بازاریابی به زبان ساده (راهنمای گام به گام ساخت داستان برند برای تمام کسب و کارها)
کتاب بازاریابی به زبان ساده (راهنمای گام به گام ساخت داستان برند برای تمام کسب و کارها) اثر دونالد میلر و دکتر جی. جی پترسون است به ترجمه دکتر مهسا اکبری و سجاد شریفی و چاپ انتشارات نسل نواندیش.
کتاب پیش رو جلوی هزینه های گزافی را که قرار است برای طرح های بازاریابی ناکارآمد بپردازید می گیرد. کتاب نکاتی را ارائه می دهد که به ساده ترین شکل ممکن طرح و ایده های بازاریابی کارآمدی را برایتان روشن می کند و بالاتر از هر چیز شما را برای ساختن یک قیف فروش آموزش می دهد. قیف فروش در حقیقت راهی برای جذب مشتریان راغب و تبدیل آن ها به خریداران واقعی است. حتی اگر پیام واضحی داشته باشید بدون وجود قیف فروش قادر نخواهید بود کسب و کار خود را رشد دهید، درواقع این قیف پایه و اساس هر طرح خوب بازاریابی دیجیتال است و دیگر راه های فروش می توانند در کنار آن به ارتقای سطح بازاریابی و در نتیجه فروش بیشتر بیانجامند.
باز هم تاکید می کنیم که هدف همه مشاغل کمک به مشتریان برای حل مشکلاتشان است. تا زمانی که درباره آن مشکل صحبت نکنید، هیچ کس دلیل موجودیت کسب و کار شما را متوجه نمی شود. اگرچه محصولتان مشکل مشتری را حل می کند، تولید کننده مشتری راغب نیز باید همین هدف حل مشکلات را به دنبال داشته باشد. با حل یکی از مشکلات مشتری راغب به طور رایگان، اعتماد او را جلب می کنید تا حدی که حتی برای حل سایر مشکلات خود نیز به شما مراجعه کند؛ برای مثال، با اشتراک گذاری چند نکته تغذیه ای ساده درباره خوردن غذاهای ارگانیک، مشتریان راغب را به ثبت نام در کلاس های باغداری و نحوه کاشت محصولات ارگانیک در باغچه خود ترغیب کرده اید. برخی از کارشناسان بازاریابی به دنبال نحوه فروش اند تا دلیل آن. قانون آن ها را می پسندم، اما بهتر است «چگونگی بخشنده بودن» را نیز چاشنی این کار قرار دهیم. در پادکست های آموزشی بخش استوری برند ما، محتوای آموزشی بسیار بیشتری در مقایسه با سایر دانشگاه های MBA وجود دارد. اما ما از این بخشندگی خرسندیم و هزینه چندانی برای ما به همراه ندارد. به خاطر داشته باشید که هرگز از مهرورزی و سخاوتمندی پشیمان نمی شوید. برخی از افراد پول کافی برای شرکت در کلاس هایتان را ندارند، اما به این معنا نیست که آن ها شایستگی یادگیری را ندارند. به آن ها بیاموزید و اطمینان داشته باشید که پس از کشف موفقیت به شما باز می گردند.
داستان های واقعی بازاریابی
من "سیندا" و شوهرم "باد کافمن" اهل ایالت آرکانزاس هستیم. بسیار هیجان زده و خوشحالیم که به رتبه های بالای کاری شرکت خود دست یافته ایم. آغاز کار ما با "تیم ناسیونال" همراه با دعای خودمان بود. در تابستان سال 2002، من و باد بر سر اینکه کار جدیدی را شروع کنیم، مدام در حال کشمکش بودیم.
داستان زندگی رندی گیج
بسیار خوب، اعتراف میکنم. زندگی جادویی دارم. به هر چیزی که دست میزنم تبدیل به طلا یا طلای سفید یا prada میشود. سلامت، خوشحال و موفق هستم. بدترین کابوس هر روزم این است که بسیاری از رویاهای مردم به حقیقت میپیوندد. همیشه به همین روال نیست. بیش از ٣٠ سال است که زندگیم رو به نابودی است. واقعاً شرایط بدی دارم. بیمار، غمگین، دل شکسته و ناامید شدم. به هر چیزی که دست میزنم تبدیل به پهن شتر میشود. اگر هر کسی در میان بسیاری از کامیابیها به پیروزی دست یابد، یکی از آنها من بودم.
بنابراین چه اتفاقی افتاد؟
داستان موفقیت تیم سلز
دوستان عزیز، من اعتقاد دارم که شما برای تبدیل شدن به یک نتورکر موفق، به یک خصوصیت مهم نیازمندید، اگر شما مشتاق موفقیت باشید، آنگاه موفق خواهید شد، دیگر ساده تر از این توضیحی وجود ندارد.
اگر شما به تمام جوانبی که در تجارت تان است نگاهی بیندازید، محصولتان، مهارت هایتان، پلنها، ابزار بازاریابی و غیره، همه در درجه دوم قرار دارند، نگرش تان در وهله اول قرار دارد ، اگر شما به اندازه کافی خواهان موفقیت باشید، اگر آتش اشتیاق در قلبتان شعله بکشد، آنگاه شما به موفقیت خواهید رسید.
چرا فقط بعضي از افراد در بازاريابي شبكه اي، دولتمند مي شوند؟
عليرغم اينكه نمايش تلويزيوني oprah winfrey را ديده باشيد يا نه، بهر جهت داستان موفقيت او بسيار جذاب است. شما بهيچ وجه نمي توانيد بگوييد موفقيتي كه او كسب كرده، نتيجة شرايط خاص اجتماعي بوده كه در آن رشد كرده است. در حقيقت، او از يك خانوادة از هم گسيخته بود و در كودكي مورد هرگونه بدرفتاري قرار گرفت. او يك زن آفريقايي ـ آمريكايي بود. اين فاكتورهاي تبعيض ( زن و سياه ) احتمالاً موانع سرسختي در مسير او بحساب مي آمدند. پس چرا او امروز يك ميلياردر است درحاليكه بسياري از مردان سفيدپوستي كه درس خواندة هاروارد بوده و در شرايط اجتماعي بسيار خوبي رشد كرده اند، الان فقط يك زندگي ساده را تجربه مي كنند؟
Dexter Yager نابغه نتورك ماركتينگ در Amway
بسیاری از عامه ی مردم رویای شروع یک تجارت کوچک را دارند . مثل خرید و فروش الکترونیکی داستان های واقعی بازاریابی یا " e - cammerce ". امروزه می بینید که تجارت الکترونیک (e - business )تبدیل به فرصت بزرگی برای صنعت " n . m "شده است .
آنچه شما را تبدیل به یک نابغه میکند استفاده از یک فرصت آماده و جذاب نیست بلکه « هدفگذاری» «استقامت» و «پشتکار» و «توانایی» غلبه بر مشکلات و بداقبالی هاست .
سرگذشت dexter yager یک داستان موفقیت واقعی از فقر تا ثروت است. او یکی از موفق ترین افراد در صعنت است .
قصه گویی در محتوا؛ استوری تلینگ چیست؟
توضیحات منتشر شده در 29 دی 1399 بازدید: 274
قصهگویی از دیرباز یکی از قدیمیترین روشهای انتقال دانش و به اشتراک گذاشتن تجربیات زندگی است. قرنهاست که مردم از این طریق پیامهای خود را به دیگران منتقل و ارتباطات مؤثری را با یکدیگر برقرار میکنند.
بازاریابان محتوایی همیشه سعی کردهاند تا تکنیکهایی را به کار بگیرند که بهترین و قویترین ارتباط را با مخاطبان خود برقرار کرده و آنها را به سمت خود جلب کنند. داستانسرایی یا قصهگویی یکی از این تکنیکهاست که بهطرز فوقالعادهای در افزایش و عمق بخشیدن به ارتباط میان تولیدکنندگان و مصرفکنندگان نقش دارد. اما قصهگویی در محتوا چیست و چگونه موجب برقراری این ارتباط میشود؟
قصهگویی یا استوریتلینگ در تولید محتوا به چه معناست؟
قصهگویی یعنی بیان اطلاعات و واقعیتها از طریق یک روایت.
بیشتر صفحات وب، وبلاگها یا هر چیزی که در فضای اینترنت مشاهده میکنید، اطلاعاتی هستند که به منظور انتقال به مخاطب نوشته شدهاند. روشهای مختلفی برای انتقال این اطلاعات وجود دارد.
مثلاً شما میتوانید خیلی واضح و مستقیم چیزی را که میخواهید، بگویید. به این شکل:
«عینکهای ما از هر شرکت دیگری ارزانتر هستند.»
گزینهی دیگر این است که بهجای بیان مستقیم آنچه میخواهید بگویید، آن را در قالب یک قصه برای خوانندگان روایت کنید. مثلاً:
«هر ایدهای که به ذهن آدم میرسد با یک مشکل شروع میشود. این مشکل برای ما این بود: عینک خیلی گران است.
ما دانشجو بودیم. یکی از ما کولهپشتیاش را گم کرد و عینکش را از دست داد. هزینهی خرید دوبارهی عینک آنقدر زیاد بود که دوست ما تصمیم گرفت یک سال تمام بدون عینک سر کند.
اینجا بود که ایدهی عینکهای ارزان قیمت به ذهن ما خطور کرد.»
حالا بیایید این دو شیوهی بیان را با هم مقایسه کنیم. بهنظر شما کدامیک از این دو شیوه مناسبتر است؟
درست است که هردو اینها یک حرف را میزنند و یک دغدغهی مشترک دارند، اما این کجا و آن کجا؟ طرز بیان در شیوهی دوم بهقدری صمیمانه و جذاب است که خواننده را به همزاد پنداری وامیدارد و احساست او را برمیانگیزد. چیزی که شیوهی دوم را متمایز میکند و باعث میشود بیشتر به دل بنشیند، قصهگویی است.
فراموش نکنید که مردم بیش از آن که بخواهند در مورد چیزی اطلاعات به دست بیاورند، دوست دارند وارد تعامل و ارتباط شوند. برقرار کردن ارتباط انسانی و تحریک احساسات اساس و بنیان قصهگویی در تولید محتواست.
چرا استوری تلینگ در بازاریابی محتوا اهمیت دارد؟
نکتهی قابل توجه در بازاریابی محتوایی این است که رفتار مخاطب در طول زمان تغییر میکند. بازاریابان محتوا باید آنقدر باهوش باشند و هوشمندانه عمل کنند تا بتوانند تغییر رفتار مخاطب را بهسرعت رصد کند و روش خود را بر اساس آن تغییر دهند.
قصهگویی ابزاری است که داستان های واقعی بازاریابی به کمک آن میتوان در هر زمان با احساسات مخاطبان همراه شد.
اما چگونه؟ قصهگویی چگونه به بازاریابان محتوا کمک میکند تا استراتژی خود را برای جذب مشتری تنظیم کنند؟
- قصهگویی باعث ایجاد ارتباط مستقیم میان شما و مشتریانتان میشود.
قصهگویی در بازاریابی محتوا به شرکتها و سازمانها کمک میکند تا ارتباط بهتری با مشتریان خود برقرار کنند. قصهگویی باعث میشود تا از طریق طراحی کمپینهای خلاقانه، برندسازی، پیوند دادن محصول با یک داستان تأثیرگذار و . ارتباط صمیمانهای بین برند و مخاطبان آن برقرار شود.
به همین دلیل است که مارکهایی که از قصهگویی در استراتژی تولید محتوای خود بهره میبرند، در تشویق مخاطبان و مشتریان خود به خرید کردن موفقتر هستند.
- قصهگویی منجر به افزایش فروش میشود.
جنبهی سرگرمکننده و احساس برانگیز قصهگویی باعث میشود تا بازاریابان بتوانند از طریق روایت جذاب خود، فرایند فروش محصول را پیش ببرند.
این روایت داستانی، بهجای تمرکز بر فروش و سود برند به مخاطب کمک میکند تا از طریق یک داستان داستان های واقعی بازاریابی جذاب و واقعی، تصمیم بگیرد. همین مسئله باعث میشود تا مخاطب در برخورد با آن برند احساس امنیت کند و دلش بخواهد که از او خرید کند.
- قصهگویی یعنی به اشتراک گذاشتن تجربهی واقعی.
آدمها عاشق داستانهای واقعیاند. امروزه برندها از طریق اشتراکگذاری تجربیات واقعی کاری میکنند تا مشتریان تمایل بیشتری به استفاده از خدمات و محصولات آنها پیدا کنند.
متخصصان بازاریابی محتوا نشان دادهاند که بیان تجربیات واقعی به مراتب تأثیرگذارتر از بیان ویژگیهای محصولات و خدمات است. با به اشتراک گذاشتن این تجربههای عینی و واقعی، افراد بیشتری به سمت یک محصول یا خدمات خاص جلب میشوند؛ زیرا چیزی که آدمها در وهلهی اول به آن نیاز دارند زندگی واقعی است.
- قصهگویی باعث میشود برند شما چهرهی انسانی به خودش بگیرد.
انسان موجودی اجتماعی است که دوست دارد با دیگران در ارتباط باشد. هیچچیز به اندازهی یک برند با محتوای ماشینی مخاطب را از خود دور نمیکند. قصهگویی باعث میشود مخاطب شما بفهمد کسی که پشت این وبسایت یا صفحهی اجتماعی نشسته انسان است نه یک روبات.
داستان باعث میشود ما آدمها به هم متصل شویم. قصهگویی باعث میشود تا مشتری چهرهی انسانی برند شما را ببیند و بخواهد با شما وارد رابطه شود.
- قصهگویی اصالت برند شما را نشان میدهد.
اهمیت اصالت نامهای تجاری در این دوران بر کسی پوشیده نیست. قصهگویی با ایجاد لحن و صدایی منحصربهفرد برای شما سبب میشود تا اعتبار خود را افزایش دهید و به چشم مشتری اصیل بیایید.
قصهگویی در تولید محتوا یکی از بهترین روشها برای نشان دادن اصالت است. این کار همچنین باعث میشود تا مشتریان شما به شما وفادار بمانند و به شما اعتماد کنند.
ویژگیهای یک قصهی خوب در تولید محتوا چیست؟
حالا که دیدید قصهگویی تا چه اندازه مهم و تعیینکننده است، پیش از دست به کار شدن برای نوشتن داستان برندتان خوب است ویژگیهای یک داستان خوب را هم بدانید.
چه چیزهایی یک داستان تجاری خوب را میسازد؟
- داستان خوب، سرگرمکننده است.
بدیهی است که داستان شما باید سرگرمکننده باشد. این بهترین روش برای جذب مخاطب و ترغیب کردن او به خواندن تمام محتوای شماست.
- داستان خوب، داستانی مرتبط است.
واضح است که اگر یک شرکت نرمافزاری دارید، نمیتوانید دربارهی نگهداری از حیوانات خانگی حرف بزنید. داستان برند شما باید با حوزهی کاریتان مرتبط باشد.
- داستان خوب، منحصربهفرد است.
هیچکس نمیتواند داستان برند شما را مانند خودتان تعریف کند. این مسئله به همان چیزی برمیگردد که کمی قبلتر دربارهی آن صحبت کردیم: اصالت.
داستان شما باید داستان شما باشد. پس سعی کنید کاری به داستان رقیبهایتان نداشته باشید و به این فکر کنید که قصهی برند شما چیست؟ چرا برند شما باید برای مخاطب مهم باشد؟ چه چیزی شما را نسبت به رقبا متمایز میکند؟
با بررسی این موارد و نوشتن یک داستان واقعی و منحصربهفرد میتوانید اصالت خود را نشان دهید و به مخاطبان خود نزدیکتر شوید.
- داستان خوب، بهیادماندنی است.
اگرچه قصهگویی روشی اثبات شده برای موفقیت در بازاریابی محتواست اما این را به یاد داشته باشید که اگر داستانی کسالتبار بنویسید، اگر داستان شما به قدر کافی جذاب نباشد و اگر نتواند خود را در ذهن مخاطب ثبت کند کاری از پیش نمیبرید.
در عوض یک داستان جذاب، زیبا و بهیادماندنی میتواند شما و نام تجاریتان را برای همیشه در ذهن مخاطب ثبت کند.
نرمافزار اتوماسیون بازاریابی اوج
بازاریابی… کلمهای که بار سنگینی به دوش میکشد. بازاریابی قلق خاصی دارد، به همین خاطر است که تیم بازاریابی تا این اندازه برای سازمانها مهم و لازم هستند. مهمترین چیز در بازاریابی پیدا کردن قلق کار و خرج کردن خلاقیت است. اما اگر تیم بازاریابی سرگرم دستهبندی مشتریها یا تهیه گزارش باشند، چقدر برای خلاقیت و ایده فضا میماند؟!
باور ما بر این است که بخشهای مختلف یک سیستم جامع، باید به هماهنگی انگشتان دست باشند. این موضوع به شما نیز کمک میکند دید بهتری از نرمافزار اتوماسیون بازاریابی داشته باشید. به عبارت دیگر، اتوماسیون بازاریابی اگرچه به تنهایی دعای خیر تیم بازاریابی را به همراه دارد، اما اگر در کنار سایر بازوهای نرمافزاری اوج باشد، تمام یک سازمان و مشتریانش نفس راحتی خواهند کشید!
ویژگیهای نرمافزار اتوماسیون بازاریابی اوج
دستهبندی مخاطبان هدف بر اساس پارمترهای مختلف (لیست بازاریابی)
طراحی و اجرای کمپین بازاریابی برای لیستهای بازاریابی مختلف
ارتباط کمپینها با مخاطبان از طریق کانالهای مختلف (SMS، پیام صوتی، ایمیل، نامه و…)
دریافت بازخوردهای (فیدبکهای) مخاطبین از کانالهای مختلف در هر کمپین و تبدیل آنها به سرنخ فروش
افزایش کیفیت سرنخها و افزایش نرخ تبدیل آنها به مشتری
گزارشگیری آسان از میزان بودجه، هزینههای صورتگرفته، انتظارات فروش و فروش واقعی برای هر کمپین
گزارش مقایسه کمپینها بر اساس نوع، بازه تاریخی، تعداد سرنخهای تولیدشده و میزان درآمد
از مشتری بالقوه تا مشتری بالفعل!
نرمافزار اتوماسیون بازاریابی اوج، برنامه خودکارسازی مشتری بالقوه به بالفعل است. با سپردن امور تکراری و خستهکننده (مانند دستهبندی مشتریان، ارائه گزارشات و…) به برنامه کامپیوتری، ذهن متخصصان بازاریابی برای خلاقیت بازتر خواهد بود، بازخوردها (فیدبکها) سریعتر به سرنخهای فروش تبدیل خواهند شد و در نتیجه، سرعت توسعه سازمان شما افزایش خواهد یافت.
آمار واقعی، تصمیم درست!
اگر به تصمیمهای اشتباه نگاهی بیندازیم، به عبارت «عدم وجود اطلاعات کافی» میرسیم که مدیران به ندرت متوجه آن میشوند. از طرفی جمع کردن تمامی دادههای موجود بسیار سخت است. نرمافزار اتوماسیون بازاریابی اوج با جمعآوری دادهها در دیتابیس و دستهبندی آنها، دقیقترین وکاملترین گزارش ممکن را از وضعیت کمپینهای بازاریابی شما ارائه میدهد وشما تصمیمهای سازمانی دقیقتری خواهید گرفت.
داستان موفقیت مشتریان
ببینید مشتریان چگونه از تخصص و منابع موجود اوج برای رسیدن به اهداف کسب و کار خود استفاده می کنند.
داستان موفقیت موسسه قرآنی گلچین
موسسهی قرآنی گلچین که بالغ بر ۲۲ سال است با طرح مترجمی زبان قرآن در شهر مشهد فعالیت میکند، یکی از مراکز شناختهشدهی [. ]
مدیر موسسه قرآنی گلچین
برگزاری دورههای آموزشی نهجالبلاغه و قرآن
داستان موفقیت سالن زیبایی رزآرا
زیبایی رزآرا یکی از مراکز شناختهشدهی زیبایی بانوان در شهر مشهد است و از نظر کیفیت خدمات در ردهی اول قرار میگیرد. [. ]
سالن زیبایی رزآرا
مرکز زیبایی بانوان
داستان موفقیت آژانس مسافرتی هلیا
داستان موفقیت آژانس مسافرتی هلیا با CRM اوج آژانس مسافرتی هلیا مهر آترین با مدیریت آقای مهندس خسروی در حوزه حملونقل و [. ]
داستان موفقیت تشریفات پرواز
آژانس تشریفات پرواز شرکت خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی تشریفات پرواز بیش از یک دهه است که در صنعت گردشگری و سفر فعالیت [. ]
داستان موفقیت بازرگانی سراج
بازرگانی سراج شرکت سراج توس با سرمایهگذاری تعدادی از مدیران سابق صنعت فولاد و همکاری جمعی از نخبگان دانشگاهی در سال [. ]
داستان موفقیت خانه چاپ پارسیان
داستان پیشرفت خانه چاپ پارسیان به کمک CRM اوج خانه چاپ پارسیان که در سال ۱۳۸۵ تاسیس شده است در حوزه چاپ و فروشگاه اینترنتی [. ]
داستان موفقیت کامپیوتر صدرا
تعداد همه کسبوکارهای شکلگرفته در زمینه IT را نمیتوان شمرد؛ اما کسبوکارهای بزرگ و موفق قابل شمارشاند. تفاوت در [. ]
داستان موفقیت کارخانه رام پلاست شرق
این روزها با افزایش شهرک های صنعتی و توسعه فعالیت ها در این حوزه، اهمیت مدیریت صنایع بیش از گذشته احساس می شود. سنتی بودن [. ]
مهندس اردلان منصوریان
داستان موفقیت دادیار سفیر مانا
داستان دادیار سفیر مانا هم مانند خیلی از داستان های دیگر از تقابل دو طرف متضاد و مخالف شکل می گیرد: یک طرف اوضاع نابسامان [. ]
مدیر موسسه حقوقی بین المللی دادیار
سوالات متداول
به چه صورت میتوان به صورت گروهی بازاریابی مشتریان را در اوج انجام داد؟
با استفاده از تعریف کمپین های بازاریابی می توانید لیست بازاریابی خود را ایجاد و از طریق پیامک یا آوانک طی یک برنامه زمانبدی شده اطلاعات محصولات را به مشتریان ارسال نمایید و بر اساس فیدبک های دریافتی آنها را تبدیل به فرصت فروش نموده و پیگیری فرصت را کارشناسان فروش مجموعه انجام دهند.
اعتبار سنجی سرنخ های موجود در نرم افزار crm را چگونه می توان انجام داد؟
با استفاده از ایجاد کمپین بازاریابی و دریافت فیدبک از مخاطبین می توان اعتبار سنجی سرنخ ها رو بررسی و در صورتیکه مستعد پیگیری باشند به فرصت فروش تبدیل نمود.
تأثیر کمیک (Comics) بر تبلیغات و بازاریابی برندها
اگر قبلاً هرگز داستان های واقعی بازاریابی درمورد این موضوع نشنیدهاید، احتمالاً غافلگیر خواهید شد و آن را بهعنوان یک استراتژی بازاریابی محتوایی ناکارآمد و نسبتاً عجیب قلمداد خواهید کرد. اگرچه این نوع تبلیغات چیزی نیست که معمولاً روی بیلبوردها یا تابلوها میبینید، اما کمیکها (Comics) صنعت بسیار سودآوری هستند و استفاده از آنها در تبلیغات و بازاریابی، روند روبهرشدی داشته و بهطرز شگفتانگیزی مؤثر بوده است.
وقتی یک کتاب مصور را میخوانیم، چه حسی داریم؟ هر ورق یک ماجراجویی جدید را ارائه میدهد. نمیتوان گفت در لحظۀ بعد ممکن است شگفتزده شویم یا متأثر و یا پر از خنده. این دقیقاً همان تجربهای است که باید هنگام استفاده از کمیک در تبلیغات برای مشتریان خود به ارمغان بیاوریم. در این مطلب، تأثیر کمیک در تبلیغات و داستان های واقعی بازاریابی نحوۀ بهکارگیری آن توسط برندها را بررسی میکنیم.
کمیک یعنی چه؟
منظور از کمیک هر نوع رسانۀ روایتگر است که برای بیان ایدهها به کمک تصاویر، مورد استفاده قرار میگیرد. این تصاویر معمولاً با متن یا سایر اطلاعات بصری ترکیب میشوند. البته در تعریف کمیک اختلافنظر هم وجود دارد؛ بعضیها ترکیب تصاویر و متن را کمیک میدانند و برخی دیگر توالی تصاویر یا سایر روابط تصویری را کمیک در نظر میگیرند.
کمیکها در قالبهای مختلف مثل کتاب مصور، کمیک استریپ (Comic strips)، کارتون و… تولید میشوند. کاریکاتور و سایر اشکال تصویرسازی، رایجترین ابزارهای تصویرسازی در کمیک هستند.
تبلیغات کمیک یعنی چه؟
از دهۀ ۱۹۴۰ جریان تبلیغات جدیدی در کشور آمریکا به راه افتاد که در آن از کتابهای مصور برای اهداف تبلیغاتی استفاده میشد. این نوع تبلیغات تحت عنوان Comic book ads شناخته میشد و بعدها در قالبهای دیگری بهکار گرفته شد. البته که آمریکاییها کمیک را اختراع نکردند و این موضوع خیلی قبلتر در کشورهای دیگر شروع شده بود. برای مثال میتوانیم به مانگا در ژاپن اشاره کنیم که شباهت زیادی به کمیک دارد.
بهطور کلی، تبلیغات کمیک، روشی تبلیغاتی است که از شخصیتهای کارتونی یا کتابهای مصور برای روایتکردن یک موضوع استفاده میکند. این نوع تبلیغات در آمریکا معمولاً با داستان های واقعی بازاریابی ادعاهای جالب و البته عجیبی همراه میشد که بهویژه برای جوانترها بسیار جذاب بود. تبلیغات کمیک به دلیل نرخ تعامل بالایی که داشت، در مقایسه با تبلیغات متنی و معمولی مؤثرتر بود. این شکل از تبلیغات، بهمرور گسترش بیشتری پیدا داستان های واقعی بازاریابی کرد و امروز شاهد استفادۀ آن در رسانههای آنلاین مثل یوتیوب و اینستاگرام نیز هستیم.
تبلیغات کمیک عمدتاً بهعنوان وسیلهای برای قراردادن محصول و محتوای برند بهجای رویکرد سنتی استفاده میشود. کمیک برای تبلیغ هر چیزی استفاده میشود؛ از نوشیدنی گرفته تا لباسهای ورزشی و اتومبیل و حتی آگاهی اجتماعی و سیاسی.
چرا تبلیغات از طریق کمیک مؤثر است؟
به دور و برمان که نگاه کنیم، پر است از انواع تبلیغات که به شکلهای مختلف به خوردمان داده میشوند. اگر صادق باشیم، از دیدن اکثر این تبلیغات لذت نمیبریم و بهندرت برای خواندن آنها تلاش میکنیم. اما تبلیغات کمیک فرق دارد و نتایج امیدوارکنندهای را در دنیای بازاریابی داشته است. علت اصلی جذابیت تبلیغات کمیک این است که خاطرات بصری، قویترین خاطرات ما هستند و ترکیبی از تصاویر و کلمات پشتسرهم، به مغز ما این امکان را میدهد که اطلاعات بیشتری را در زمان کوتاهتری درک و حفظ کند.
استفاده از کمیک بهعنوان یک ابزار ارتباط بصری میتواند توضیح یا ارائۀ ایدهها و فرایندهای پیچیده را بسیار ساده و آسان کند. دقیقاً به همین دلیل است که امروزه تبلیغات کمیک نهتنها برای بازاریابی B2C، بلکه برای بازاریابی B2B هم کاربرد دارد. ضمن اینکه همین ویژگی کمیک باعث صرفهجویی در وقت و هزینۀ صرفشده برای تبلیغات میشود.
دقت داشته باشید که کمیک فقط یکسری تصاویر نیست که همراه چند جمله منتقل شود؛ چیزی که تبلیغات کمیک را منحصربهفرد میکند، داشتن داستانهایی است که تجربههای مختلف را شبیهسازی میکند. دقیقاً همین ویژگی است که مانع ذهنی اولیۀ مخاطب برای دنبالکردن و خواندن تبلیغ را از سر راه برمیدارد.
برندها چطور از کمیک استفاده میکنند؟
دیگر زمان اینکه کمیکها محدود به انتشارات چاپی باشند گذشته و این نوع تبلیغات جای خود را در فضای آنلاین باز کرده است. بنابراین برندها میتوانند با کمی خلاقیت، از انواع تبلیغات کمیک در مسیر دستیابی به اهداف بازاریابی خود استفاده کنند.
۱) تبلیغات کمیک در شبکههای اجتماعی
با گسترش شبکههای اجتماعی و افزایش میزان نفوذ آنها در بین مخاطبان، استفاده از کمیک در این شبکهها نیز رو به افزایش است. برندها سعی میکنند داستانهای خلاقانۀ خود را در قالب کمیک در شبکههای اجتماعی مربوط به خود به اشتراک بگذارند. تجربۀ برندهای مختلف نشان میدهد که تبلیغات کمیک در شبکههای اجتماعی نرخ مشارکت را بهطور قابل ملاحظهای افزایش داده است.
۲) تبلیغات کمیک در راستای داستان سرایی
برندها متوجه شدهاند که برای برقراری ارتباط احساسی با مخاطبان و مشتریان، باید داستانهای جذاب خودشان را روایت کنند. داستان سرایی (Storytelling) متقاعدکننده به ضرورتی برای کمپینهای بازاریابی موفق تبدیل شده است. به همین دلیل است که برندهای باهوش، داستان سرایی را یکی از بخشهای مهم استراتژی بازاریابی خود در نظر میگیرند.
شاید کمیک ابزار رایج و معمول برای تبلیغات و بازاریابی یک برند نباشد، اما وقتی صحبت از روایت یک داستان میشود، کمیک یک ابزار بینظیر به حساب میآید. اجرای تکنیکهای داستان سرایی با استفاده از کمیک میتواند جانی تازه به فعالیتهای بازاریابی یک برند ببخشد و ارتباطی واقعی و خاص با مخاطبان ایجاد کند. استفاده از کمیک در داستان سرایی باعث میشود مخاطبان سریعتر و راحتتر شما را به خاطر بسپارند و در موقع لزوم به یاد آورند.
این هم چند ایدۀ داستان سرایی از طریق کمیک برای صفحۀ دربارۀ ما سایت:
- کسبوکار ما چطور به وجود آمد؟
- چرا تصمیم گرفتیم این کسبوکار را راهاندازی کنیم؟
- چرا محصولات و خدمات ما ارزش امتحانکردن را دارند؟
- تولید کتابهای کمیک
کتابهای کمیک فوقالعاده هستند؛ همه آنها را در کودکی میخوانند و امروزه متخصصان بازاریابی بهطور فزایندهای از آنها برای تبلیغات استفاده میکنند. شما هم میتوانید در راستای بازاریابی محتوایی کسبوکارتان، شروع به تولید کتابهای کمیک مختصر و مفید کنید. کتابهای کمیک مربوط به برند شما میتوانند چاپی باشند و یا در قالب رسانههای دیجیتال مثل بلاگ، منتشر شوند. استفاده از تبلیغات کمیک در سایت و بلاگ، نرخ تبدیل را بهطور قابل ملاحظهای افزایش میدهد.
موضوع کتابهای کمیک میتواند چیزهایی مثل این باشد:
- چالشهایی که مشتریان و مخاطبان ما دارند؛
- معرفی ویژگیها و مزایای یک محصول یا سرویس؛
- روایتکردن داستانهایی درمورد پشتصحنۀ برند و کارکنان.
دقت داشته باشید که برخلاف محتوای متنی، کمیکها باید داستان را بهطور خلاصه بیان کنند. فضایی برای کلمات یا تصاویر اضافی وجود ندارد. شما فقط چند فریم برای ارائۀ ایدههای خود فرصت دارید. این فضای محدود، به این معناست که هر فریم باید بهنوعی مخاطب را بهسمت خنده، تفکر و یا هر احساس دیگری سوق دهد.
در یک نگاه
کمیک به دلیل ماهیت جذاب بصری و ظرفیت بالای آن در جلب و حفظ توجه بینندگان، ابزاری مؤثر برای تبلیغات در نظر گرفته میشود. این فرایند نسبت به بازاریابی سنتی و انواع متنوع آن مانند تبلیغات بیلبوردی و چریکی ارزانتر است و ارتباط و تعامل بهتری با مخاطب ایجاد میکند. حتی برخی داستان های واقعی بازاریابی از این کمیکهای آنلاین و شخصیتهای آنها آنقدر محبوب میشوند که برندها تصمیم به انتشار نسخۀ چاپی آن میگیرند. به نظر میرسد که استفاده از تبلیغات کمیک میتواند فرصتی جدید در فضای بازاریابی آنلاین ایران باشد که هنوز کشف نشده و سردمداری ندارد.
این مطلب به درخواست سپیده نصیرزاده تولید و و در ویپدیا منتشر شده است. شما هم با مراجعه به صفحۀ مطلب درخواستی میتوانید محتوای درخواستیتان را ثبت کنید تا به غنیترشدن محتوای فضای وب فارسی کمک کرده باشید.
دیدگاه شما