تکنیکال یا بنیادی / بهترین روش انتخاب سهام
بحث بین تکنیکال یا بنیادی، یک بحث قدیمی است. هر روش طرفداران خود را دارد و معمولا هر گروه معتقد است که روش خودش، بهترین روش انتخاب سهام است.
تحلیلگران تکنیکال در بسیاری از موارد عوامل بنیادی را کنار میگذارند. تحلیلگران بنیادی نیز نمودار قیمتها را بیارزش میدانند و معتقدند که در قیمت تقریبا هیچ اطلاعاتی یافت نمیشود.
در این نوشته، نگاهی کوتاه میاندازیم به این دو روش و در پایان سعی میکنیم بهترین گزینه را معرفی کنیم.
هدف از تحلیل چیست؟
چه بخواهید از تحلیل بنیادی استفاده کنید، یا به سراغ تحلیل تکنیکال بروید، درنهایت یک هدف دارید: سود بیشتر.
با این وجود، خواستهای تا این اندازه روشن و صریح، میتواند معانی متفاوتی داشته باشد. برای مثال به این دو سرمایهگذار توجه کنید:
آقای الف یک سهم را در قیمت 1000 تومان میخرد و آن را 1400 تومان به فروش میرساند. او توانسته است 40 درصد سود کند. با پول حاصل از فروش این سهم، یک سهم دیگر میخرد.
خانم ب همین سهم را میخرد. قیمت سهم هر سال بهطور میانگین 20 درصد بالا میرود و بعد از ده سال به 6200 تومان میرسد. اما دوست ما هم به کمک سود تقسیمی شرکت، هر سال تعداد سهم خود را 20 درصد افزایش داده است. بعد از ده دارایی او 40 برابر شده است. (یک میلیون تومان امروز معادل است با 6 میلیون تومان ده سال بعد.)
همانطور که میبینید هر دوی این افراد سود کردهاند. اما بهترین روش انتخاب سهام برای این دو فرد یکسان نیست. آقای الف به دنبال سهامی میگردد که در مدتی کوتاه، رشد قابل توجهی داشته باشد. در حالی که خانم ب به دنبال سهمی با سود تقسیمی مناسب با رشدی پایدار است.
درک تفاوت دو سرمایهگذار
شاید فکر کنید که اگر همهچیز درست پیش برود، الزاما آقای الف در بلندمدت برنده بازی خواهد بود. او اگر بتواند همیشه در یکسال، چندین بار همین سود را کسب کند، میتواند بازدهی چندسالِ خانم ب را در زمانی کوتاه به دست بیاورد.
اما روش خانم ب هم جذابیتهایی دارد.
اول: سود نمایی
فرض کنید شما هر سال 20 درصد سود کنید. پس از 30 سال سود شما برابر نمیشود با 20 ضربدر 30.
در این حالت سود شما برابر خواهد بود با 1.2 (بیست درصد سود) به توان 30، یعنی در حدود 24 هزار درصد.
در واقع اگر 10 میلیون تومان در این معادله قرار بگیرد، پس از 30 سال به رقم 2.37 میلیارد تومان خواهد رسید.
“درنهایت سود بلندمدت و پیوسته، از نوسانهای کوتاهمدت بهتر است.”
اگر در همین مدت، بجای 20 درصد، بتوانید 21 درصد سود کنید، 3 میلیارد پول خواهید داشت. این اختلاف 630 میلیونی، از 1درصد سود بیشتر حاصل میشود.
اگر روشی پیدا کنید که سود سالانه خود را به 40 درصد برسانید، بعد از 30 سال، ده میلیون تومان شما 242 میلیارد تومان خواهد شد.
در واقع برای خانم ب، شرکتی با 1 درصد سود بیشتر، خیلی معنی دارد.
درنهایت سود بلندمدت و پیوسته، از نوسانهای کوتاهمدت بهتر است.
دوم: سرمایههای بزرگ
شاید بتوانید به سادگی با چند ده میلیون تومان در بازار نوسانگیری کنید و سود مناسبی هم عاید شما شود. اما بهکار بستن این روش برای سرمایههای چند ده میلیاردی ممکن نیست.
اجازه بدهید یک مثال بزنم: فرض کنید میخواهید دمای یک قطره آب را اندازهگیری کنید. برای این کار، قصد دارید از یک دماسنج نسبتا بزرگ خانگی استفاده کنید. اگر دماسنج با قطره در تماس باشد، اتفاقی که میافتد این است که دمای قطره کاهش پیدا میکند و شما به نتیجه اشتباهی میرسید.
سرمایه بزرگ در بازار، نقش همین دماسنج را دارد. یعنی نمیتواند بر موجهای ایجاد شده سوار شود، بلکه خودش موج درست میکند.
به همین دلیل مدیران صندوقهای سرمایهگذاری تحلیل بنیادی و کمی را بهترین روش انتخاب سهام میدانند.
سوم: آرامش روانی
خانم ب شغل دیگری دارد. باید به کارهای خانه برسد. بچههایش مدرسه میروند. نمیتواند هر شب پای نمودار بنشیند و صبحها تا ساعت 12 به خریدوفورش سهام بپردازد. برای او بهترین روش انتخاب سهام روشی است که وقت زیادی نگیرد.
برای خیلیها، سود کمتر اما آرامش بیشتر، مطلوبیت بالاتری دارد.
پس برای خانم ب، تحلیل بنیادی روش معقولتری است تا نوسانگیری با تحلیل تکنیکال. اما در ادامه میگوییم که خانم ب، چطور میتواند بهترین سهمها را انتخاب کند، بدون آن که وقت و انرژی زیادی تلف کند.
چهارم: هزینه فرصت
تصور کنید که خانم ب بخواهد 20 میلیون تومان را سرمایهگذاری کند و در یک سال نسبتا خوب، 100% سود بگیرد. او ماهانه کمتر از 2 میلیون تومان در آورده، که برای یک شغل تمام وقت، کافی نیست.
خانم ب ترجیح میدهد سر کار برود، حقوق بگیرد، و زمان اندکی را برای انتخاب سهم بگذارد. از نظر او خریدن یک سهم معمولی، و گرفتن سودی معقول در زمانی طولانی، بهتر است تا صرف وقت زیاد به امید درصد سود بالاتر. اما قبل از این که به او یک روش را پیشنهاد کنیم، بگذارید ببینیم که هر کدام از دو روش چه معنایی دارند.
تحلیل بنیادی در مورد چیست؟
بسیاری از مردم، در مورد تحلیل بنیادی تصورات اشتباهی دارند.
تحلیل بنیادی را با یک مثال شرح میدهم:
تصور کنید میخواهید در نیمی از مغازه یکی از دوستانتان شریک شوید. میخواهید بدانید که چه مبلغی برای شراکت، منصفانه است. چه کار میکنید؟
گام اول شما این است که در مورد فروش مغازه تحقیق کنید. یعنی ببینید که چه اجناسی در این مغازه به فروش میرسد، میزان فروش چقدر است، حاشیه سود چطور است، چند روز طول میکشد تا تمام اجناس داخل مغازه به فروش برسند و در نهایت چقدر زمان میبرد تا وجوه حاصل از فروش دریافت شوند.
سوالهای دیگری نیز برای شما مطرح میشود: بدهیهای این مغازه چقدر است؟ مثلا ماهانه چقدر اجاره پرداخت میشود. مغازه چقدر دارایی دارد؟ آیا این داراییها در خدمت فروش هستند یا فقط منابع مالی را هدر میدهند؟
اما شاید مهمترین سوال شما این کدام روش برای تحلیل سهام بهتر است؟ باشد که در ازای پولی که میگذارید، چقدر سود میکنید و آیا این سود، دستکم از بهره بانکی بیشتر است؟
تحلیل بنیادی به دنبال همین سوالها است. یعنی میخواهند بداند که در بلندمدت، از سرمایهگذاری بر یک شرکت، چه میزان سودی به دست میآید و با توجه به این میزان سود، چه قیمتی برای سهام منصفانه است.
تحلیل تکنیکال در مورد چیست؟
تحلیل تکنیکال، شامل بررسی نمودار، ترسیم خطوط عجیب، تلاش برای پیشبینی قیمت از یک مجموعه الگوهای جادویی و غیره نیست!
تحلیل تکنیکال، به مطالعه رفتار آدمها در بازار میپردازد و سعی میکند الگوهای رفتاری افراد را تشخیص دهد.
به عنوان یک مثال ساده، تصور کنید قیمت دلار 15 هزار تومان باشد. هر بار دیدهاید که وقتی قیمت به زیر 10 هزار تومان میرسد، فشار تقاضا بار دیگر قیمت را بالا میبرد. اما به نظر نمیآید که خریداران حاضر باشند بیشتر از 16 هزار تومان برای هر دلار پرداخت کنند.
همین جملات، دارد ذهنیت خریداران دلار را بررسی میکند. این جادوی نمودار نیست که قیمت را از ده هزار تومان بر میگرداند و در 16 هزار تومان متوقف میکند. بلکه چیزی که قیمت را محدود میکند، ذهن خریداران و فروشندگان است.
پس، هدف اصلی تحلیل تکنیکال درک الگوی نمودار نیست، درک ذهنیتی است که این الگوها را تشکیل میدهد.
چرا تحلیل بنیادی؟
اگر به تحلیل بنیادی به چشم بهترین روش انتخاب سهام نگاه کنیم، دلایلی محکم داریم که از دیدگاه خود دفاع کنیم:
تحلیل بنیادی بر مبنای واقعیت است نه حدس و گمان. اگر یک شرکت بیدلیل در مورد آینده کسبوکار خیالپردازی کند، تحلیلگر بنیادی فریب نمیخورد. چرا که نگاهش به اعدادی واقعی است که دارند شرایط یک شرکت را توصیف میکنند.
تحلیلگر بنیادی هیجانزده نمیشود. او میداند که ارزش ذاتی یک شرکت چقدر است، در قیمتهای پایین خریدار است و در قیمتهای بالا فروشنده. در نتیجه، نه با کاهش قیمت سهم حالش بد میشود و نه با افزایش شدید قیمت، مشعوف.
چرا تحلیل تکنیکال؟
همانطور که میدانید اخبار مثبت و منفی، روی قیمت سهم تاثیر میگذارد. پس شاید دنبال کردن اخبار بهترین روش انتخاب سهم باشد. اما اینطور نیست.
آیا اطمینان دارید که میتوانید تمام اخبار را به صورت مداوم دنبال کنید؟
آیا ارتباط اخبار را به درستی درک میکنید؟
آیا اخبار به موقع به دست شما میرسد؟ یا وقتی باخبر میشوید که دیگر اخبار سوخته هستند؟
اخبار مهم، حتی اگر از آنها مطلع نشوید، قیمتها را تغییر میدهد. شاید ندانید چه اتفاقی دارد میافتد، اما میدانید که خبر خوبی وجود دارد که باعث ورود پول به سهم شده است.
بهترین روش انتخاب سهام
شاید حرفهایی که مطرح شد، برای شما گنگ باشد. بالاخره بهترین روش انتخاب سهام چیست؟ بنیادی یا تکنیکال؟
بهترین روش از نظر من این است: سهم را بنیادی انتخاب کنید، اما تکنیکال بخرید!
معنی این حرف چیست؟ از بین صدها شرکت بورسی، اگر با نگاه بنیادی پیش بروید، در نهایت به 10 یا 20 نماد میرسید که ارزش خرید دارند.
بعد تصمیم میگیرید که بین 5 تا 10 نماد را به پرتفوی خود بیاورید. اینجا است که به تحلیل تکنیکال نیاز پیدا میکنید.
تحلیل تکنیکال: آموزش انواع روشهای تحلیلی، از کجا شروع کنیم؟
فعالیت در بازارهای مالی بدون استفاده از روشهای تحلیلی تفاوتی با قمار ندارد! تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) و تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) دو روش اصلی تحلیل در بازارهای مالی هستند. تحلیلگران تکنیکال بازار را با استفاده از دادههای تاریخی مانند قیمت و حجم تحلیل میکنند. در حالی که تحلیلگران بنیادی به دنبال محاسبهی ارزش ذاتی با استفاده از فاکتورهایی مانند درآمد، سود، دارایی، بدهی و… هستند.
در این مطلب از چشم بورس سعی میکنیم شما را با تحلیل تکنیکال، سبکهای مختلف و مزایا و معایب آن آشنا کنیم. اگر چیزی از تکنیکال نمیدانید و یا پس از امتحان کردن سبکهای مختلف سردرگم هستید، با ما همراه باشید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال چیست؟
تکنیکال پیشبینی آینده و شکار فرصتهای معاملاتی با استفاده از اطلاعات نمودارهای قیمت و حجم است. تکنیکالیستها به دنبال پاسخی برای این سوال هستند: روند فعلی ادامهدار خواهد بود یا خیر؟
تحلیلگران تکنیکال از ابزارهای مختلفی استفاده میکنند. برخی از تکنیکالیستها به خطوط روند سوگند یاد میکنند، برخی از نمودارهای شمعی استفاده میکنند و گروهی دیگر ترجیح میدهند بر اساس اندیکاتورها بازار را تحلیل کنند. حرفهایها نیز با ترکیب روشهای مختلف، یک استراتژی کارآمد برای ورود و خروج طراحی میکنند.کدام روش برای تحلیل سهام بهتر است؟
پیشفرضهای تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال بر 3 فرض اساسی استوار است:
- همه چیز در قیمت نهفته است. هر فاکتوری که بتواند در قیمت تاثیرگذار باشد اعم از فاکتورهای بنیادی، اخبار سیاسی و… در قیمت یک سهم لحاظ شده است.
- گذشته تمایل دارد که تکرار شود. محرکهای روانشناسی بازار یعنی ترس و طمع تغییر نمیکنند و تاریخ تکرارپذیر است.
- قیمت در روند نمودار و بر اساس الگوهای مشخصی حرکت میکند. گذشته در مسیر روندهای بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدت تکرار میشود. به عبارت دیگر، حرکتهای قیمت تصادفی نیست.
تاریخچهای مختصر از تحلیل تکنیکال
چند صد سال است که از تحلیل تکنیکال برای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار استفاده میشود. در قرن هفدهم، ژوزف دلا وگا تکنیکهای اولیهی تکنیکال را برای پیشبینی بازارهای هلند استفاده میکرد. با این حال، تحلیل تکنیکال به شکل امروزی مدیون تلاشهای چارلز داو، ویلیام پی همیلتون، روبرت رئا و… است.
در سال 1948 رابرت دی ادواردز و جان مگی، مجموعهای جامع با نام تحلیل تکنیکال روندهای سهام منتشر کردند. همزمان در شرق نیز معاملهگران ژاپنی الگوهای شمعی را برای تحلیل قیمت برنج معرفی کردند. سال 1990 و با ظهور بازارهای دیجیتال الگوهای شمعی توسط تحلیلگران آمریکایی رایج شدند. این الگوها تا به امروز از مهمترین روشهای تحلیل بازارهای مالی است. بسیاری از تکنیکالیستها الگوهای شمعی را پایهی تکنیکال و دروازهی ورود به آن میدانند.
انواع نمودارهای قیمت
نمودار قیمت، تغییرات قیمت اوراق بهادار را نسبت به زمان نمایش میدهد. محور افقی زمان و محور عمودی قیمت را نشان میدهد. نمودارهای قیمت به شکلهای مختلفی نمایش داده میشود که به صورت مختصر آنها را شرح خواهیم داد.
نمودار خطی
نمودار خطی در تحلیل تکنیکال
نمودارهای خطی سادهترین نوع نمودارهای قیمت هستند. این نمودار با وصل کردن قیمتهای بسته شدن بازار رسم میشود. آنها به سادهترین شکل تغییر قیمت در طول زمان را نشان میدهند. برای تشخیص الگوهای قیمتی مفید هستند و معمولا معاملهگران مبتدی از این نمودارها استفاده میکنند.
نمودار میلهای
نمودار میلهای در تحلیل تکنیکال
نمودارهای میلهای علاوه بر قیمت بسته شدن، قیمت باز شدن و همچنین بالاترین و پایینترین قیمت در یک دورهی معاملاتی را نشان میدهند. خط عمودی بازهی قیمتی در یک دورهی معاملاتی را نمایش میدهد. خطوط افقی نشاندهندهی قیمت باز و بسته شدن سهم هستند. خط افقی در سمت چپ قیمت باز شدن و خط افقی سمت راست قیمت بسته شدن را مشخص میکند.
هر میله یک جزیرهی واحد است و رفتار قیمت در یک بازهی زمانی را نشان میدهد. مجموع میلهها نیز در کنار هم روند حرکت قیمت را مشخص میکنند.
نمودار شمعی
نمودار شمعی در تحلیل تکنیکال
نمودارهای شمعی (کندل استیک) بسیار شبیه به نمودارهای میلهای هستند. محدودهی ضخیم، قیمت باز و بسته شدن بازار را نمایش میدهد. سایهی (فتیله) بالایی، بالاترین قیمت در دورهی معاملاتی را نمایش میدهد. سایهی پایین نیز نشاندهندهی پایینترین قیمت در طول دورهی معاملاتی است. اگر قیمت در دورهی زمانی، صعودی باشد شمع سبز رنگ (یا توپر) و اگر نزولی باشد شمع قرمز رنگ (یا توخالی) است.
تحلیلگران تکنیکال بیشتر از نمودارهای شمعی و میلهای کدام روش برای تحلیل سهام بهتر است؟ استفاده میکنند. نمودارهای شمعی نسبت به نمودارهای میلهای خواناتر هستند.
سبکهای مختلف تحلیل تکنیکال
حمایت و مقاومت و روندها
حمایت محدودهی قیمتی است که تقاضا بر عرضه غلبه میکند. خطوط حمایت از اتصال کفهای (درهها) نمودار به همدیگر رسم میشوند. در محدودههای حمایتی احتمال ریزش بیشتر قیمت کم است.
مقاومت نقطهی مقابل حمایت است. در این نقاط قدرت عرضه افزایش مییابد. مقاومت با اتصال سقفهای (قلهها) نمودار به همدیگر رسم میشود و احتمال ریزش قیمت در این محدوده بالاست.
سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال
روندها جهت بازار را مشخص میکنند. اگر نمودار قیمت سقفها و کفهای بالاتر ثبت کند روند صعودی است. همچنین با ثبت سقفها و کفهای پایینتر، قیمت وارد روند نزولی میشود. جهت روند را با خطوط روند مشخص میکنند. خطوط روند در اصل محدودههای حمایت و مقاومتی هستند.
فیبوناچی
نسبتهای فیبوناچی را ریاضیدان ایتالیایی به نام لئوناردو فیبوناچی کشف کرده است. خطوط فیبوناچی براساس این نسبتها رسم میشوند. تحلیلگران تکنیکال معتقدند این خطوط محدودههای مهم برگشت بازار را مشخص میکنند.
فیبوناچی در تحلیل تکنیکال
الگوهای قیمتی
الگوهای قیمتی شکلهای تکرارشونده در نمودار قیمت هستند. گفتیم که تکرارپذیری یکی از پیشفرضهای تحلیل تکنیکال است. الگوها به دو دستهی بازگشتی و ادامهدهنده تقسیم میشوند. تحلیلگران تکنیکال با شناسایی این الگوها محدودههای بازگشت یا ادامهی بازار را شناسایی کدام روش برای تحلیل سهام بهتر است؟ میکنند. مثلث، پرچم، فنجان و دسته، سر و شانه تنها برخی از الگوهای قیمتی مهم هستند.
اندیکاتورها
اندیکاتورها و اوسیلاتورهای تکنیکال با استفاده از محاسبات ریاضی روی قیمت و حجم به دست میآیند. به بیان دیگر، اندیکاتورها ابزارهای کمکی برای تفسیر بهتر نمودارها هستند. اندیکاتورهایی که روی نمودار رسم همپوشان (Overlay) نام دارند. برخی دیگر از اندیکاتورها در یک نمودار جدا نمایش داده میشوند و اوسیلاتور نام دارند.
میانگین متحرک، باند بولینگر و SAR از مهمترین اندیکاتورهای همپوشان هستد. از مهمترین اوسیلاتورها نیز می توان به مکدی (MACD)، شاخص قدرت نسبی (RSI) و استوکاستیک اشاره کرد.
ایچیموکو
ایچیموکو تنها یک اندیکاتور نیست بلکه یک استراتژی معاملاتی بسیار کارآمد است. با این اندیکاتور جهت روندها و سطوح حمایت و مقاومت شناسایی میشوند. ایچیموکو در اصل بر اساس میانگینهای متحرک رسم میشود و در یک نمودار سه اندیکاتور متختلف را در اختیار معاملهگران قرار میدهد.
ایچیموکو در تحلیل تکنیکال – خطوط تنکان، کیجون، سنکو و چیکو و ابر ایچیموکو
پرایس اکشن
تحلیلگران سبک پرایس اکشن اندیکاتورها را ابزارهایی با اطلاعات سوخته میدانند. آنها معتقدند که باید با نمودار خام ترید کرد. تمرکز اصلی پرایس اکشن بر حرکت قیمت در طول زمان است. تحلیلگران این سبک با استفاده از خطوط روند و الگوهای شمعی به دنبال پیشبینی حرکت قیمت بدون هیچ تاخیری هستند. پرایس اکشن از سبکهای بسیار محبوب در بازارهای دوطرفه مانند بازار فارکس است.
تکنیکال یا فاندامنتال؟
تکینکال و بنیادی دو مکتب اصلی تحلیل بازار هستند. هر دو سبک برای پیشبینی روند آتی بازار استفاده میشوند و بدیهی است هر کدام موافقان و مخالفان خود را دارند.
تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی اوراق بهادار بر اساس ارزش ذاتی است. تحلیلگران بنیادی همه فاکتورها از وضعیت اقتصاد کلان و صنعت گرفته تا وضعیت مالی و مدیریت شرکتها را مطالعه میکنند. درآمدها، هزینهها، داراییها و بدهیها از مهمترین فاکتورهای تحلیل بنیادی هستند.
در نقطهی مقابل ورودیهای تحلیل تکنیکال فقط قیمت و حجم هستند. فرض اساسی تکنیکال این است که تمام فاکتورهای بنیادی، سیاسی وغیره در قیمت نهفته است. تحلیلگران تکنیکال ارزش ذاتی یک اوراق بهادار را اندازهگیری نمیکنند، بلکه با استفاده از نمودارها به دنبال پیشبینی روندها هستند. مثالهای زیادی از تحلیلگران موفق هر دو سبک وجود دارد. برخی نیز ترکیبی از هر دو سبک را استفاده میکنند.
تحلیل تکنیکال روشی بسیار سریع و ساده است. در نقطهی مقابل تحلیل بنیادی روشی پیچیده و وقتگیر است. شما کدامیک را ترجیح میدهید؟ به سرعت به حرکات بازار واکنش نشان دهید یا اینکه آهسته اما مطمئنتر گام بردارید؟ برای روشنتر شدن موضوع بهتر است مزایا و معایب تحلیل تکنیکال را بررسی کنیم.
مزایای تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال ساده و انعطافپذیر است. آن را میتوان در هر بازاری که بر اساس مکانیزم عرضه و تقاضا کار میکند استفاده کرد. در نقطهی مقابل تحلیل بنیادی هر بازار و صنعت را به صورت تخصصی تحلیل میکند. در بازارهای سهام بورس، رمزارزها، کالا و فارکس میتوانیم از تحلیل تکنیکال استفاده کنیم.
فرقی نمیکند معاملهگر ساعتی روزانه و یا بلندمدت باشید. تکنیکال در همهی دورههای زمانی کارایی دارد. تحلیل بنیادی اینگونه نیست و معاملهگران معمولا نگاه میانمدت و بلندمدت به بازار دارند.
سرعت بالا دیگر مزیت تحلیل تکنیکال است. در تحلیل بنیادی باید فاکتورهای زیادی از شرایط اقتصادی گرفته تا صورتهای مالی شرکتها را بررسی کنید. ولی تکنیکالیستها تنها با چند کلیک و با استفاده از نمودارها به سرعت خود را با بازار هماهنگ میکنند.
معایب تحلیل تکنیکال
مهمترین مشکل در تحلیل تکنیکال وجود تفسیرهای مختلف از نمودارهای قیمت است. افراد با روش های متفاوت نمودارها را تحلیل میکنند و ممکن است تفسیرهای متفاوت و حتی متضادی از یک نمودار وجود داشته باشد.
ابزارهای مختلف تحلیل تکنیکال سیگنالهایی متفاوت و گاه متضاد صادر میکنند. ممکن است در شرایط یکسان اندیکاتوری سیگنال خرید و اندیکاتور دیگر سیگنال فروش صادر کند.
برخی معتقدند تکنیکال علم توجیه است! تعصبات و شایعات باعث میشوند معاملهگران نمودارها را به شکلی تحلیل کنند که همسو با تعصبات شخصی آنها باشد.
منابع مفید برای یادگیری تحلیل تکنیکال
منابع زیادی برای تحلیل تکنیکال وجود دارد. با استفاده از کتاب و مقالات اینترنتی میتوانید به یک تحلیلگر حرفهای تبدیل شوید. ما نیز در چشم بورس تلاش میکنیم مجموعهای جامع از سبکهای مختلف تحلیل تکنیکال را کاملا رایگان آموزش دهیم. کتابهایی که در ادامه معرفی میشوند منابعی مفید برای یادگیری تکنیکال هستند:
- تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه؛ جان مورفی
- داینامیک تریدینگ (معاملهگری پویا)؛ رابرت سی ماینر
- دورهی نمودارهای شمعی؛ استیو نیسون
- معامله با بهترین الگوهای نموداری؛ توماس بولکوفسکی
- راهنمای کامل اندیکاتورها و نمودارهای رایج در تحلیل تکنیکال؛ استیون بی اکلیس
- مرجع کامل امواج الیوت در بازارهای سرمایه؛ علی محمدی
- سیستم معاملاتی ایچیموکو در بازارهای سرمایه؛ مانش پاتل
- پرایس اکشن روندها؛ ال بروکز
سخن آخر
در این مطلب در مورد تحلیل تکنیکال و سبکهای مختلف آن سخن گفتیم. مزایا و معایب سبکهای مختلف را بررسی کردیم تا تصویر روشنی از این سبک تحلیلی ارائه دهیم. به نظر ما هیچ سبکی کامل نیست. تکیه کردن بیش از حد به تکنیکال با ریسک زیادی همراه است. معاملهگران موفق تکنیکال را در کنار روانشناسی و مدیریت سرمایه استفاده میکنند. اینها سه پایهی اصلی موفقیت در بازارهای مالی هستند.
خود را به یک سبک محدود نکنید. میتوانید با استفاده از تحلیل بنیادی سهمهای ارزنده را شناسایی کنید و با تحلیل تکنیکال نقاط دقیق ورود و خروج به بازار را شناسایی کنید.
سوالات متداول
تحلیل تکنیکال بررسی و پیشبینی روند بازار بر اساس حجم و قیمت است.
هر دوی این روشها برای پیشبینی آینده بازار استفاده میشوند. در تحلیل بنیادی با ارزش ذاتی شرکتها و میزان سودسازی آنها کار داریم. در نقطهی مقابل تحلیل تکنیکال تنها از نمودار قیمت استفاده میکند. تکنیکالیستها معتقدند همه چیز در چارت قیمت وجود دارد.
تریدرهای موفق از سبکهای مختلفی استفاده میکنند. نمیتوان گفت کدامیک بهتر است. حتی میتوانید بنیادی و تکنیکال را در کنار هم استفاده کنید.
نمودارهای مختلفی در تحلیل تکنیکال استفاده میشوند. محبوبترین آنها نمودار شمعی است. علاوه بر این نمودار میلهای و خطی نیز پرکاربرد هستند. نمودارهای دیگری نیز وجود دارند مانند هیکن آشی و هالو چارت که کمتر استفاده میشوند.
خیر! روشهای تحلیلی صرفا برای کاهش ریسک معاملات استفاده میشوند. نتایج تکنیکال به صورت تضمین شده نیستند. به همین دلیل رعایت مدیریت ریسک و سرمایه بسیار حیاتی است.
بورس بازان از چه روشهایی برای تحلیل بازار استفاده میکنند؟
رمز موفقیت در بورس، شناسایی فرصتهای سرمایهگذاری در زمان درست است. برای این منظور تاکنون روشهای مختلفی مثل تحلیل تکنیکال، تحلیل بنیادی و تابلوخوانی معرفی شده است.
به گزارش ایسنا، بنابر اعلام کارگزاری مفید، برای سرمایه گذاری موفق، در گام اول باید بازدهی بازارهای مختلف را با هم مقایسه کرد تا بتوان بهترین انتخاب ممکن را داشت. طی ۵ سال منتهی به ۳۱ مرداد ۱۴۰۰، بورس با بازدهی حدوداً ۱۸۴۰ درصدی، بهترین عملکرد را در مقایسه با سایر بازارها داشته است. طی همین مدت، سکه طلا با بازدهی ۹۲۳ درصد، دلار با ۶۷۵ درصد، مسکن با ۶۶۶ درصد و سپردههای بانکی با ۱۱۴ درصد در رتبههای بعدی قرار دارند.
رمز موفقیت در بورس، شناسایی فرصتهای سرمایه گذاری در زمان درست است. البته این کار آن گونه که به نظر میرسد، ساده نیست؛ چرا که باید دانش تحلیل بازار را کسب کرده باشید و سپس نمادهای مختلف را دائما زیر نظر بگیرید.
تاکنون روشهای مختلفی مثل تحلیل تکنیکال، تحلیل بنیادی و تابلوخوانی برای تحلیل بازار معرفی شدهاند که هر یک مزایا و معایبی دارند..
تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال یکی از روشهای اصلی و پرطرفدار تحلیل در بازار سرمایه است. در این روش تحلیلگر میکوشد با بررسی نمودارها و توجه به رفتار قیمت یک دارایی در گذشته، وضعیت آینده آن را پیشبینی کند. بر اساس برخی منابع تاریخی به نظر میرسد دانش تحلیل تکنیکال برای اولین بار در ژاپن در قرن ۱۸ معرفی شد. بعدها در قرن ۱۹ تحلیل تکنیکال در آمریکا شهرت یافت. در واقع «چارلز هنری داو» شخصی بود که در این زمینه شروع به فعالیت کرد و امروزه او را به عنوان پدر علم تحلیل تکنیکال نوین میشناسند.
محدودیت اصلی تحلیل تکنیکال نسبت به روش تحلیل بنیادی عمدتا مربوط به زمانی میشود که یک شرکت به تازگی وارد بازار سرمایه شده باشد. در این صورت، نمودار قیمتی قابل اتکایی وجود ندارد تا بتوان با تحلیل آن، روند آینده را شناسایی کرد. این در حالی است که میتوان به صورت بنیادی آن را به خوبی تحلیل کرد. مطالعه مقاله آموزش جامع تحلیل تکنیکال میتواند اطلاعات بیشتری در خصوص روش تحلیل تکنیکال در اختیار قرار دهد.
تحلیل بنیادی چیست؟
در روش تحلیل بنیادی ابتدا ارزش ذاتی یک سهم با استفاده از دادههای بنیادی شرکت مانند میزان سود و زیان، برآورد میشود. سپس با مقایسه ارزش محاسبه شده با قیمت فعلی سهم در بازار، میتوان در خصوص خرید یا فروش آن تصمیم گرفت. بر این اساس، چنانچه قیمت فعلی یک ورقه بهادار کمتر از ارزش ذاتی آن باشد، خرید آن منطقی به نظر میرسد. به طور عکس، اگر قیمت فعلی بیشتر از ارزش ذاتی باشد، نشان میدهد که قیمت سهم دارای حباب است و فروش آن منطقی خواهد بود. مقاله آموزش کامل تحلیل بنیادی اطلاعات بیشتری در خصوص روش تحلیل بنیادی دارد.
تابلوخوانی چیست؟
برای درک بهتر کاربرد تابلوخوانی بورس، تصور کنید در یک روز معاملاتی که در بخش عمدهای از بازار، صف فروش سنگین شکل گرفته، ناگهان متوجه میشوید که صفها به سرعت در حال جمع شدن هستند. در این حالت چه تصمیمی میگیرید؟ آیا بلافاصله اقدام به خرید میکنید یا با استفاده از تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال، نماد مورد نظر خود را مورد بررسی میکنید؟ بدیهی است که خرید بدون تحلیل، شانس موفقیت بسیار کمی دارد و از سوی دیگر، استفاده از روشهایی مثل تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی زمانبر بوده و احتمالا باعث از دست رفتن فرصت کوتاه ایجاد شده میشود. تابلوخوانی تکنیکی است که به شما این امکان را میدهد تا در شرایط این چنینی، بتوانید تصمیمات بهتری اتخاذ کنید.
در یک تعریف ساده، به دانش تجزیه و تحلیل وبسایت tsetmc.com، اصطلاحا تابلوخوانی گفته میشود. هدف از تابلوخوانی، تجزیه و تحلیل اطلاعات مربوط معاملات انجام شده در یک نماد به منظور شناسایی فرصتهای سرمایه گذاری است. این اطلاعات شامل میزان خرید و فروش سهامداران حقیقی و حقوقی، حجم معاملات، عمق بازار و… است. با مطالعه مقاله آموزش تابلوخوانی در بورس در پلتفرم آموزش کارگزاری مفید میتوان اطلاعات بیشتری در خصوص روش تابلو خوانی کسب کرد.
تابلوخوانی بهتر است یا تحلیل تکنیکال و بنیادی؟
هر یک از روشهای تحلیل بورس دارای نقاط قوت و ضعف هستند. از این رو سرمایهگذاران حرفهای معمولاً از تمام روشهای تحلیل بهره میبرند تا بتوانند بهترین عملکرد را داشته باشند. مسلما یادگیری تمامی این روشها نیاز به انرژی و زمان زیادی دارد. به همین دلیل اگر فرصت کافی برای این کار ندارید، میتوانید با سرمایه گذاری در صندوقهای سرمایهگذاری، مدیریت دارایی خود را به افراد متخصص بازار سرمایه بسپارید و بدون صرف هیچ زمانی برای تحلیل، از مزایای بازار سرمایه بهرهمند شوید.
برای دریافت اطلاعات بیشتر درباره بازار سرمایه میتوانید به وبسایت آموزشی کارگزاری مفید مراجعه کنید. در این وبسایت علاوه بر مقالات و دورههای آموزشی متنوع، به صورت هفتگی چندین کلاس آموزشی رایگان برای کمک به سرمایهگذاران برگزار میشود.
تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی در چیست؟
قطعاً سرمایه گذاری در بازارهای سرمایه، بهترین روش برای رسیدن به سودآوری بیشتر است. برخی از افراد ترجیح میدهند که در سن بازنشستگی وارد این بازار های مالی شوند و به نوعی هم خود را سرگرم کنند و هم سرمایه خود را بیشتر کنند. البته جوانان زیادی هم وجود دارند که وارد این بازارهای مالی میشود و همزمان با کسب و کار خود در این بازارها هم درآمدزایی میکنند و ترجیح می دهند بخشی از درآمد خود را وارد سرمایه گذاری کنند.
اگر میخواهید در این بازارهای سرمایه رشد خوبی داشته باشید و به موفقیت برسید حتماً باید با روشهای تحلیل بازار به خوبی آشنا شوید. در غیر این صورت نه تنها سودآوری برای شما نخواهد داشت بلکه متحمل ضرر هم خواهیم شد. تحلیل های بسیار زیادی برای بازارهای سرمایه وجود دارد که از مهمترین آنها میتوان به تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی اشاره کرد.
شما با توجه به این دو تحلیل باید بتوانید استراتژی های خود را به تصمیمات واقعی تبدیل کنید. این تصمیمات همان تصمیم های خرید و فروش در بازارهای سرمایه هستند. در ادامه این مقاله سعی داریم به بررسی تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی بپردازیم.
آیا تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی باهم متفاوت هستند؟
همیشه برای اینکه بتوانیم دو چیز را با یکدیگر مقایسه کنیم و تفاوت آنها را متوجه شویم حتماً باید در ابتدا آنها را درک کنیم و به خوبی آنها را بشناسیم. در مورد این دو تحلیل هم همین موضوع وجود دارد، بهتر است قبل از هر چیزی به شناخت و تحلیل بپردازید. توجه داشته باشید که هر کدام از این دو نوع تحلیل بر اساس اطلاعات خاصی بنا شده اند.
هر کدام از این تحلیل ها هدف اصلی و نهایی پیش بینی روند تغییر قیمت ها در سهام بورس، ارز دیجیتال و … را دارند. البته عملکرد این دو تحلیل با یکدیگر متفاوت است در ادامه این مقاله سعی داریم در ابتدا به شناخت این دو تحلیل و سپس به تفاوت های آنها بپردازیم.
تحلیل بنیادی چیست؟
نام دیگر تحلیل بنیادی، تحلیل فاندامنتال است که بر پایه ارزش ذاتی یک سهم بنا شده است. در واقع باید بدانید که شرکتها دارای سهام هایی هستند که این سهام ها در هر بازه زمانی دارای ارزش ذاتی مشخصی هستند. به طور کلی در بازار سرمایه، ارزش این سهام ها به زودی مشخص می شوند. اما با کمک از تحلیل بنیادی میتوانیم این موضوع را خیلی سریع تر متوجه شویم و تصمیم به خرید یا فروش آن سهم در آن بازه زمانی بگیریم.
تحلیل بنیادی سهام های شرکت را بر اساس ارزشهای بنیادی آن تحلیل کدام روش برای تحلیل سهام بهتر است؟ میکند به این صورت که می توان سود و یا زیان، بدهی ها و دیگر پارامترهای سهام آن شرکت را مورد بررسی قرار داد که تمامی این موارد جزء ارزش آن شرکت به حساب می آیند و می توان ارزش هر سهم را با این پارامترها مشخص کرد. در نتیجه شما می توانید به کمک تحلیل بنیادی با به کارگیری ارزش نسبی دارایی های مختلف به ارزش واقعی سهام شرکت ها بپردازید.
سعی می کنیم این موضوع را با یک مثال ساده بهتر بیان کنیم. تصور کنید که یک شرکتی به ازای هر سهم حدود 20000 تومان سود آوری دارد. در نتیجه می توانیم بگوییم که ارزش سهام این شرکت نسبت به شرکت دیگری که به ازای هر سهم 10000 تومان سود آوری دارد، دو برابر است. این مثالی که برای شما توضیح دادهایم تنها یک برداشت سطحی است و اگر بخواهیم آن سهم را از لحاظ بنیادی و اصول بررسی کنیم حتماً باید از تحلیل بنیادی کمک بگیریم.
همان طور که در قسمت بالاتر هم توضیح داده ایم در تحلیل فاندامنتال و یا بنیادی سرمایهگذاران حتماً باید اطلاعات مختلفی از سهام یک شرکت و خود آن شرکت به دست آورند. جریان نقدی تنزیل شده، مدل قیمت گذاری دارایی، ارزش نسبی دارایی، سودآوری و زیان سهام آن شرکت و … همگی از جمله مواردی هستند که در پیش بینی رفتار بازار به سرمایهگذاران کمک شایانی میکنند. در ادامه سعی داریم به بررسی تحلیل تکنیکال و درک آن بپردازیم.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دارای تفاوت های بسیار زیادی هستند اما از اصلیترین این تفاوت ها می توان به این موضوع اشاره کرد که در تحلیل تکنیکال برخلاف تحلیل فاندامنتال بر روی روند تغییرات قیمت دارایی تمرکز می شود. بر طبق این نوع تحلیل تغییرات قیمت بیشتر از الگوهای خاص پیروی می کنند که این الگوها به طور کاملا واضح با تحلیل نمودار قیمت و حجم معاملات مشخص می شوند. در ادامه سعی داریم با توضیح یک مثال اطلاعات بیشتر در مورد معرفی تحلیل تکنیکال به شما بدهیم.
برای مثال تصور کنید که نمودار میانگین متحرک قیمت یک سهم در یک شرکت در دوره ۵۰ روزه مشخص شده است. در این بین نمودار میانگین متحرک قیمت همان سهم در دوره ای طولانی تر مثلاً ۲۰۰ روزه بررسی شده است و مشخص شده است که قیمت آن در دوره ۵۰ روزه پیشی گرفته است. در این صورت میتوان متوجه شد که بهترین فرصت برای خرید آن سرمایه است و در واقع این فرصت را تحلیل تکنیکال به شما نشان داده است.
البته برعکس این موضوع هم امکان پذیر است و شما تصور کنید اگر میانگین متحرک ۵۰ روزه زیر میانگین متحرک ۲۰۰ روزه کاهش پیدا کند در این صورت تحلیل گران تکنیکال آن سهم را هشداری برای فروش می دانند. در تحلیل تکنیکال باید به حجم معاملات هم توجه زیادی کرد.
به طور مثال زمانی که روند میانگین حجم معاملات شکسته می شود می تواند نشانهای برای افزایش یا کاهش قیمت آن کدام روش برای تحلیل سهام بهتر است؟ کدام روش برای تحلیل سهام بهتر است؟ باشد. به طور کلی باید بدانید که هدف اصلی در تحلیل تکنیکال تمرکز بر قیمت و حجم معاملات است و تحلیلگران در زمان استفاده از این نوع تحلیل باید تصور کنند که تمامی فاکتورهای بنیادی مانند سلامت مالی شرکت ها و صنایع وضعیت اقتصادی و … قبل از این موضوع در قیمت دارایی ها در نظر گرفته شده است. در ادامه این مقاله می خواهیم اطلاعات تکمیلی مفیدی در مورد تفاوت های بین تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال به شما بدهیم.
تفاوت اصلی تحلیل تکنیکال و بنیادی در چیست؟
اگر بخواهیم در مورد تفاوت های تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال صحبت کنیم اندازه یک کتاب حرف برای گفتن وجود دارد. زیرا این بحث بسیار گسترده است اما بهتر است بدانید که کدام یک از این تحلیل ها اهمیت بیشتری دارند؟
در واقع باید بدانید که هر کدام از این دو نوع تحلیل تکنیکال و بنیادی طرفداران خاص خود را دارند. در این بین سرمایهگذاران موفق هستند که هر دوی این نوع تحلیلها را درک می کنند و آنها را به خوبی میشناسند و هنگام ارزیابی سرمایه هایشان از آنها استفاده میکنند تا دچار ضرر و زیان نشوند. در تحلیل بنیادی روند مالی بلند مدت شرکت ها و نوع عملکرد آنها در مقایسه با دیگر رقبا اهمیت ویژه ای دارد به همین علت است که توصیه می شود افرادی که می خواهند یک سهم را برای بلندمدت خریداری کنند حتماً قبل از خرید خود تحلیل بنیادی را برای آن سهم در نظر بگیرند.
تصور کنید که یک شرکتی پول بسیار زیادی در می آورد. در این صورت با تحلیل بنیادی بهراحتی میتوان افزایش قیمت سهام آن شرکت را پیش بینی کرد. البته برعکس این موضوع هم وجود دارد و اگر شرکتی دچار ضرر و زیان شود با تحلیل بنیادی میتوان سقوط ارزش آن سهام شرکت را بررسی کرد. توجه داشته باشید که در تحلیل بنیادی جنبه های تکنیکی بسیار بیشتری وجود دارد اما هدف اصلی آگاهی از قیمت هدف بر اساس اطلاعات و نتایج مالی شرکتها است.
در تحلیل تکنیکال سهم، قیمت اخیر سهم برای کوتاه مدت مورد بررسی قرار می گیرد. تحلیل تکنیکال بیشتر برای کسانی است که میخواهند سرما خود را در کوتاه مدت به فروش برسانند و می خواهند در این مدت زمان سودآوری داشته باشند. در واقع تحلیل گران تکنیکال خیلی نگران سودآوری شرکت ها در چندین سال آینده نیستند و آنها تنها برای رفتار سرد در هفته های آینده اهمیت قائل هستند. حتماً شما هم می خواهید بدانید که کدام تحلیل برای شما مناسب تر است و بهتر است در ابتدا کدام تحویل را فرا بگیرید؟
در ادامه این مقاله به بررسی این موضوع می پردازیم تا اطلاعات کاملی بدست آورید.
کدام یک از دو نوع تحلیل تکنیکال و بنیادی را فرا بگیریم؟
برای اینکه بدانید ابتدا کدام یک از این دو نوع تحلیل را باید فرا بگیرید ابتدا باید هدف خود را از سرمایه گذاری مشخص کنید. گاهی میتوان از هر دوی این تحلیل ها برای خرید یک سهم کمک گرفت. اگر شما جزء آن دسته از افرادی هستید که می خواهید بر عملکرد کمپانی ها تمرکز داشته باشید حتماً باید با تحلیل بنیادی آشنا باشید. البته اگر هم میخواهید سهم خود را در مدت زمان طولانی تری نگه دارید بازهم باید از تحلیل بنیادی استفاده کنید.
اطمینان داشته باشید که اگر به خوبی بتوانید رفتار یک سهم را با تحلیل بنیادی در نظر بگیرید و آن سهم را در مدت زمان طولانی نگه دارید حتما به سودآوری خیلی خوبی خواهید رسید. در مقابل هم تحلیل تکنیکال وجود دارد که بیشتر برای افرادی که می خواهند از تغییرات قیمت دارایی ها استفاده کنند بهترین گزینه است. البته کسانی هم که میخواهند سرمایهگذاری کوتاه مدت داشته باشند بر ریسک پذیری بالاتری هم دارند، می توانند از تحلیل تکنیکال استفاده کنند.
بسیاری از سرمایه گذاران که اطلاعات خوبی در مورد تحلیل های مختلف در بازار دارند معتقد هستند که بهترین روش برای تجزیه و تحلیل قیمت سهام در بورس استفاده از روش ترکیبی است یعنی سرمایه گذار باید بتواند روند گذشته سهم را مورد بررسی قرار دهد و به نتایج حاصل از این تحلیل ها رضایت ندهد و به دنبال عوامل سهگانه اثر گذار و قیمت سهام یعنی عوامل مرتبط با صنعت، عوامل محیطی و عوامل درونی هم باشد و به این منظور قیمت سهم را مورد بررسی قرار دهد.
تصور کنید قیمت سهمی در گذشته صعودی بوده است اما بر اثر دخالت برخی از عوامل دیگر ضرر کرده است و تا به سهم زیان ده هم تبدیل شده است البته برعکس این موضوع هم وجود دارد و ممکن است یک سهم از وضعیت نزولی خارج شود و در مسیر رشد قرار بگیرد.
تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی علاوه بر تفاوت هایی که دارند کاربردهای بسیار مهمی دارند که در ادامه به بررسی آنها می پردازیم.
تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در کاربرد
همانطور که قبلا هم گفته ایم، تحلیل های بسیار زیادی در بازار سرمایه وجود دارد. یکی از محبوبترین این مسئله را میتوان به تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی اشاره کرد. بهترین این نوع تحلیل ها برای تصمیم در سرمایه گذاری است. در واقع تحلیل بنیادی برای سرمایه گذاریهای بلندمدت و تحلیل تکنیکال برای سرمایه گذاری های کوتاه مدت مورد استفاده قرار می گیرد. هر کدام از این تحلیل ها بسته به اهدافی که دارند می توانند موثر عمل کنند. البته توجه داشته باشید به بازارهای سرمایه گاهی غیر قابل پیش بینی می شوند و تحلیل های بنیادی و تکنیکال کار هایی برای هدایت سرمایهگذاریها هستند.
نکات بسیار مهم در سرمایه گذاری
توجه داشته باشید که اگر شما هیچ گونه اطلاعاتی در مورد تحلیل های بازار از تجربه تحلیل بنیادی و تکنیکال ندارید به هیچ عنوان سرمایه خود را وارد این بازار های مالی نکنید. زیرا در این صورت شما بیشتر با شانس خود وارد شده اید ممکن است دچار سود و یا ضرر شوید.
اگر اطلاعاتی در مورد این تحلیل ها ندارید، میتوانید از کارشناسانی که در بازارهای بورس ارز دیجیتال فعال هستند کمک کدام روش برای تحلیل سهام بهتر است؟ بگیرید تا سرمایهگذاری موفق تری داشته باشید.
سعی کنید از تحلیل های مختلف به صورت ترکیبی بهره ببرید تا با ریسک کمتری وارد سرمایه گذاری در یک سهم شوید و به سود آوری بسیار خوبی دست یابید.
سخن پایانی
به طور کلی بهتر است هیچ نوع سهمی را بدون تحلیل های صحیح و دقیق خریداری نکنید و حتماً از کارشناسانی که تجربه بالایی دارند مشورت بگیرید تا در مدت زمان بسیار کوتاهی سود چشمگیری به دست آورید. متخصصین که در این حوزه فعالیت می کنند قطعاً از چند تکنیک برای بررسی سهم استفاده می کنند. امیدواریم با مطالعه این مقاله اطلاعات مفیدی در مورد تفاوت تحلیل بنیادی تحلیل تکنیکال به دست آورده باشید.
بورس بازان از چه روشهایی برای تحلیل بازار استفاده میکنند؟
رمز موفقیت در بورس، شناسایی فرصتهای سرمایهگذاری در زمان درست است. برای این منظور تاکنون روشهای کدام روش برای تحلیل سهام بهتر است؟ مختلفی مثل تحلیل تکنیکال، تحلیل بنیادی و تابلوخوانی معرفی شده است.
به گزارش ایسنا، بنابر اعلام کارگزاری مفید، برای سرمایه گذاری موفق، در گام اول باید بازدهی بازارهای مختلف را با هم مقایسه کرد تا بتوان بهترین انتخاب ممکن را داشت. طی ۵ سال منتهی به ۳۱ مرداد ۱۴۰۰، بورس با بازدهی حدوداً ۱۸۴۰ درصدی، بهترین عملکرد را در مقایسه با سایر بازارها داشته است. طی همین مدت، سکه طلا با بازدهی ۹۲۳ درصد، دلار با ۶۷۵ درصد، مسکن با ۶۶۶ درصد و سپردههای بانکی با ۱۱۴ درصد در رتبههای بعدی قرار دارند.
رمز موفقیت در بورس، شناسایی فرصتهای سرمایه گذاری در زمان درست است. البته این کار آن گونه که به نظر میرسد، ساده نیست؛ چرا که باید دانش تحلیل بازار را کسب کرده باشید و سپس نمادهای مختلف را دائما زیر نظر بگیرید.
تاکنون روشهای مختلفی کدام روش برای تحلیل سهام بهتر است؟ مثل تحلیل تکنیکال، تحلیل بنیادی و تابلوخوانی برای تحلیل بازار معرفی شدهاند که هر یک مزایا و معایبی دارند..
تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال یکی از روشهای اصلی و پرطرفدار تحلیل در بازار سرمایه است. در این روش تحلیلگر میکوشد با بررسی نمودارها و توجه به رفتار قیمت یک دارایی در گذشته، وضعیت آینده آن را پیشبینی کند. بر اساس برخی منابع تاریخی به نظر میرسد دانش تحلیل تکنیکال برای اولین بار در ژاپن در قرن ۱۸ معرفی شد. بعدها در قرن ۱۹ تحلیل تکنیکال در آمریکا شهرت یافت. در واقع «چارلز هنری داو» شخصی بود که در این زمینه شروع به فعالیت کرد و امروزه او را به عنوان پدر علم تحلیل تکنیکال نوین میشناسند.
محدودیت اصلی تحلیل تکنیکال نسبت به روش تحلیل بنیادی عمدتا مربوط به زمانی میشود که یک شرکت به تازگی وارد بازار سرمایه شده باشد. در این صورت، نمودار قیمتی قابل اتکایی وجود ندارد تا بتوان با تحلیل آن، روند آینده را شناسایی کرد. این در حالی است که میتوان به صورت بنیادی آن را به خوبی تحلیل کرد. مطالعه مقاله آموزش جامع تحلیل تکنیکال میتواند اطلاعات بیشتری در خصوص روش تحلیل تکنیکال در اختیار قرار دهد.
تحلیل بنیادی چیست؟
در روش تحلیل بنیادی ابتدا ارزش ذاتی یک سهم با استفاده از دادههای بنیادی شرکت مانند میزان سود و زیان، برآورد میشود. سپس با مقایسه ارزش محاسبه شده با قیمت فعلی سهم در بازار، میتوان در خصوص خرید یا فروش آن تصمیم گرفت. بر این اساس، چنانچه قیمت فعلی یک ورقه بهادار کمتر از ارزش ذاتی آن باشد، خرید آن منطقی به نظر میرسد. به طور عکس، اگر قیمت فعلی بیشتر از ارزش ذاتی باشد، نشان میدهد که قیمت سهم دارای حباب است و فروش آن منطقی خواهد بود. مقاله آموزش کامل تحلیل بنیادی اطلاعات بیشتری در خصوص روش تحلیل بنیادی دارد.
تابلوخوانی چیست؟
برای درک بهتر کاربرد تابلوخوانی بورس، تصور کنید در یک روز معاملاتی که در بخش عمدهای از بازار، صف فروش سنگین شکل گرفته، ناگهان متوجه میشوید که صفها به سرعت در حال جمع شدن هستند. در این حالت چه تصمیمی میگیرید؟ آیا بلافاصله اقدام به خرید میکنید یا با استفاده از تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال، نماد مورد نظر خود را مورد بررسی میکنید؟ بدیهی است که خرید بدون تحلیل، شانس موفقیت بسیار کمی دارد و از سوی دیگر، استفاده از روشهایی مثل تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی زمانبر بوده و احتمالا باعث از دست رفتن فرصت کوتاه ایجاد شده میشود. تابلوخوانی تکنیکی است که به شما این امکان را میدهد تا در شرایط این چنینی، بتوانید تصمیمات بهتری اتخاذ کنید.
در یک تعریف ساده، به دانش تجزیه و تحلیل وبسایت tsetmc.com، اصطلاحا تابلوخوانی گفته میشود. هدف از تابلوخوانی، تجزیه و تحلیل اطلاعات مربوط معاملات انجام شده در یک نماد به منظور شناسایی فرصتهای سرمایه گذاری است. این اطلاعات شامل میزان خرید و فروش سهامداران حقیقی و حقوقی، حجم معاملات، عمق بازار و… است. با مطالعه مقاله آموزش تابلوخوانی در بورس در پلتفرم آموزش کارگزاری مفید میتوان اطلاعات بیشتری در خصوص روش تابلو خوانی کسب کرد.
تابلوخوانی بهتر است یا تحلیل تکنیکال و بنیادی؟
هر یک از روشهای تحلیل بورس دارای نقاط قوت و ضعف هستند. از این رو سرمایهگذاران حرفهای معمولاً از تمام روشهای تحلیل بهره میبرند تا بتوانند بهترین عملکرد را داشته باشند. مسلما یادگیری تمامی این روشها نیاز به انرژی و زمان زیادی دارد. به همین دلیل اگر فرصت کافی برای این کار ندارید، میتوانید با سرمایه گذاری در صندوقهای سرمایهگذاری، مدیریت دارایی خود را به افراد متخصص بازار سرمایه بسپارید و بدون صرف هیچ زمانی برای تحلیل، از مزایای بازار سرمایه بهرهمند شوید.
برای دریافت اطلاعات بیشتر درباره بازار سرمایه میتوانید به وبسایت آموزشی کارگزاری مفید مراجعه کنید. در این وبسایت علاوه بر مقالات و دورههای آموزشی متنوع، به صورت هفتگی چندین کلاس آموزشی رایگان برای کمک به سرمایهگذاران برگزار میشود.
دیدگاه شما