هم محور کردن الکتروموتورها
بطور کلی هم محور کردن شامل عملیاتی است که احتياج به صرف وقت، حوصله و دقت زيادی دارد (به خصوص برای ماشين آلاتی که جديدًا نصب می شوند) كه اگر اين کار توسط افراد متخصص و ماهر، و به اسلوب درست با دستگاه های مخصوص انجام نشود موجب کاهش طول عمر ماشين آلات و الکتروموتور می شود .
تعريف هم محوری
هم محوری به معنای در يک راستا قرار دادن محور تقارن چرخشی يک ماشين با ماشين مقابلی است كه با آن کوپله می شود در واقع حالتی است که امتداد محورهاي چرخش (محور هاي تقارن) دو ماشين بر روی يک خط قرار گيرند و هر حالتی که سبب بر هم زدن وضعيت فوق شود باعث مي شودمحور هاي تقارن دو دستگاه در يك امتداد قرار نداشته بشد نا هم محوری Misalignment گفته می شود . بطور کلی عدم هم محوری يك دستگاه را می توان به چهار گونه ناهم محوری اصلی تقسیم بندی نمود که دو حالت آن (نا هم محوري زاويه اي وموازي) در صفحة افق و دو گونه ديگر آن (نا هم محوري زاويه اي وموازي) در صفحة قائم می باشد . نا هم محوري زاويه ای Angularity) ) حالتی است که دو محور با يکديگر زاويه تشکيل دهند.
و نا هم محوري موازی(Offset)حالتی است که دو محور با همديگر موازی باشند ولی امتداد آنها در يک راستا نباشد.
عمليات هم محوری در دو مرحله صورت می پذیرد يکی در صفحة ا فق با حرکت دادن ماشين به توسط Jack Bolt ها یا پیچهای مخصوص بر روی ساپورت یا فوندانسیون ماشین و ديگری در صفحة قائم با گذاشتن يا برداشتن مقدار شيمزیا ورقه نازک لازم زير پايه های ماشين انجام مي شود .
در عمل معمولا يکی از دستگاهها ( دستگاهی که امکان حرکت آن بواسطة درگير بودن با لوله
های ورودی و خروجی مثل پمپ يا کمپرسور و . وجودندارد يابه هر دلیل كم است ) را ثابت در نظر گرفته و دستگاه ديگری که امکان یا اجازة حرکت بيشتري براي آن وجود دارد (مثل الکتروموتور توربين بخاري يا گازي و يا گيربكس ها و . )را متحرك در نظر می گیرند و با انجام حرکت های لازم روي دستگاه مقابل آن را نسبت به دستگاه ديگر هم محور می کنند.
انواع عدم هم محوري یا نا هم محوری درماشين الات:
- عدم هم محور بودن محورهای تقارن دو دستگاه یا ماشینیکه با یکدیگر کوپله می شوند
- نا هم محور بودن قطعات جانبی و اضافی که بر روی یک محور نصب یا مونتاژ می شوند اعم از کوپلینگ ها سیل و بالبرینگ ها و .
- نا هم محور بودن هوزینگ یا محفظه بیرینگ ها با محور تقارن گردش دستگاه و همچنین با بایکدیگر
- عدم هم محوری رابط بین دو دستگاه (Spaser) با محور های دوران دو دستگاه
ارتباط بین قطر کوپلینگ زاویه نا هم محوری و فاصله بین دو بخش کوپلینگ
تفاوت در فواصل مساوی و زایه مساوی در سایز های مختلف کوپلینگ
با توجه به شکل زیر نا هم محور در سه پارامتر یا مشخصه قابل تشخیص و اندازه گیری است gap offset angel براین اساس هر یک از چگونه نقاط محوری را محاسبه کنیم؟ مشخصه های فوق دارای مقادیر مثبت منفی می تواند باشد .
روش هاي تشخيص عدم هم محوری
روش هاي ابتدايي تشخيص عدم هم محوری به شرح زیر هستند :
روش تشخیص چشمی نا هم محوری
استفاده از ابزار اندازه گیری ابعادی
الاين به روش تيغ اره ای
اين روش معمو لا روی دستگاههای کوچک غيرحساس که دارای کوپلينگ های نوع بسته و با ضخامت زيادند ( در حدچند سانتی مترند) مورد استفاده قرار می گيرد . و روش کار به اين صورت است که لبة صاف يک تيغه ( تيغ اره) را روی سطوح بالايی و کناری کاپلينگ ها قرار می دهيم و آنقدر تغييرات در صفحة افق و قائم ايجاد می نمائيم(با حركت دادن Jack Bolt هاوتغييرات شيمز هاي زير پايه ها)تا لبة هاي کاپلينگ ها ولبه تيغ اره در دو جهت(افق و قائم) کاملا بر هم مماس شوند . كه البته در اين روش بايد اولا قطر كاپلينگ ها چگونه نقاط محوری را محاسبه کنیم؟ چگونه نقاط محوری را محاسبه کنیم؟ كاملا با هم مساوي باشند وهمچنين ضخامت كاپلينگ ها به اندازه كافي ضخيم باشد كه بتوان ان را يك سطح در نظر گرفت و همچنين بايدلبه ها ي كاپلينگ ها نيزكاملا صاف وبا محور موازي باشند(خارج از مركزي نداشته باشند) .
این روش ممکن است باعث هم محوری کوپلینگ شود ولی هم محوری شفت ها را به دنبال نداشته باشد .
الاين با استفاده از فيلر گيج
در اين روش موازي بودن كوپلينگ ها با استفاده از بلوك هاي كاملا موازي و فيلر زدن فاصله هاي بين بلوك و كاپلينگ ها در محيط اطراف كوپلينگ اندازه گيري و سپس با اعمال تغييرات لازم در صفحات افق وقائم(با حركت Jack Bolt وتغييرات شيمز زير پايه ها ( اين فاصله ها كاملا يكنواخت شده و دو كاپلينگ با هم موازي مي شوند .
الاين با استفاده از تراز و نخ
ازاين روش معمولا برای الا ين کردن چرخ تسمه ها و چرخ زنجير هاي افقی و يا قائم استفاده مي
شود و برای حالتی که قطر پوله ها به اندازة کافی بزرگ باشند يا برای فواصل زياد دقت نسبتًا خوبی
دارد . وروش كار به اين صورت است كه نخ روي دو نقطه از پولي ها ) در دو صفحه ( مماس شده وكاملا
كشيده شده وبا تغييرات لازم در صفحات افق وقائم روي دستگاه ها تمام نقاط پولي ها وچرخ تسمه ها
با نخ مماس ميشوند . در چرخ تسمه ها وچرخ زنجير هاي افقي نيز با تراز كردن دو چرخ در يك
صفحه كار انجام مي شود .
الاين با استفاده از ساعت های اندازه گير
در اين روش مقادير انحراف دو محور نسبت به همديگر در دو صفحه افق وقائم توسط ساعت های اندازه گير (Dial Gage) اندازه گيری می شود و سپس بطريق محاسباتی يا ترسيمی مقادير حرکت های مورد نياز محاسبه وروي پايه ها اعمال می شود .
الاين با استفاده از دستگاه های ليزری
در اين روش ميزان چگونه نقاط محوری را محاسبه کنیم؟ انحراف دو محور نسبت به همديگر توسط انحرافی که در اثر چرخش دو محور روی سطح برخورد پرتو ليزر بوجود می آيد از طريق يک سيستم کامپيوتری با دقت زياد محاسبه و نتايج نهايی حرکت های اصلاحی پايه های ماشين در سطوح افق و قائم بر روی صفحة کامپيوتر نمايش داده می شود
برای دریافت اطلاعات بیشتر در خصوص مشخصات فنی و دریافت مشاوره خرید و استعلام قیمت به فروشگاه ویدفکتور مراجعه فرمایید:
مفهوم پیوت در تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟
تشخیص دقیق نقاط کف و سقف یا همان نواحی بازگشت قیمت، یکی از مهمترین اهداف تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی میباشد. استفاده از برخی ابزارهای تحلیل نموداری در این زمینه بسیار موثر میباشد. یکی از پرکاربردترین این ابزارها که برای بررسی وضعیت قیمت در گذشته و حال مورد استفاده قرار میگیرد، پیوت (pivot) است. در تحلیل تکنیکال، مبحث پیوت آنقدر حائز اهمیت میباشد که اگر با آن آشنا نباشید، تقریباً هیچ الگویی را نمیتوانید به درستی ترسیم کنید. همین موضوع باعث میشود که نتایج تحلیل اکثر معاملات شما اشتباه از آب در بیایند و در نهایت ضرر کنید. لذا به شما پیشنهاد میکنیم که برای آشنایی با مفهوم پیوت در تحلیل تکنیکال و کاربردهای آن این مقاله از سری مقالههای آموزش بورس از سایت استخدام و آموزش چراغ را تا انتها مطالعه نمایید.
منظور از پیوت در تحلیل تکنیکال چیست؟
پیوت در تحلیل تکنیکال
منظور از پیوت ( pivot ) در تحلیل تکنیکال نقاط محوری و مهمی هستند که معاملهگران با تشخیص آنها میتوانند الگوهای تحلیلی را ترسیم کنند. ابزارهای تحلیل تکنیکال همچون چنگال اندروز، خط روند، الگوها و غیره با استفاده از این نقاط، تغییر روند نمودارها را تا حد زیادی مشخص مینمایند. این نقاط تغییرات موجود در روند از حالت صعودی کامل به نزولی کامل یا برعکس را نشان میدهند. در یک تعریف ساده از پیوت باید بگوییم که پیوتها، نقاط چرخش قیمت در نمودارها هستند که در آنها نمودار قیمت تغییر جهت میدهد. برای آنکه در تحلیلهای خود دچار اشتباه نشویم، باید نقاط پیوت را به درستی شناسایی نماییم. پیوتها بر اساس ماهیت به دو نوع قیمتی و محاسباتی و بر مبنای قدرت بازگشتی نمودار، به دو دستهی مینور و ماژور تقسیم میشوند. در ادامه هر یک از این موارد را به صورت جداگانه مورد بررسی قرار میدهیم.
انواع پیوت در تحلیل تکنیکال
انواع پیوت
زمانیکه در بازار سرمایه یکی از نیروهای عرضه یا تقاضا بر دیگری غالب شود، پیوتها یا نواحی بازگشت قیمت شکل میگیرند. اهمیت کارکرد این نقاط در پیشبینی آتی قیمتها احساس میشود. اگر شما یک نمودار قیمت را مورد تحلیل و بررسی قرار دهید، انواع مختلفی از پیوت را مشاهده خواهید کرد. در این بخش راجع به انواع مختلف پیوت در تحلیل تکنیکال صحبت خواهیم کرد.
پیوت قیمتی
منظور از این نوع پیوت، نقاط برگشت قیمت میباشد که موجب تغییر روند قیمت سهام میشود. در تعریف کلاسیک پیوتهای قیمتی آمده است یک پیوت در نمودار در صورتی تشکیل میشود که بازار به میزان مشخص در یک جهت حرکت کند و پس از تشکیل سقف یا کف، با یک روند نسبتاً قوی در جهت مخالف پیش برود. تریدرها در روش پرایس اکشن بر این باورند که زمانی یک پیوت یا نقطهی بازگشت قابل اطمینان خواهیم داشت که قیمتها حداقل به اندازه سه کندل (شمع ژاپنی) حرکت نمایند و پس از تشکیل کندل بازگشتی، دوباره با همان شرایط اما در جهت مخالف پیشروی کنند. تشخیص این پیوتها اصولاً ابزار خاصی نمیطلبد و بر مبنای قوانین روشهای تحلیلی مختلف و به صورت بصری میباشد. با استفاده از دو روش معامله بر اساس سطوح حمایت و مقاومت قبلی یا زمان تشکیل پیوت، میتوان از پیوتهای قیمتی کمک گرفت.
پیوت محاسباتی
بر اساس ماهیت نوع دیگری از پیوت در تحلیل تکنیکال وجود دارد که به آن پیوت محاسباتی میگویند. جزئیات تحرکات قیمتی بازار، در تشخیص این نوع از پیوتها دخیل نیست و نحوهی محاسبهی آنها بر اساس دادههای قیمتی (OHLC) و فرمولهای ریاضی میباشد. خروجی حاصل از انجام این محاسبات اعدادی میباشند که به عنوان سطوح حمایت و مقاومت آتی نمودار به کار برده خواهند شد. با تشکیل کندلهای جدید، این سطوح از پیوتها بهروزرسانی خواهند شد و بر اساس دورهی زمانی نمودار و دادههای قیمتی مورد استفاده، تا مدت زمان مشخصی دارای اعتبار هستند. به عنوان مثال برای معاملهگران میانمدت، نواحی پیوتی نمودار یکساعته کاربردی نخواهند داشت. پیوتهای محاسباتی خود به انواع مختلفی تقسیمبندی میشوند. از مهمترین آنها میتوان به پیوت پوینت (Pivot Point) و خطوط کاماریلا (Camarilla Lines) اشاره کرد. در ادامه هرکدام از این موارد را به صورت جداگانه و مختصر بررسی خواهیم کرد.
۱. پیوت پوینت (Pivot Point)
برای بررسی این نوع پیوت چنانچه قیمتها بالاتر از نقطهی «PP» قرار داشته باشند، روند صعودی میباشد. در این حالت باید بر اساس واکنشهای قیمت نسبت به سطوح مقاومتی، به دنبال موقعیت خرید باشیم. در غیر این صورت هرگاه قیمت کمتر از PP باشد باید اقدام به فروش نماییم. دقت داشته باشید، که نقاط «S» مخفف Support یا همان نواحی حمایتی نمودار میباشند. نقاط «R» هم مخفف Resistance یا همان سطوح مقاومتی در نمودار هستند.
- Pivot Point (PP) = High+Low+Close/3
- R1 = (2*PP)-Low
- R2= PP+(High-Low)
- S1 = (2*PP)-High
- S2 = PP-(High-Low)
۲. خطوط کاماریلا (Camarilla Lines)
ناحیهی کلیدی مثل «PP» در محاسبات خطوط کاماریلا وجود ندارد. اما تشخیص قدرت روند و معاملات دقیقتر، به دلیل تعدد نواحی مقاومت و حمایت محاسبه شده در این روش امکانپذیر خواهد بود. در نگاه اول و زمانیکه قیمت به سطوح ۳ یا ۴ (از نوع R یا S) برسد، به معنای قدرت روند و تحرک قیمتی بالا میباشد. البته این نکته را هم بگوییم که محاسبهگر نقاط پیوت در تحلیل تکنیکال و اکثر پلتفرمهای تحلیلی به صورت اندیکاتورهای پیشفرض هستند. حتی در صورت عدم وجود میتوانید، آن را به صورت رایگان از منابع مختلف دانلود کرده و نصب نمایید. در حال حاضر و در بسیاری از استراتژیهای معاملاتی، پیوتها در کنار مواردی همچون میانگینهای متحرک، خطوط روند و غیره به عنوان ابزار اصلی به کار برده میشوند.
- H4 = ((High-Low)*(1.1/2))+Close
- H3 = ((High-Low)*(1.1/4))+Close
- H2 = ((High-Low)*(1.1/6))+Close
- H1 = ((High-Low)*(1.1/12))+Close
- ((L1 = Close-((چگونه نقاط محوری را محاسبه کنیم؟ High-Low)*(1.1/12
- ((L2 = Close-((High-Low)*(1.1/6
- ((L3 = Close-((High-Low)*(1.1/4
- (L4 = Close-((High-Low)*(1.1/2
پیوت مینور
این نوع از پیوت در تحلیل تکنیکال برای روندهای کوچک، نوسانگیری و همچنین در ابزارهای اصلی تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرد. پیوتهای مینور در انتهای اصلاحات قرار دارند و به نوعی تغییر جهتهای فرعی و کوچک هستند. این پیوتها علاوه بر آنکه منجر به حرکات اصلاحی کوچک میشوند، موجب برقراری روندهای خنثی نیز خواهند شد. از آنجایی که نوسانات کاذب و مقطعی در نمودارهای میانروزی بیشتر ایجاد میشوند، پیوت مینورها را در نمودارهای با دورهی زمانی پایین (تایمفریم کوچک) به وفور میتوان مشاهده کرد. این پیوتها عملا از اعتبار بسیار کمی برخوردار هستند. چرا که نقاط بازگشتی مینور، قدرت چندانی در تغییر روند و ایجاد حرکات قیمتی چشمگیر ندارند. به همین دلیل نمیتوان در تحلیل تکنیکال به آنها اعتماد کرد و یا آنها را مرجعی برای ترسیم خطوط روند و یا ترسیم الگوها دانست. بنابراین معاملهگران جهت کاهش درصد خطای تحلیل، ملزم به مراجعه به دورههای زمانی مناسب هستند.
پیوت ماژور
این نوع از پیوت در تحلیل تکنیکال در انتهای روندها قرار دارد. پیوت ماژور بر خلاف مینور پیوت، تغییر جهتهای اصلی چگونه نقاط محوری را محاسبه کنیم؟ نمودار را نشان میدهد. در واقع این پیوتها نقاطی هستند که تحلیلگران برای تحلیلهای اصلی خود از آنها استفاده میکنند. به طوریکه ابزارهای تکنیکالی بر اساس پیوتهای ماژور ترسیم میشوند. البته اگر فردی با تحلیل تکنیکال آشنایی نداشته باشد هم با مشاهدهی نمودار قیمت، کف و سقفهایی که موجب وقوع حرکات قیمتی قوی در جهت مخالف شدهاند را تشخیص میدهد. پیوتهای ماژور، در اصل همین نقاط بازگشتی هستند. درست برعکس پیوت مینور، ماژور پیوتها از اعتبار بالایی برخوردارند. به همین دلیل است که تحلیلگران و معاملهگران برای ترسیم خطوط روند و الگوهای قیمتی، از این پیوتها استفاده میکنند.
شناسایی پیوت ماژور از مینور در تحلیل تکنیکال
شناسایی پیوت ماژور از مینور در تحلیل تکنیکال
اکنون که با مفاهیم اولیهی پیوتهای مینور و ماژور آشنا شدید، ممکن است این سوال برایتان به وجود آید که چگونه این دو نوع پیوت در تحلیل تکنیکال را از یکدیگر تشخیص دهیم؟ خوشبختانه، تشخیص این پیوتها به صورت چشمی و بر اساس مقایسههای ذهنی سطوح بر اساس قدرت حرکات بعدی امکانپذیر میباشد. چرا که سطوح پیوتی کاملاً مبتنی بر قیمت هستند. با این همه این نکته را به خاطر داشته باشید که تشخیص این پیوتها قبل از هر چیزی مستلزم داشتن تجربهی کافی در زمینه تحلیل تکنیکال است. بنابراین برای آنکه معاملهگران متوسط و مبتدی هم بتوانند این سطوح را تشخیص دهند، یک روش ترکیبی تدوین شده است. این روش شامل دو ابزار فیبوناچی بازگشتی و اندیکاتور مکدی است. در صورتی یک پیوت ماژور خواهیم داشت که سطوح کف یا سقف نمودار از دو ویژگی زیر برخوردار باشند:
۱. روند جدید باید تا ۳۸% موج قبلی را اصلاح کند. اگر کمتر از این مقدار باشد یک مینور پیوت در تحلیل تکنیکال خواهیم داشت. (شما میتوانید از ابزارهای اصلاحی فیبوناچی برای تشخیص اصلاح ۳۸% کمک بگیرید.)
۲. در زمان تشکیل پیوت ماژور، تغییر فازهای اندیکاتور مکدی (macd) اتفاق میافتد. بهمنظور شناسایی ماژور پیوت در تحلیل تکنیکال با استفاده از این روش ابتدا یک فاز مثبت یا منفی مکدی را در نظر میگیریم. سپس بالاترین یا پایینترین قیمت در آن قسمت را به عنوان پیوت شناسایی میکنیم.
با استفاده از روشهای بالا میتوانیم یک پیوت ماژور را شناسایی کنیم. برای جلوگیری از تشخیص اشتباه پیوت و بروز خطا در تحلیل نمودارها، حتما باید به صورت همزمان از این دو روش استفاده کرد. در تمام استراتژیهای معاملاتی اول از همه پیوتها را مشخص کنید و خطوط روند را ترسیم کنید. در کنار اینها باید از تحلیلهای تکنیکال کمک گرفت در غیر اینصورت نباید توقع موفقیت از خودتان داشته باشید.
سخن آخر
در این مقاله از سایت آموزش چراغ به بررسی انواع پیوت در تحلیل تکنیکال و کاربردهای هر کدام از آنها پرداختیم. با توجه به موارد گفته شده در این مطلب مشخص میشود که مهمترین کاربرد پیوت (Pivot) در تحلیل تکنیکال شناسایی تغییر روندها میباشد. همین کارکرد پیوت در محاسبات آتی و پیشبینی تغییرات قیمت در فواصل زمانی قیمت بسیار ارزشمند است. با شناسایی پیوتها میتوان به پیشبینی قله و درهی بعدی پرداخت و تا قبل از رسیدن به نزول، سهام خود را فروخت و یا اندیشهای درازمدت پیادهسازی کرد. در آخر باید بگوییم درست است که پیوتها یکی از بهترین ابزارهای تحلیل و معاملهگری در بازارهای مالی هستند، اما با توجه به نوسانات قیمتی متعدد و شدید، دارای خطاهایی نیز میباشند. در این موضوع میتوانید از دوره آموزش آنلاین تحلیل تکنیکال مقدماتی استفاده نمایید. چراغ بهعنوان نسل جدیدی از پلتفرمهای آموزش و استخدام به شما پیشنهاد میکند که با استفاده از استراتژیهای معاملاتی دقیق و روشهای تحلیلی نوین، این خطاها را پوشش دهید.
چگونه نقاط محوری را محاسبه کنیم؟
دیدگاه خود را بنویسید
سلام،علی رغم دقت و مطالعه زیاد،طریقه مدیریت در حجم گذاری نا مفهوم است ، ممنونم
متاسفانه بعد از کلی صغرا و کبرا روش محاسبه حجم در هرمعامله رو نگفت
با سلام. توضیحات کتبی و تصویری به همراه مثال در متن آورده شده است. اگر در درک موضوع دچار مشکل هستید میتوانید سوالات خود را از پشتیبانی آنلاین سایت بپرسید.
یو اس جی
روبوفارکس
ارانته
آمارکتس
آلپاری
اچ وای سی ام
کوکوین
کوینکس
نوبیتکس
بینگ ایکس
اکسیر
والکس
«ایران بروکر» به معاملهگران محترم کمک میکند بتوانند تواناییهای معاملاتی خود را ارتقا دهند و پس از بررسی و مقایسه انتخاب صحیحی در رابطه با سرمایهگذاری داشته باشند و بتوانند بستر مناسبی را برای معاملات خود انتخاب نمایند.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
معامله در بازارهای مالی دارای ریسک بسیار بالایی است. اکثر افراد در بازارهای مالی سرمایهی خود را از دست میدهند. مسئولیت سود و ضرر هرکس با خود اوست. ما هیچ صرافی یا بروکری را تأیید کامل نمیکنیم. تمامی کارگزاریها اشکالات و نواقصی دارند. مراقب سرمایهی خود باشید.
این وبسایت در راستای قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند.
سلب مسئولیت: کلیه مطالب، مقالات، آموزشها، تحلیلهای ارائه شده در وبسایت “ایران بروکر” متضمن هیچ پیشنهاد معاملاتیای نیست و صرفا جنبهی مطالعاتی و اطلاعرسانی دارد. این وبسایت نسبت به ضرر و زیان احتمالی افراد هیچگونه مسئولیتی را نمیپذیرد. افراد باید نسبت به ریسکهای ذاتی بازارهای مالی آگاهی داشته باشند و قبل از اقدام به هرگونه سرمایهگذاری مطمئن شوند که تجربه و دانش کافی را دارند. بیشتر بخوانید
© انتشار و کپیبرداری از مطالب سایت بدون ذکر منبع و لینکدهی ممنوع است. کلیه مطالب منتشر شده در وبسایت متعلق به “ایران بروکر” است.
تنظیمات نمودار در اکسل به صورت ساده
بعد از رسم نمودار مطلوب، نوبت به انجام تنظیمات نمودار در اکسل و بهبود ظاهر نمودار میرسد.
بدین منظور دو روش استفاده از تنظیمات پیشفرض نمودار یا انجام تنظیمات بهدلخواه (سفارشیسازی نمودار) وجود دارد. که در این پست به علت سادگی به بررسی تنظیمات پیش فرض پرداخته شده است.
با انتخاب نمودار، دو تب Design و Format به تبهای موجود اکسل اضافه میشود که انجام تنظیمات پیشفرض نمودار از طریق این دو تب انجام میگیرد. (با کلیک کردن بر روی یک سلول، این تبها پنهانشده و با انتخاب دوباره نمودار، تبها قابلمشاهده هستند)
تب Design
در شکل ذیل دستورات موجود در تب Design آورده شده است که شامل موارد ذیل میباشد:
انتخاب از لیست اجزاء نمودار که کدام جزء بر روی نمودار نمایش داده شود کدام جزء نمایش داده نشود
انتخاب از قالبهای از پییش تعریف شده
تغییر قالب رنگی نمودار
استفاده از استایلها و ساختارهای ظاهری از پیش آماده
جابهجا کردن سطر و ستون داده های انتخاب شده برای نمودار
باز شدن پنجره Select Data بهمنظور انتخاب، ویرایش یا پاک کردن مجموعه دادهها
تغییر دادن نوع نمودار
جابهجا کردن نمودار در یک شیت که در آن تنها یک نمودار نمایش داده میشود.
Add Chart Element
هر نمودار اجزاء خاص خود را دارد، برای مثال یک نمودار دایرهای از اجزاء عنوان نمودار، راهنمای نمودار و لیبل دادهها تشکیلشده است که کاربر با توجه به نیاز خود میتواند حالات مختلفی را برای هر یک انتخاب کند یا بهطور مشابه، هر نمودار ستونی از اجزاء محورها، عنوان محورها، عنوان نمودار، لیبل دادهها، جدول دادهها، خطوط خطا، خطوط شبکه، راهنمای نمودار و خط روند تشکیلشده است که بهمنظور فعال یا غیرفعال کردن هر یک یا اعمال تغییرات بر روی آنها، باید بر روی نمودار کلیک کرده و از تب Design قسمت Add Chart Element حالت آن جزء را انتخاب کند.
برای مثال، اگر در یک نمودار ستونی بخواهیم مقدار عدد هر ستون را در بالای آن مشاهده کنیم، کافی است:
آن نمودار را انتخاب نموده و از تب Design قسمت Add Chart Element گزینه Data Label را انتخاب کرده و از لیست حالات پیشنهادی آن، حالت Outside End را برگزیده تا لیبل دادهها بر روی نمودار به صورت ذیل نمایش داده شود.
Quick Layout
در قسمت Quick Layout از تب Design فهرستی از قالبهای از پیش تعریف شده وجود دارد که با انتخاب هر یک از آنها، تنظیمات مربوط به آن قالب بر روی نمودار اعمال خواهد شد.
شکل۴-۱ انتخاب از Layout های آماده
Change Color
از طریق دستور Change Color در تب Insert میتوان رنگ ستونها را در نمودار ستونی تغییر داده و اگر بیش از یک مجموعه داده داشته باشیم، با استفاده از این دستور، رنگ ستونهای مربوط بهتمامی مجموعههای داده تغییر خواهد کرد و طیف رنگی انتخاب شده به ترتس=یب بر روی سری دادهها اعمال خواهد شد.
Chart Style
در قسمت Chart Style میتوان از لیست استایلهای از پیش طراحیشده استفاده نمود و با انتخاب هرکدام از قالبها، تنظیمات آن قالب بر روی نمودار اعمال خواهد شد.
Switch Row/Column
با استفاده از این دستور جای مقادیر محور افق و محور عمودی تغییر میکند در بسیاری از مواقع که در ایجاد نمودار، سطر و ستون برعکس شناسایی میشود، کاربرد دارد.
Select Data
با استفاده از این دستور پنجره Select Data بازخواهد شد که از طریق آن میتوان دادههای نمودار را اصلاح کرد یا محموعه داده جدید برای نمودار انتخاب نمود.
Change Chart Type
دستور Change Chart Type در مواقعی استفاده میشود که بخواهیم نوع نمودار طراحیشده را تغییر دهیم، برای مثال نمودار را از حالت ستونی به حالت دایرهای تبدیل کنیم، لذا با انتخاب این دستور درحالیکه نمودار انتخابشده است، پنجره انتخاب نوع نمودار باز میشود و کاربر میتواند از لیست نمودارها یکی را برگزیند تا جایگزین نمودار قبلی شود.
Move Chart
با استفاده از این دستور و انتخاب حالت New Sheet یک شیت جدید ایجاد میشود و نمودار به آن شیت منتقل میشود. این شیت که شامل هیچگونه سلولی نمیشود به Chart Sheet معروف است و تنها برای نمایش یک نمودار فضا دارد.
بهمنظور خارج کردن نمودار از این شیت و برگرداندن به حالت قبل، کافی است بر روی نمودار کلیک کرده و از تب Design گزینه Move Chart را انتخاب کرده و در این حالت از پنجره بازشده گزینه Object را برگزیده و در صفحه مقابل، از بین شبتها، شیت مدنظر را انتخاب کرده و تأیید نموده تا نمودار به آن شیت منتقل شود.
اندیکاتور A/D در تحلیل تکنیکال چیست؟
اندیکاتور A/D یک اندیکاتور تجمعی میباشد که از حجم و قیمت یک سهم برای تعیین اینکه آیا آن سهم در حال تجمیع (Accumulation: فاز اول حرکت قیمت در نظریه داو) میباشد یا در حال توزیع (Distribution: فاز سوم و آخر حرکت صعودی در نظریه داو).
اندیکاتور A/D به دنبال شناسایی واگرایی بین قیمت سهم و حجم معاملات است. رابطهٔ بین قیمت سهم و حجم معاملات نشاندهندهٔ قدرت روند موجود میباشد.
اگر قیمت افزایش یابد اما اندیکاتور کاهشی باشد، نشاندهندهٔ این است که حجم تجمیع یا چگونه نقاط محوری را محاسبه کنیم؟ خرید ممکن است برای حمایت از افزایش قیمت کافی نباشد و این میتواند هشدار اولیه برای کاهش قیمت باشد.
اگر به طور اتفاقی با دیجی کوینر آشنا شده اید و هیچ اطلاعاتی در مورد میانگین حجم معاملات روزانه ندارید پیشنهاد میکنیم قبل از مطالعه ادامه مطلب، مقاله «میانگین حجم معاملات روزانه در تحلیل تکنیکال چیست؟» را مطالعه نمایید.
نکات مهم:
- اندیکاتور A/D میزان عرضه و تقاضا را مورد ارزیابی قرار میدهد. این اندیکاتور با توجه به محل بسته شدن قیمت در محدودهٔ مشخص و سپس ضرب آن عدد با حجم به دست میآید.
- اندیکاتور A/D، یک اندیکاتور تجمعی میباشد. به این معنی که مقداری جدید به مقدار قبلی اندیکاتور اضافه و کم میشود.
- اگر اندیکاتور A/D افزایشی باشد، تأییدیه خوبی برای روند صعودی میباشد.
- اگر اندیکاتور A/D کاهشی باشد، تأییدیه خوبی برای روند کاهشی میباشد.
- اگر قیمت در حال افزایش باشد ولی اندیکاتور A/D کاهشی باشد، نشاندهندهٔ ضعیف بودن روند صعودی میباشد. در این شرایط پتانسل نزولی شدن روند وجود دارد.
- اگر قیمت در حال کاهش باشد ولی اندیکاتور A/D افزایشی باشد، نشاندهندهٔ قدرت بازار میباشد. در این شرایط پتانسل صعودی شدن روند وجود دارد.
چگونه اندیکاتور A/D را محاسبه کنیم؟
فرمول محاسبه اندیکاتور A/D
- با محاسبه عامل ضرب شونده شروع کنید. قیمتهای اخیر بسته شدن، بیشترین قیمت و کمترین قیمت مورد نیاز میباشند.
- با استفاده از ضریب محاسبه شده در مرحلهٔ قبل و ضرب آن در حجم معاملات اخیر، جریان حجم پول Money Flow Volume را محاسبه کنید.
- مقدار Money Flow Volume محاسبه شده در مرحلهٔ قبل را به مقدار قبلی اندیکاتور A/D اضافه کنید. برای اولین محاسبه از مقدار Money Flow Volume بهعنوان مقدار اولیه اندیکاتور A/D استفاده کنید.
- این روند را برای هر کندل جدید ادامه دهید. به این روش اندیکاتور A/D را محاسبه میکنید.
اندیکاتور A/D چه چیزی به شما میگوید؟
اندیکاتور A/D نشاندهندهٔ تأثیر فاکتورهای عرضه و تقاضا بر قیمت میباشد. اندیکاتور A/D میتواند در جهت و یا خلاف جهت تغییرات قیمت حرکت کند.
ضریب موجود در محاسبات سنجهای برای تعیین قدرت خرید و فروش در یک دورهٔ مشخص میباشد. این ضریب نشاندهندهٔ این است که قیمت بسته شدن نزدیک بیشترین قیمت است یا نزدیک کمترین قیمت.
سپس این مقدار در حجم معاملات ضرب میگردد. بنابراین وقتی قیمت یک سهم نزدیک بیشترین قیمت بسته شود، و حجم بالایی داشته باشد، باعث افزایش شدید اندیکاتور A/D میشود.
اگر قیمت در نزدیکی بیشترین قیمت بسته شود اما حجم معاملات کم باشد، اندیکاتور A/D خیلی بالا نمیرود. همچنین اگر حجم معاملات بالا باشد اما قیمت در میانهٔ کندل (رنج) بسته شود، اندیکاتور A/D باز هم خیلی افزایش نخواهد یافت.
همین مفاهیم برای وقتی که قیمت در نزدیکی کمترین قیمت بسته شود هم برقرار است. در این حالت هم حجم معاملات چگونه نقاط محوری را محاسبه کنیم؟ و هم محل بسته شدن قیمت در محدودهٔ کندل تعیینکننده میزان کاهش مقدار اندیکاتور A/D خواهد بود.
اندیکاتور A/D برای ارزیابی روندهای قیمت و تعیین نقاط معکوس شدن احتمالی روند مورد استفاده میباشد.
اگر قیمت سهم در یک روند نزولی باشد در حالی که اندیکاتور A/D در حال افزایش باشد، نشاندهندهٔ این است که ممکن است فشار خرید وجود داشته باشد و روند نزولی قیمت سهم ممکن است معکوس شود.
بهطور عکس، اگر قیمت سهم در یک روند صعودی باشد در حالی که اندیکاتور A/D در حال کاهش باشد، نشاندهندهٔ این است که ممکن است فشار فروش وجود داشته باشد و روند صعودی قیمت ممکن است معکوس شود.
در هر دو حالت شیب اندیکاتور A/D دید خوبی دربارهٔ روند موجود به ما میدهد. اندیکاتور A/D بهشدت صعودی تأییدکنندهٔ یک روند صعودی قوی میباشد.
بهطور مشابه، اگر قیمت در حال کاهش باشد و اندیکاتور A/D هم با شیب تندی کاهش یابد، نشاندهندهٔ این است که افراد زیای در حال عرضه هستند و کاهش قیمت احتمالاً ادامه خواهد یافت.
تفاوت بین اندیکاتور A/D و اندیکاتور (OBV (On-Balance Volume
هر دو این اندیکاتورها از قیمت و حجم معاملات استفاده میکنند، اما نحوهٔ استفادهٔ آنها در این دو اندیکاتور متفاوت است.
اندیکاتور OBV نشاندهندهٔ این موضوع است که آیا قیمت بسته شدن اخیر بالاتر یا پایینتر از قیمت بسته شدن قبلی است یا نه.
اگر قیمت بسته شدن اخیر بالاتر از قیمت بسته شدن قبلی باشد، حجم معاملات اخیر به مقدار قبلی اندیکاتور OBV اضافه میشود.
اگر قیمت بسته شدن اخیر پایینتر از قیمت بسته شدن قبلی باشد، حجم معاملات اخیر از مقدار قبلی اندیکاتور OBV کم میشود.
اما اندیکاتور A/D به قیمت بسته شدن قبلی کار ندارد و از یک ضریب برای تعیین محل بسته شدن در محدودهٔ قیمت کندل اخیر استفاده میکند. بنابراین، این اندیکاتورها محاسبات متفاوتی دارند و اطلاعات متفاوتی هم تولید میکنند.
محدودیتهای استفاده از اندیکاتور A/D
اندیکاتور A/D تغییرات قیمت نسبت به دوره (کندل) قبل را در نظر نمیگیرد و فقط محل بسته شدن قیمت در دوره (کندل) اخیر را نشان میدهد.
این موضوع گاهاً باعث ایجاد حالتهای غیرعادی میشود. فرض کنید قیمت یک سهم به میزان 20% با یک گپ بزرگ کاهش یابد و حجم هم مقدار بالایی داشته باشد.
قیمت در طول دوره کندل نوسان میکند و در نهایت در نواحی بالای کندل بسته میشود، اما به علت وجود گپ باز هم (مثلاً) 18% از بسته شدن کندل قبلی کمتر است.
این حرکت حقیقتاً باعث افزایش اندیکاتور A/D خواهد شد. اگرچه قیمت سهم کاهش شدیدی داشته، از یک طرف چون در کندل آخر قیمت در نواحی بالای کندل بسته شده و از طرف دیگر چون حجم معاملات بالا بوده، مقدار A/D بهشدت افزایش خواهد یافت.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد گپ قیمتی میتوانید از مطلب آموزشی «نقش شکاف قیمتی در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.
بنابراین معاملهگرها باید نمودار قیمت را بهخوبی زیر نظر داشته باشند و به این حالتهای غیرعادی توجه ویژهای کنند تا در این شرایط تفسیر اشتباهی از این اندیکاتور نداشته باشند.
همچنین، یکی از موارد استفاده اندیکاتور A/D، مانیتور کردن واگراییها میباشد. واگراییها ممکن است مدت زیادی طول بکشند و سیگنالهای زمانی ضعیفی میباشند.
دیدن واگرایی بین اندیکاتور و قیمت به معنی این نیست که معکوس شدن روند قریبالوقوع است. ممکن است مدت زیادی طول بکشد که روند قیمت معکوس شود و حتی این امکان وجود دارد اصلاً قیمت معکوس نشود.
اندیکاتور A/D فقط ابزاری برای تعیین قدرت یا ضعف روند میباشد، اما ممکن است خطاهایی هم داشته باشد.
از اندیکاتور A/D در کنار سایر روشهای تحلیل تکنیکال، مانند روش پرایس اکشن، الگوهای نمودار، نظریهٔ امواج الیوت یا تحلیل فاندامنتال استفاده کنید تا درک بهتری از روند تغییرات قیمت یک سهم بهدست آورید.
اگر علاقه مند به یادگیری بیشتر در این حوزه هستید میتوانید از نقشه راهنمای دیجی کوینر به نام «درخت یادگیری» دیدن نمایید که از نقطه ابتدایی تا انتهای مسیر را ریل گذاری کرده است.
شما با مطالعه درخت یادگیری تا حد مطلوبی دانش خود را افزایش دادهاید اما برای حرفه ای شدن و انجام معاملات در این بازار نیاز به یک راهنمای مجرب و با تجربه دارید.
مجموعه دیجی کوینر بر آن است که با برگزاری کلاسهای آموزشی تجریبات چند ساله خود را در اختیار هم وطنان عزیز قرار دهد تا در این بحران اقتصادی بتوانند در آمد دلاری کسب نمایند. (تاریخ برگزاری کلاسها متعاقبا از طریق وبسایت اعلام خواهد شد.)
تیم تحریریه دیجی کوینر
این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.
دیدگاه شما