است اما در شکلگیری آن باید به روند قبلی توجه ویژهای نشان داد. برای مثال اگر کندلهای قبلی روند نزولی داشته باشند و کندل مارابوزو در الگوی قیمت یافت شود، سیگنالی برای تایید روند نزولی دریافت کردهایم.
تحلیل کندل مارابوزو چگونه انجام میشود؟
برای پیشبینی بازار به کمک کندل مارابوزو پس از تشخیص الگو از روی شکل کندل و تحلیل آن باید بدانیم که این الگو چه مفهومی را در دل خود دارد. کندل Marubozo در نخستین دید به ما تداوم وضعیت فعلی را یادآور میشود. یعنی روند صعودی یا نزولی برای تغییر، نیاز به گذشت زمان دارد که این مدت زمان به اندازه بدنه وابسته است. بدنه بزرگتر به معنی قدرت بیشتر خریداران یا فروشندگان کنونی سهم است که نشان میدهد روند موجود بیشتر به طول میانجامد. اما در این بین روانشناسی رفتار معاملهگران نیز اهمیت زیادی دارد. کندل مارابوزو با رنگ سبز خود نشان از خوشبینی معاملهگران بازار نسبت به این مورد دارد که روند صعودی از زمان آغاز معاملات تا انتهای آن ادامه خواهد داشت. این مورد به معاملهگران امید بیشتری نسبت به خرید سهم خواهد داد. از طرفی وجود نداشتن سایه بالا در کندل سبز یعنی تمایلی برای تغییر این شرایط وجود ندارد. همانطور که عنوان کردیم الگوی کندل مارابوزو یک الگوی ادامهدهنده است که باید حتما با روند قبلی متناسب باشد. بنابراین باید در انتظار ظهور کندل مارابوزو قرمز در روند نزولی و کندل مارابوزو سبز در روند صعودی باشیم. گاهی برای تنظیم حد ضرر معامله بر اساس معاملهای که سیگنال آن را کندل مارابوزو ارائه کرده است، باید با توجه به کوتاه یا بلند بودن کندل تصمیم گرفت. مارابوزو یک الگوی کندل استیک قوی است. کندلی که از حد معمول کوچکتر باشد کاهش فعالیت معاملاتی را نشان میدهد. پس ممکن است نشانه دریافت یک سیگنال نادرست باشد. درست در طرف مقابل کندلی که خیلی بلند باشد، نشاندهنده شدت زیاد فعالیت است. بنابراین باید از هرگونه خرید و فروش برمبنای کندلهایی که از حد معمول بلندتر یا کوتاهتر هستند، صرف نظر کرد.
سخن پایانی
در این مطلب تلاش کردیم تا به پرسش کندل ماروبوزو چیست، پاسخ دهیم. بنابراین اعلام کردیم که الگوی مارابوزو سرنخی است که معاملهگران میتوانند برای تشخیص جهت حرکت بازار از آن استفاده کنند. ماروبوزو نسبت به سایر کندلها یک کندل بلند است. طول سایه این کندل نسبت به بدنه بسیار کم است و دلیل نامگذاری آن نیز همین ویژگی است. رنگ کندلها نشان میدهد که فروشندگان یا خریداران روی بازار تسلط کامل دارند. سبک معامله باتوجه به نوع مارابوزو متفاوت خواهد بود. تحلیل با کندل ماروبوزو کار دشواری نیست چرا که میتواند نشان دهد که خریداران یا فروشندگان کنترل معاملات را در دست دارند. بنابراین این کندل یکی از کندلهای مورد علاقه بسیاری از تحلیلگران است. باید دقت داشته باشید که نتیجه این کندل به عنوان یک سیگنال برای موقعیتگیری در معامله کافی نیست و بهتر است به منظور دریافت سیگنال قوی و مطمئن از کندلهای دیگر نیز در کنار مارابوزو استفاده کنید.
روش تشخیص پایان روند صعودی و نزولی در ارزهای دیجیتال
روش های تشخیص پایان روند صعودی و نزولی حائز اهمیت است زیرا با شناخت این دو است که می توانیم به سود برسیم. به طور کلی، دو واژه صعودی و نزولی، معمولاً برای توصیف عملکرد بازار های سهام در حال افزایش و کاهش، استفاده می شوند. در این زمینه، یک بازار در حال افزایش، بازار صعودی نامیده می شود، در حالی که بازار رو به کاهش، بازار نزولی نامیده می شود. با توجه به اینکه بازار کریپتو به طور کلی بی ثبات است و به صورت روزانه در نوسان است، این اصطلاحات برای اشاره به روند های طولانی تر حرکت عمدتاً صعودی یا نزولی، استفاده می شود. در این مقاله، ما بر چگونگی اعمال روند ها در ارز های دیجیتال و روش های تشخیص پایان روند صعودی و نزولی، تمرکز خواهیم کرد. در ابتدا لازم است تا با مفهوم بازار های نزولی و صعودی آشنا شویم.
بازار صعودی
بازار صعودی، به شرایط کلی اقتصادی مطلوب اشاره دارد. بدان معنا که یک بازار در حال افزایش است و همچنین معمولا با احساسات مثبت سرمایه گذاران در مورد روند صعودی فعلی همراه است. در بازار صعودی، افزایش مداوم قیمت دارایی ها، همراه با اقتصاد قوی و سطوح بالای اشتغال، وجود دارد. به طور خلاصه، سرمایه گذار، بازار های صعودی را از طریق خرید اوراق بهادار شروع می کند. چرا که بازار های صعودی معمولا قیمت اوراق بهادار را افزایش می دهند. تا زمانی که عرضه بیش از تقاضا باشد، بازار صعودی ادامه دارد.
روند صعودی به یک دوره طولانی اشاره دارد که در طی آن سرمایه گذاران زیادی در حال خرید ارز های دیجیتال هستند. اعتماد سرمایه گذار معمولا یک حلقه بازخورد مثبت ایجاد می کند و روند صعودی را بیشتر می کند. درواقع می توان گفت سرمایه گذاری بیشتر، برابر است با افزایش مداوم قیمت ها. برای ارز های دیجیتال، قیمت، تا حد زیادی تحت تأثیر اعتماد عمومی به یک دارایی قرار دارد.
نگرش ها و اقداماتی که یک بازار صعودی را مشخص می کنند عبارتند از:
● افزایش قیمت در یک دوره زمانی پایدار
● تقاضای قوی علی رغم عرضه ضعیف
● افزایش اعتماد سرمایه گذاران به بازار
● قیمت گذاری بیش از حد پروژه های خاص
● درج صحبت هایی در مورد ارز دیجیتال در رسانه های اصلی و همچنین رسانه های اجتماعی
● علاقه عمومی به ارز های دیجیتال در میان افراد مشهور، اینفلوئنسرها و.
● افزایش شدید قیمت ها در صورت انتشار اخبار خوب و کاهش جزئی قیمت در صورت انتشار اخبار بد.
بازار نزولی
بازار نزولی بازاری است که در آن ارزش رمز ارز های پایه، حداقل 20 درصد کاهش یافته و همچنان در حال سقوط است. مشخصه یک بازار نزولی، افت 20 درصدی یا بیشتر، ناشی از اوج های قبلی است. به این ترتیب، قیمت ها پایین بوده و به طور مداوم کاهش می یابند. روند نزولی نیز بر چشم انداز سرمایه گذاران تأثیر می گذارد و الگوی نزولی بیشتری را تداوم می بخشد. در طول یک بازار نزولی، اقتصاد، با نرخ های بالای بیکاری همراه است. این شرایط می تواند ناشی از سیاست های اقتصادی ضعیف، بحران های ژئوپلیتیکی، ضعف در بازار و. باشد. بازار های نزولی، همچنین فاقد اعتماد عمومی که اکثر سرمایه گذاران در طول دوره های صعودی دارند، هستند. به طور معمول، معامله گران کریپتو قصد دارند دارایی ها را در طول یک بازار نزولی خریداری کنند، اما دانستن اینکه دقیقاً چه زمانی یک بازار نزولی به پایان رسیده است دشوار است و این امر باعث میشود سرمایه گذاران دچار مشکل شوند. به همین دلیل است که فراگیری آموزش خرید ارز دیجیتال در کف قیمت، از واجبات معامله در بازار ارز دیجیتال به شمار می رود. بازار های نزولی در نهایت تمایل به آرام شدن دارند و سرمایه گذاران می توانند دوباره یک چرخه صعودی جدید را آغاز کنند. در ارز های دیجیتال، پیش بینی زمان شروع یک بازار نزولی بر اساس روند های قبلی بسیار دشوار است. یک شاخص رایج که نشان دهنده دلیل شروع یک بازار نزولی می باشد، عبارت است از حجم معاملات کمتر.
نگرش ها و اقدامات معمولی که یک بازار نزولی را مشخص می کند نیز، عبارتند از:
● کاهش قیمت ها در یک دوره زمانی پایدار
● عرضه بیشتر از تقاضا
● عدم اعتماد سرمایه گذاران به بازار
● صحبت منفی در مورد ارز دیجیتال در رسانه های اصلی و همچنین رسانه های اجتماعی و بی اعتمادی عمومی به ارز های دیجیتال در میان اقتصاددانان
● تحلیلگران و امور مالی سنتی
تعریف روند در بازار های مالی
روند احتمالاً مهمترین امر در معاملات روزانه و سرمایه گذاری بلند مدت است. در بیشتر موارد، معامله گران معمولا علاقه مند به شناسایی زودهنگام یک روند و خروج از آن در هنگام معکوس هستند. موفق ترین معامله گران می توانند یک روند صعودی جدید را شناسایی کرده و دارابی مورد نظر خود را خریداری کنند. سپس، پس از پایان این روند وارد معامله کوتاه شوند. به یاد داشته باشید که هیچ فردی دقیقا نمی داند، چه زمانی یک روند به پایان می رسد. اما استفاده انواع روش های حرفه ای ترید، شانس شما برای خروج از یک معامله با سود بالا، را افزایش می دهد. برای تشخیص پایان یک روند، ابتدا باید بدانیم که در یک روند هستیم. برای این امر، از روند اقدام قیمت استفاده می شود. در این روش، به عملکرد قیمت توجه می شود. به این شکل که در یک روند صعودی، به دنبال بالا ترین سطح و در یک روند نزولی، به دنبال پایین ترین سطح باشید. زاویه حرکت بر روی نمودار نیز، تندتر از حد معمول خواهد بود. برای مثال، نمودار های روزانه نشان می دهند که قیمت بیت کوین از مارس،2020 تا آوریل ،2021 در یک روند صعودی عمده بوده است. در آن زمان، هر فردی که ارز دیجیتال را خریداری می کرد، درآمد کسب می کرد. با این حال، می بینیم که این روند زمانی به پایان رسید که سکه به بالاترین حد خود یعنی حدود 65000 دلار رسیده بود. نگاهی دقیق تر به نمودار ها می تواند به ما کمک کند تا بدانیم چگونه پایان یک روند در معاملات را شناسایی کنیم. فراز و نشیب هایی که بیت کوین در ماه های اخیر داشته است، آن را به یک مطالعه موردی کامل تبدیل کرده تا بهترین استراتژی ها را برای پیش بینی پایان یک روند و بهره مندی از آن، تجزیه و تحلیل کنیم. برخی از این استراتژی های کاربردی را در ادامه مقاله شرح داده ایم.
استفاده از الگوی دو یا سه دارایی بالاتر
اولین استراتژی مفید برای شناسایی پایان یک روند، این است که از الگوی دو یا سه مورد دارایی بالا استفاده کنید. این الگو زمانی اتفاق می افتد که قیمت دارایی تا یک میزان خاص افزایش یابد و سپس عقب نشینی کند. سپس قیمت دوباره افزایش می یابد و در اولین سطح اوج ، مقاومت پیدا می کند. اگر نتواند بالاتر از مقاومت اول حرکت کند، می تواند سیگنالی باشد که در شرف پایان است. در برخی موارد، قیمت تمایل به عقب نشینی و سپس افزایش استفاده از الگوهای معاملاتی دشوار و آزمایش مجدد سطح اولیه مقاومت خواهد داشت. این به عنوان الگوی سه گانه بالا شناخته می شود. بنابراین، اگر از یک دارایی طولانی مدت در سبد پرتفوی خود بهره مند هستید، که الگوی دو یا سه تایی را تشکیل می دهد، میبایست از معامله خارج شوید. چرا که این سیگنالی است که روند رو به پایان خواهد رفت.
استفاده از میانگین متحرک
یک استراتژی ساده دیگر برای شناسایی پایان یک روند صعودی یا نزولی، استفاده از میانگین متحرک (Moving Average)، است. همانطور که می دانید، MA یکی از موثرترین شاخص های دنبال کننده روند در جهان، و یکی از متداول ترین اندیکاتور های تحلیل است که اساس ابزار های معاملاتی زیادی را تشکیل می دهد. انواع مختلفی از میانگین های متحرک مانند ساده، نمایی، وزنی و هموار وجود دارند. میانگین متحرک به شما نشان می دهد که زمانی که دارای یک دارایی طولانی یا کوتاه مدت هستید، در یک روند صعودی، تا زمانی که دارایی بالاتر از MA باشد، قیمت در روند صعودی باقی خواهد ماند. در این حالت، تا زمانی که قیمت بالاتر از این MA باشد، روند صعودی تمایل دارد دست نخورده باقی بماند. اندیکاتور میانگین متحرک، قیمت ها را به عنوان داده ها، مورد استفاده قرار می دهد و میانگینی از قیمت های گذشته را محاسبه می کند. این اندیکاتور، یک شاخص دنباله روی روند می باشد که حرکتی مشابه به حرکت نمودار قیمت را نشان می دهد. روش دیگر استفاده از میانگین متحرک برای شناسایی زمانی که یک روند در شرف پایان است، استفاده از دو مورد از آن ها، یعنی ترکیب میانگین متحرک 50 روزه و 25 روزه است. از MA، بیت و پنج روزه به عنوان سیگنال سریع و پنجاه روزه به عنوان تایید کننده این معکوس استفاده می شود. در این حالت، اگر دارایی از میانگین متحرک 25 روزه عبور کند، فرض می شود که پایان روند نزدیک است. پایان روند زمانی تایید می شود که قیمت بتواند به زیر میانگین متحرک نمایی 50 روزه حرکت کند و یا زمانی که این دو میانگین، یک متقاطع نزولی ایجاد کنند. به جای میانگین متحرک 50 روزه و 25 روزه، بسیاری از معامله گران بلندمدت از میانگین متحرک 50 روزه و 200 روزه در فرآیندی که به عنوان تقاطع مرگ شناخته می شود، استفاده می کنند. سایر شاخص های فنی که می توانند به شما در شناسایی پایان یک روند کمک کنند، باند های بولینگر، کانال های Donchian و Ichimoku هستند.
الگوهای معکوس
همچنین می توان انتهای یک روند را با استفاده از چندین الگوی معکوس نیز شناسایی کرد.
از محبوب ترین این الگو ها عبارت است از:
1.الگوی کف گرد
2. الگوی سر و شانه ها
3. الگوی شمعدانی
الگوی کف گرد یا Rounding Bottom، زمانی اتفاق می افتد که قیمت دارایی به یک سطح معین افزایش می یابد و سپس به تدریج شروع به کاهش می کند. در پایان، چیزی شبیه به یک نعلبکی وارونه را تشکیل می دهد.
الگوی سر و شانه یا Reverse Head and Shoulders، زمانی اتفاق می افتد که دارایی که قیمت آن در حال افزایش است، یک اوج اولیه را تشکیل داده و سپس کاهش می یابد. پس از این اتفاق، قیمت از پیک اولیه بالاتر می رود و تا اولین حمایت کاهش می یابد. سپس مجدد بالا می رود و شانه های راست را تشکیل می دهد. هنگامی که این اتفاق می افتد، قیمت معمولا پایین تر خواهد بود. الگوی سر و شانه، یک اندیکاتور بازگشتی صعودی است که در هشتاد درصد مواقع در روند صعودی و در بیست درصد مواقع، در یک روند نزولی شکل می گیرد. میزان خطای این الگو بسیار کم بوده و به همین دلیل، الگوی معتبری معرفی می شود.
الگوهای شمعدانی، برای معامله گران کوتاه مدت، می توان از برخی از الگو های شمعدانی استفاده کرد. برخی از این الگو ها که می توانند پایان یک روند را نشان دهند عبارتند از:
● دوجی
● صعودی
● سه سرباز سفید
● الگوی چکش
این الگو های شمعدانی، زمانی که به خوبی مورد استفاده قرار گیرند، می توانند سیگنال هایی را از زمان پایان روند ارائه دهند. شناسایی پایان یک روند کار آسانی نیست. با این حال، استفاده از برخی از این استراتژی ها می تواند به شما در تشخیص زمان وقوع این اتفاق کمک کند. در تشخیص پایان یک روند، مشاهده شمعدان های بزرگ روی نمودار زمانی است که بازار روند رو به رشدی دارد. اگر قیمت برای مدتی در یک روند صعودی بوده است، سپس یک کندل قرمز بزرگ ظاهر می شود، این کندل خاص به اندازه کافی قوی است که برخلاف روند حرکت کند. حرکت صعودی ثابتی را که قیمت روی آخرین کندل انجام می دهد، لغو می کند. اگر استفاده از الگوهای معاملاتی دشوار این اتفاق مشاهده شد، به احتمال زیاد روند در حال پایان است و روند جدیدی در جهت مخالف جایگزین می شود. حال، اگر شمعدان های سبز رنگ بزرگ را در یک روند صعودی مشاهده کنیم، این لزوماً نشان دهنده قوی تر شدن روند نیست. اگر شمعدان های سبز رنگ بزرگ با شمعدان های قرمز رنگ بزرگ دنبال شوند تا یک الگوی سهمی ایجاد کنند، احتمالاً روند رو به پایان است.
بولینگر باند ( Bollinger Bands )
Bollinger Bands نوعی شاخص نمودار برای تحلیل تکنیکال است که به طور گسترده توسط معامله گران در بسیاری از بازار ها، از جمله سهام آتی و ارز استفاده می شود. این اندیکاتور که توسط جان بولینگر در دهه 1980 ایجاد شد، بینش منحصر به فردی را در مورد قیمت و نوسانات ارائه می دهد. Bollinger Bands، یک ابزار معاملاتی است که برای تعیین ورود و خروج از روند، در یک معامله استفاده می شود. Bollinger Bands، از سه خط تشکیل شده است که از میانگین متحرک ساده 20 روزه (SMA) برای باند میانی استفاده می کند. باند بالایی با گرفتن باند میانی و افزودن دو برابر انحراف استاندارد روزانه به آن مقدار، محاسبه می شود. باند پایین نیز با در نظر گرفتن باند میانی، منهای دو برابر انحراف استاندارد روزانه محاسبه می شود. اندیکاتور باند های بولینگر، می تواند به شما کمک کند تشخیص دهید که چه زمانی بازار صعودی یا نزولی است. در یک روند صعودی، می توان مدت زیادی به باند بولینگر پایین نزدیک شده و در یک روند نزولی، می توان در نزدیکی باند بولینگر بالا، قرار گرفت.
شکسته شدن خط روند
این نیز یک راه ساده دیگر برای شناسایی پایان یک روند است، مشروط بر اینکه بدانید چگونه یک خط روند معتبر ترسیم کنید. خط روند، یک خط مستقیم است که حداقل دو نوسان اوج را در طول یک روند نزولی یا حداقل دو نوسان پایین را در طول یک روند صعودی به هم متصل می کند. وقتی قیمت خط روند را می شکند، دو احتمال وجود دارد که می تواند اتفاق بیفتد. احتمال اول، روند ادامه دار به پایان می رسد و قیمت در جهت مخالف حرکت می کند. احتمال دوم، قیمت برگشت می کند و روند ادامه دار ادامه می یابد. اگر مورد دوم اتفاق بیفتد، ما باید خط روند خود را دوباره ترسیم کنیم تا آن را ناگسستنی نکنیم. چرا که خط روند خوب، خط روندی است که با قیمت شکسته نشود. اگر شکستی اتفاق بیفتد، باید فقط برای پایان یک روند باشد.
معرفی ابزار های تحلیلی
مشکل خط روند این است که گاهی اوقات می تواند ذهنی باشد. معامله گران یک خط روند را متناسب با برنامه های تجاری خود ترسیم می کنند، عملی که فقط آن ها را در معرض ضرر قرار می دهد. بنابراین، برای شناسایی پایان یک روند، می توانید از شاخص دیگری نیز استفاده کنید. MACD شاخصی است که تغییرات روند را شناسایی کرده و حرکت بازار را اندازه گیری می کند. MACD معمولاً نشان دهنده یک تغییر حرکت قوی، به محض اینکه قیمت خط روند را بشکند، است. با این سیگنال مکمل، ما با اطمینان بیشتری می گوییم که یک روند در نهایت به پایان می رسد. اگر به نمودار دقت کنیم، می توانیم شاهد نمایان شدن یک کندل قرمز رنگ بزرگ در انتهای روند صعودی باشیم. در واقع، این کندل خاص است که خط روند را می شکند. بنابراین در این مثال، ما عملا از ترکیب خط روند، MACD و کندل برای شناسایی روند استفاده می کنیم.
سخن پایانی
فرض کنید شما در حال حاضر بر روی یک روند حرکت می کنید، اما یک سیگنال قوی وجود دارد که روند به زودی پایان خواهد یافت. احتمالا عمل عاقلانه این است که از معاملات خود خارج شوید. اما اگر پوزیشن های باز ندارید، این فرصت خوبی برای شماست تا در روند جدید وارد معامله شوید. در مجموع، اندیکاتور های مختلفی وجود دارد که می تواند به ما کمک کند تا مشخص کنیم که چه زمانی یک روند در حال پایان است، که شامل کندل استیک ها، خطوط روند، نوسانگر ها، SAR سهمی، MACD، باند های بولینگر و. می شود. تجزیه و تحلیل و پیش بینی پایان یک روند به ما کمک می کند تا در صورت داشتن معاملات باز، میزان ضرر خود را به حداقل برسانیم و یا اگر معاملات باز نداریم، می توانیم روند را زودتر دریافت کرده تا بتوانیم تا حد امکان از روند جدید سود ببریم.
الگوی پوششی صعودی
صرفاً هر شمع سفیدی که کندل سیاهی را دنبال می کند، الگوی پوششی صعودی نیست. برای اینکه یک الگوی صعودی شکل بگیرد، سهام باید در روز دوم با قیمت کمتری نسبت به شمع سیاه روز قبل بسته شود.
الگوی پوششی صعودی چیست؟
الگوی پوششی صعودی (bullish engulfing pattern) یک نمودار شمعی سفید است که قیمت اولیه و پایانی آن بیشتر از قیمت اولیه و قیمت پایانی روز قبل است. زمانی که یک کندل سیاه کوچک که نشان دهنده روند نزولی است، روز بعد با یک کندل سفید بزرگ که نشان دهنده روند صعودی است دنبال شود، بدنه کندل سفید با بدنه کندل سیاه کاملاً همپوشانی دارد یا آن را میبلعد که به راحتی میتوان این الگو را تشخیص داد.
یک الگوی پوششی صعودی ممکن است با یک الگوی پوششی نزولی در تضاد باشد.
نکات مهم
- الگوی پوششی صعودی یک الگوی شمعی است و زمانی شکل میگیرد که یک کندل بزرگ سفید کندل سیاه کوچک روز بعد را بپوشاند.
- الگوهای پوششی صعودی زمانی که شامل چهار یا چند کندل شمعی سیاه باشند نشانه ای از بازگشت روند هستند.
- سرمایه گذاران باید نه تنها به دو کندلی که الگوی صعودی را تشکیل می دهند، بلکه به کندل های قبلی نیز توجه کنند.
درک الگوی پوششی صعودی
الگوی پوششی صعودی یک الگوی معکوس دو شمعی است. شمع دوم بدون توجه به طول سایههای دم، بدن واقعی شمع اول را کاملاً می بلعد. این الگو در یک روند نزولی ظاهر می شود و ترکیبی از یک شمع تیره و به دنبال آن یک شمع توخالی بزرگتر است. در روز دوم این الگو، قیمت پایینتر از کف حد قبلی باز میشود، اما فشار خرید، قیمت را به سطح بالاتری نسبت به سقف قبلی سوق میدهد، که منجر به یک برد بدیهی برای خریداران میشود.
نکته: توصیه می شود زمانی که قیمت بالاتر از سقف شمع پوششی دوم حرکت می کند، یک موقعیت خرید اتخاذ کنید،یعنی زمانی که بازگشت روند نزولی تأیید شد.
الگوی پوششی صعودی به شما چه میگوید؟
صرفاً هر شمع سفیدی که کندل سیاهی را دنبال می کند، الگوی پوششی صعودی نیست. برای اینکه یک الگوی صعودی شکل بگیرد، سهام باید در روز دوم با قیمت کمتری نسبت به شمع سیاه روز قبل بسته شود.
از آنجایی که سهام، هم کمتر از قیمت پایانی روز اول باز می شود و هم بالاتر از قیمت اولیه روز اول بسته می شود، شمع سفید در الگوی پوششی صعودی نشان دهنده روزی است که در آن خرس ها قیمت سهام را در صبح کنترل کردند که فقط گاوها تا پایان روز آن را به دست بگیرند.
شمع سفید با الگوی پوششی صعودی، معمولاً دارای یک دم بالایی کوچک است. به این معنی که سهام در بالاترین قیمت یا نزدیک به آن بسته شد، و نشان میدهد روز به پایان رسید در حالی که قیمت همچنان در حال افزایش بود.
این فقدان فتیله بالایی باعث میشود که روز بعد شمع سفید دیگری تولید شود که بالاتر از قیمت پایانی الگوی پوششی صعودی بسته میشود، اگرچه ممکن است روز بعد پس از باز شدن در دهانه، یک شمعدان سیاه تولید شود. از آنجایی که الگوهای پوششی صعودی سیگنال هایی از معکوس شدن روند را نشان می دهند، تحلیلگران توجه خاصی به آنها دارند.
مقایسه الگوی پوششی صعودی با الگوی پوششی نزولی
این دو الگو متضاد یکدیگر هستند. یک الگوی پوششی نزولی پس از افزایش قیمت رخ می دهد و نشان دهنده کاهش قیمت در آینده است. در اینجا اولین شمع، در الگوی دو شمعی، یک شمع بالا است. شمع دوم یک شمع بزرگتر است، همراه با بدنه واقعی که شمع کوچکتر را کاملاً میبلعد.
سهام شرکت فیلیپ موریس (PM) را در نظر بگیرید. سهام این شرکت در سال 2011 روند صعودی داشت، اما در سال 2012، سهام در حال عقب نشینی بود.
در 13 ژانویه 2012، یک الگوی پوششی صعودی رخ داد. قیمت از سطح اولیه 76.22 دلار به قیمت پایانی 77.32 دلار رسید. این روز صعودی محدوده روزانه روز قبل را کوچکتر کرد، جایی که سهام با کاهش اندکی به پایان رسید. این حرکت نشان داد که گاوها هنوز در تکاپو هستند و ممکن است روند صعودی دیگری رخ دهد.
بازگشت کندل پوششی صعودی
سرمایه گذاران نه تنها باید به دو کندل که الگوی صعودی را تشکیل می دهند توجه کنند، بلکه باید کندل های قبلی را نیز در نظر بگیرند. این بستر بزرگتر تصویر واضح تری از اینکه آیا الگوی پوششی صعودی بازگشت روند واقعی را نشان می دهد ارائه می دهد.
الگوهای پوششی صعودی زمانی که همراه با چهار یا چند شمع سیاه قبل از خود باشند، بازگشت روند را نشان میدهند. هر چه شمعهای مشکی قبلی بیشتر باشد، احتمال تغییر روند بیشتر میشود، که با بسته شدن شمع سفید دوم بالاتر از شمع صعودی، تأیید میشود.
عملکرد الگوی پوششی صعودی
در نهایت، معاملهگران میخواهند بدانند که آیا الگوی افزایشی نشاندهنده تغییر احساسات است یا خیر، به این معنی که ممکن است زمان خوبی برای خرید باشد. اگر حجم به همراه قیمت افزایش یابد، ممکن است معامله گران فرصت طلب نزدیک به پایان روز شمع پوششی صعودی خرید کنند و پیش بینی ادامه حرکت صعودی روز بعد را داشته باشند. معامله گران محافظه کارتر، ممکن است تا روز بعد منتظر بمانند و با اطمینان بیشتر مبنی بر شروع روند بازگشت معامله انجام دهند.
محدودیت ها
یک الگوی پوششی صعودی می تواند سیگنال قدرتمندی باشد، به خصوص زمانی که با روند فعلی ترکیب شود. با این حال، آنها بی نقص نیستند. الگوهای پوششی پس از حرکت نزولی قیمت قابل استفاده هستند زیرا الگو تغییر حرکت به سمت صعودی را نشان می دهد. اگر حرکت قیمت پر نوسان باشد، حتی درصورتی که قیمت در حال افزایش باشد، اهمیت الگوی پوششی کاهش مییابد زیرا یک سیگنال نسبتاً رایج است.
شمع پوششی یا شمع دوم نیز ممکن است بزرگ باشد. اگر معاملهگر با این الگو معامله کند، میتواند حد ضرر زیادی را برای معاملهگر تعیین کند. پاداش زیاد حاصل از آن معامله ممکن است ریسک را توجیه نکند.
دریافت سود با استفاده از الگوهای فراگیر می تواند دشوار باشد، زیرا کندل ها هدف قیمتی را ارائه نمی دهند. در عوض، معاملهگران باید از روشهای دیگری مانند اندیکاتورها یا تحلیل روند برای انتخاب هدف قیمت یا تعیین زمان خروج از یک معامله سودآور استفاده کنند.
دیدگاه شما