نظام سرمایه‌داری به سمت ارزهای


رمز ارز باطل است

بانک اول - دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب با باطل دانستن رمز ارز گفت: چون این پول اعتباری منشأ ثروت آفرینی نیست، از نظر ما باطل محسوب می شود.

به اشتراک بگذارید:

به گزارش بانک اول به نقل از مهر، آیت الله محسن اراکی امروز در همایش بانکداری اسلامی گفت: در نظام اقتصاد کلان اسلامی این اصل بنیادین وجود دارد که کسی بدون کار نمی‌تواند مالک چیزی شود. مالک منابع طبیعی شدن در نتیجه کار است و اینجا کار به معنای قدرت منفعت رسانی به مردم است.

وی افزود: مثلاً اگر رودخانه را منابع طبیعی بدانیم، آب آن مختص کسی نیست اما اگر بخواهیم از این آب برای کشاورزی استفاده کنیم، فردی که آب رودخانه را به زمین می‌برد، مالک آب می‌شود.

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تصریح کرد: بنابراین اگر قرار است پول سودآور شود باید این پول به یک کار اقتصادی یا یک کار فشرده در تولید کالا یا ارائه خدمت اختصاص داده شود. اگر پول به کار و یا خدمت ضمیمه شد، این پول می‌تواند منشأ افزایش ثروت شود. اینکه گفته می‌شود تولید به افزایش ثروت می‌انجامد از همین اصل بنیادین سرچشمه می‌گیرد.

دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب تأکید کرد: ما معتقدیم رمز ارز باطل است چون منشأ ثروت آفرینی نیست. رمز ارز پول اعتباری محض است که قرار است به پول اعتباری دیگری از محل مکیدن ثروت مجامع تبدیل شود.

اراکی تصریح کرد: رمز ارز نمی‌تواند در برابر ارز قرار گیرد. چون اساس نظام مبادلاتی اسلام به عنوان منشأ نظام بانکی مطرح است. تعریف بانک در اسلام سه چیز است. وظیفه حفاظت دارایی مردم، هدایت آن به سمت بهره برداری برای منافع مردم و ارائه خدمات پولی به مردم است.

وی بیان کرد: ما نباید در جهان امروز از بیان حرف‌ها و اندیشه‌های بانکداری اسلامی حیا کنیم. باید حرف ما را همه مردم بشنوند. ما نظام بانکی اختصاصی داریم. نظام بانکی اسلامی به این معنا نیست که نظام بانکداری غربی را روپوش اسلامی تن کنیم.

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفت: وقتی به زور می‌خواهیم در وسط حلقه نظام بانکی دنیا خودمان را جا کنیم نتیجه این می‌شود که نه توانسته ایم به نظام بانکداری سرمایه داری برسیم و نه نظام بانکداری اسلامی را پیاده کنیم.

دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب تأکید کرد: فقه اسلامی برای نظام بانکی تعریف مشخص دارد که مبتنی بر نظام مبادلاتی است و این نظام نیز مبتنی بر اقتصاد کلان اسلام است. ما چند اقتصاددان داریم که از نظام اقتصادی اسلامی مطلع باشند.

اراکی اظهار داشت: یا نظام بانکی مبتنی بر سرمایه داری را اجرا کنید و بگویید رباخواری حرام است و یا اینکه آن را حقیقتاً اسلامی کنید.

تعادل قیمت‌ها اولویت برنامه‌های دولت/ نظام سرمایه‌داری مناسب اقتصاد ایران نیست

تعادل قیمت‌ها اولویت برنامه‌های دولت/ نظام سرمایه‌داری مناسب اقتصاد ایران نیست

با وجود اقداماتی که دولت برای بهبود وضعیت معیشتی مردم در برنامه صد روزه انجام داده اما افزایش قیمت‌ها محسوس است. بنابراین در نظام سرمایه‌داری به سمت ارزهای ادامه باید تعادل قیمت در اولویت کاری دولت قرار گیرد.

با وجود اقداماتی که دولت برای بهبود وضعیت معیشتی مردم در برنامه صد روزه انجام داده اما افزایش قیمت‌ها محسوس است. بنابراین در ادامه باید تعادل قیمت در اولویت کاری دولت قرار گیرد.

محمدباقری صدری در گفت‌وگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، با بیان این‌که اغلب زوایای عملکرد دولت یازدهم از ابتدای حضور در اداره کشور تاکنون در درون آن بوده و بازتاب رسانه‌ای محدودی داشته است اظهار کرد: بنابراین برای بررسی و تحلیل آنچه که در مدت اخیر انجام شده باید منتظر نتایج و اعلام رسمی برنامه‌های دولت بود.

وی با بیان این‌که برنامه و گزارش صد روزه‌ای که دولت بر آن تاکید دارد از سنت‌های متداول غرب است، افزود: این درحالی است که بسیاری از مسائل در صد روز اول فعالیت نمایان می‌شود بنابراین دولت‌ها می توانند بعد از این مدت به امور کشور تسلط کافی یافته و از دستاوردهای خود در مدت مذکور برای آینده برنامه ریزی کنند.

او با اشاره به اقدامات دولت در راستای کاهش تورم در صد روزه ابتدایی گفت:‌ گرچه تلاش شده تا با به کارگیری ابزارهای مناسب مالی از شدت تورم کاسته شود اما آنچه که در سطح شهر و بازار مشاهده می‌کنیم عملا این مسئله را تایید نمی‌کند. این درحالی است که بسیاری از افزایش قیمت‌ها در کالاهایی رخ داده که تولید داخلی هستند و این مسئله نشات گرفته از ترویج فرهنگ سنجش و محاسبه ارزش پول ملی با دلار به خصوص بعد از افزایش قیمت ارز است.

صدری تاکید کرد: در حالی تولید از کمبود سرمایه در گردش رنج می برد و به افزایش سطح قیمت‌ها در داخل انجامیده که 70 هزار میلیارد تومان معوقات بانکی در دست کسانی است که امکان پرداخت آن را دارند اما در حوزه های دلخواه که نفعی برای عموم ندارد سرمایه گذاری کرده اند.

این اقتصاددان با اشاره به این‌که دولت در گروگان بسیاری از اقدامات دولت قبل بوده و نیازمند فرصتی برای رفع این درگیری‌ها است، ادامه داد: شاید کاهش ارزش پول ملی از مهمترین مسائل پیش روی دولت یازدهم باشد چرا که اغلب مشکلات بودجه‌ای، مالی و تورمی موجود در اقتصاد به این امر بازمی‌گردد.

صدری با بیان این‌که تحریم و محدودیت‌های بین المللی در کاهش ارزش پول ملی بی تاثیر نبوده اما نباید از نقش اقدامات داخلی در این مورد گذشت، بیان کرد: چرا باید کشوری مانند ایران با وجود منابع عظیم نفتی و گازی و شرایط برتر جغرافیایی و منطقه‌ای در وضعیت پولی و مالی کنونی قرار داشته باشد. از این رو دولت باید بازگرداندن ارزش پول ملی و ترمیم آن را در اولویت کاری خود قرار دهد تا بتواند در مسیر مهار تورم ، کاهش بیکاری، ایجاد اشتغال و ارتقای ظرفیت‌های تولیدی گام بردارد.

وی در ادامه با تاکید بر این‌که دولت نباید به گونه‌ای عمل کند که اقتصاد به سمت نظام سرمایه داری حرکت کند، خاطرنشان کرد: این نوع نظام مربوط به اقتصادهایی آزاد با عرضه و تقاضای متعادل است نه اقتصادی مانند ایران که رانت و سوداگری در آن گسترش یافته و از ثبات و تعادل برخوردار نیست.

درآمد سالانه یک میلیارد دلاری «رمز ارزها» برای ایران

بر اساس برخی گزارشات و اعلام ناظران جهانی، فعالیت در بازار رمز ارزها سالیانه حدود یک میلیارد دلار درآمد ارزی برای ایران خواهد داشت.

بازار؛ گروه فناوری اطلاعات: علی پاک باخته گان زنجانی_ رئیس کمیسیون رمزارز">رمزارز و بلاکچین نظام صنفی رایانه ای استان البرز اظهار کرد: تهدیدها و فرصتها موجب شکلگیری همکاریهای مشترک میشوند. اکنون دولت و نظام کشور عزیزمان با تهدیدهای جدی در عرصه جهانی روبرو است. با توسعه سیستمهای امنیتی شرکتهایی مانند بایننس، کاربران ایرانی نیز با خطر حذف از اقتصاد غیرمتمرکزها روبرو هستند.

وی با بیان اینکه بنا بر اعلام ناظران جهانی فعالیت در بازار رمز ارزها سالیانه حدود یک میلیارد دلار درآمد ارزی برای ایران در پی دارد گفت: این درآمد با فعالیتهای دولتهای جهانی و بیتوجهی دولت و فعالان ایرانی درخطر قرار گرفته است. طرح مواردی مانند استفاده بیش از اندازه برق یا نظام سرمایه‌داری به سمت ارزهای خروج ارز و. بدون بررسیهای کارشناسی میتواند، منجر به فاجعه اقتصادی شود. فناوری بلاک چین همانگونه که بارها گفته شده میتواند نابودگر و نجات بخش باشد. بخش خصوصی ایران با فعالیتهای شبانهروزی خود توانسته تاکنون خود را در لبه فناوری جهانی نگه دارد ولی از این بعد اگر یاری دولت نباشد امکان ادامه مسیر را نخواهد داشت و چه بسا مانند برخی گروههای فناورانه دیگر ناچار به حرکت به سمت نقطهای امن شود.

پاک باخته گان زنجانی در عین حال تاکید کرد: تشکیل کارگروههای مشترک پژوهشی، عملیاتی مشترک مابین بخشهای اقتصادی دولت، بخش خصوصی سنتی و بخش خصوصی فناوری های نوین نه تنها ضروری بلکه از اوجب واجبات است.

رئیس کمیسیون رمزارز">رمزارز و بلاکچین نظام صنفی رایانه ای استان البرز گفت: فعالیت در زمینه رمزارزها بنا به اذعان ناظرین بازار موجب شده ایران علیرغم همه فشارهای اقتصادی و عدم دسترسی به بازار جهانی بیشترین رشد در تعداد و سرمایه میلیون دلاری ها را در جهان به خود اختصاص دهد. بیشک این موضوع از چشمان کشورهای متخاصم دور نمانده است. تحلیلهای آنان نشان میدهد بشدت نگران دسترسی ایران به بازارهای مالی جهانی از طریق رمزارزها هستند. با این استدلال که اگر اشخاص میتوانند در ایران به این سرعت از نظر مالی رشد کنند. چرا دولت ایران نتواند نیازهایش را تأمین کند؟

وی ادامه داد: فعالیتهای بایننس در زمینه صدور مجوز دسترسی سیستمهای امنیتی به زنجیره بلاکچین و ارائه امکانات به آنها برای توسعه این نوع سیستمها با روح بلاک چین تناقض ریشهای دارد. بلاک چین با هدف توسعه عدالت در سطح جهان بدون توجه به محل و زمان به وجود آمده است. چگونه است که عدالت مجدداً باید در اختیار تعدادی خاص قرار بگیرد. تشکیل یک اجماع جهانی از فعالان بازار رمزارزها و فناوری بلاکچین و اعتراض به نوع فعالیت صرافیهای مانند بایننس، ایجاد چالش عدم مشروعیت در بین کاربران لاکچین برای تیمهایی که با سیستمهای کنترلی غیر موجه، امنیتی دولتی و خلاف عدالت همکاری میکنند. تشکیل گروههای پژوهشی داخلی برای بررسی امکان صرافیهای جایگزین، روشهای جایگزین و اقدامات مؤثر دیگر میتواند مفید به فایده باشد. ولی آنچه مؤثرتر و ماندگارتر مینماید، تولید برنامه های مشابه و توسعه آن ها در داخل است، این کار میسر نخواهد بود، مگر با اتحاد مؤثر، هدفدار و پایدار فعالین داخلی و خارجی.

صرافی بایننس یکی از واحدهایی است که ایرانیان از خدمات آن استفاده میکنند. فعالیت در زمینه رمزارزها بنا به اذعان ناظرین بازار موجب گردیده ایران علیرغم همه فشارهای اقتصادی و عدم دسترسی به بازار جهانی بیشترین رشد در تعداد و سرمایه میلیون دلاریها را در جهان به خود اختصاص دهد. از طرفی زنجیره هوشمند بایننس به شدت از طرف دولتهای غربی و نظام سرمایهداری با عنوان فعالیت بدون مجوز و دلایل دیگر تحت فشار قرار گرفته است. مواجهه با تهدیدات یا فرصتهای مشترک موجب شکلگیری همکاریهای مشترک میشود. چیزی که بقای بایننس را تهدید میکند، برای سایفر تریس یک فرصت نظام سرمایه‌داری به سمت ارزهای ایده آل است.

این شرکت امنیتی توانسته ابزارهای اطلاعاتی تشخیصی خود را برای شناسائی فعالیتهای زنجیرههای هوشمند مبتنی بر بلاک چین توسعه دهد. بایننس با استفاده از این توانمندی سایفر تریس در پی شناسائی فعالیتهای مشکوک در طول زنجیره خود است. این همکاری میتواند فعالیت کاربران ایرانی را با مشکلات جدی مواجه کند. مدیرعامل سایفر تریس در اطلاعیهای که به اشتراک گذاشت توضیح داد: یکی از مزایای سیستم اسناد داده ما این است که هنگامی که ابزار تحلیلی به بلاک چین اضافه میکنیم، پشتیبانی از همه برنامههای ساخته شده در آن شبکه را نیز اضافه میکنیم. این قابلیت جدید به ارائهدهندگان خدمات کریپتویی مانند صرافیها، بانک ها، میزهای معاملاتی OTC، کیف پولها و سایر مؤسسات مالی اجازه میدهد تا معاملات مشکوک را در شبکه اسمارت چین بایننس شناسایی کنند و به جلوگیری از فعالیتهای غیرقانونی مانند کلاهبرداری کمک کنند. مسلم است که توسعه این سیستمها میتواند فعالیت کاربران ایرانی را بسیار مشکل و یا حتی متوقف کند.

تأثیر برخوردها بر بازار ارزهای دیجیتال نه تنها از جنبه اقتصادی آنها را به چالش خواهد کشید، بلکه از دیدگاه حقوقی نیز قابلتأمل و در آینده آنها بسیار تأثیرگذار است. دولتها مثل همیشه از تنها ابزار مؤثر خود بر علیه هر آنچه که تهدیدشان کند، استفاده میکنند. ابزار قانون وسیلهای برای اعمال زور موجه بر علیه هر نوع کنشی است که آنها را به چالش بکشد. رمزارزها در حالی اقتصاد سنتی را به چالش کشیدند که پس از بحران شدید سال ۲۰۰۸ این اقتصاد در حال بازسازی خود بود. نمیتوانست به مسائل حاشیهای توجه داشته باشد. حالا که اقتصاد سنتی تا حدودی خود را بازیافته است، به چالش رمزارزها پاسخ میدهد. سنگرهای فتح شده توسط آنها را زیر آتش میگیرد و کنش و واکنش بین این دو بازار آغاز جهانی جدید و تولد بازارهای نوینی را نوید میدهد. آینده بازار رمزارزها فقط و فقط وابسته به روش ادغامن آنها با اقتصاد جهانی و توانائی حل مشکلات اقتصادی کلان دارد.

بحران اصلی کشور سرمایه و سرمایه‌داری است

بحران اصلی کشور سرمایه و سرمایه‌داری است

گفته مي‌شود ايران 9 برابر جمعيت خود، از مواهب الهي و منابع زير زميني برخوردار است.
اما چرا فقر و فلاکت دامان اين کشور را رها نمي‌کند!؟

مهمترين چالش اقتصادي ايران بحران ارزش افزوده و مديريت سرمايه‌گذاري است. اکنون بازارهاي مالي بشدت متورم شده‌اند و گلوي بخش اقتصاد مولد را هر روز بيشتر مي‌فشارد. بخش مولد اقتصاد با بازدهي نرمال و زير نرمال بدليل مشکلاتي چون تحريم و کرونا، توان رقابت با بازدهي‌هاي جهشي بالاي 100 درصد در سال بخشهاي مالي را ندارد.
اکنون بخش مسکن ايران به يک سياه‌چاله تبديل شده است، که توان بلعيدن تمام سرمايه‌هاي کشور را دارد و متاسفانه رقابت توليد با خانه‌هاي کلنگي با اختلاف زياد به نفع خانه‌هاي کلنگي با ارزش افزوده صفر به انضمام هزينه استهلاک است.
تمام سرمايه گذاري‌ها در بازارهاي طلا و ارز نه تنها هيچ ارزش افزوده ايي ندارند، بلکه باعث کاهش ارزش پول ملي و تورم و . مي‌شوند.
سرمايه گذاري عظيم و سرسام آور با ارزش افزوده صفر مطلق در بازارهاي مسکن،طلا و ارز بدون ايجاد حتي يک شغل.
آنچه در ايران در جريان است، سرمايه‌داري بي‌رحم و غير اخلاقي است که هيچ محدوديتي را نمي‌پذيرد. موازنه کار و سرمايه، ناترازي عميقي به سمت سرمايه دارد و نيروي کار در الاکلنگ توازن، به خاک سياه نشسته است.
هزينه فرصت مفتخوارگي در ايران بشدت پايين نگه داشته شده است و تنها با 22 هزار دلار سرمايه مي‌توان براي هميشه کار نکرد. اما اين رقم در کشورهاي نظام سرمایه‌داری به سمت ارزهای ليبراليستي و سرمايه داري بين 1/5 تا 4 ميليون دلار است.
براي حفظ ارزش سرمايه به بازارهاي مالي و طلا و ارز هجوم برده‌ايم. غافل از اينکه ارزش پول ملي سقوط خواهد کرد و آنچه نصيب مي‌شود، هباب است، نه ارزش افزوده و سود واقعي.
در حقيقت در بخش سرمايه‌گذاري ما داريم از ترس مرگ خودکشي مي‌کنيم.
راهي بجز اصلاح نظام مالي کشور نيست.
اين راه به ترکستان مي‌رود.

مجيد گودرزي

دشمنان و بدخواهان ایران و مملکت ایران و الخصوص فریب خوردگانی که فاقد هرگونه اصالت هویتی هستن بعد از نفس گیر شدن از راه های جنگ رزمی و نظامی و فرهنگی دست به دامان جنگ پنهان روانی زده اند که بی شک و قاعدتا" بعد از بی ثمر ماندن این روش شیطانی تباعات تخریبی چندین برابری به سوی خودشان کمانه میکند و با ضرب چندین برابری باعث ریشه نظام سرمایه‌داری به سمت ارزهای کنی شان خواهد شد
حالا از انجا که خداوند ناظر بی نقص احوالات است فقط کسانی پیروز میدان هستنند که نه تنها وسیله ایی برای ایجاد این ناهنجاری نشدنند بلکه راه انبیاء و معصومین را پیشه کردنند
همه کسانی که در طرح های سازندگی سردار ولایت سرباز حاج قاسم سلیمانی جانانه غرور افریدندو حقا که پیروز واقعی میدان هستنند

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ والعَنْ أعْدَاءَهُم

صَلی الله عَلَیکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ

اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ(ع)

اللَّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَ الْعَافِیَهَ وَ النَّصْر

کلّ یوم عاشوراء وکلّ أرض کربلاء

«اللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ آخِرَ تابِعٍ عَلَی ذلِکِ، اللّهُمَّ الْعَنْ الْعِصابَهَ الَّتی جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَ شایَعَتْ و بایَعَتْ و تابَعَتْ عَلَی قَتْلِهِ، اللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً

چرا ایرانی ها نمی توانند با هم یک سیستم بِنا کنند؟

محمود سریع القلم در یادداشتی می نویسد: شاید مشکل تاریخی ایران در این دوگانگی نهفته باشد که نه یک دولت به معنای ایجاد کنندۀ یک سیستم با محوریتِ بخشِ خصوصی و سرمایه داری را داشته و نه جامعه ای شرقی با سرمایۀ اجتماعی سیستم پذیری، سازمان پذیری و تمایل به انسجام و هارمونی.

چرا ایرانی ها نمی توانند با هم یک سیستم بِنا کنند؟

دیپلماسی ایرانی: سرگذشتِ سیستم و تشکل در تاریخ ایران را شاید بتوان با این پنج واژه خلاصه کرد: انشعاب، درگیری، انتقام، خصومت و حذف. تداوم، ثبات، پایبندی وعاقبت خوش به ندرت در تشکل های اجتماعی، سیاسی و حتی تجاری-اقتصادی دیده می شود. در مقابل، طی دو قرن گذشته، کشورها دو نوع تجربه در ایجادِ تشکل و سیستم سازی پشت سر گذاشته­‌اند.

در تجربۀ غربی، از آدام اسمیت (Adam Smith) تا یورگن هابرماس (Jürgen Habermas) تلاش کرده ­اند مبانی نظری انسجام، همکاری، تشکل، تحزب و رشد را نظریه پردازی کنند. غرب، فراز و نشیب های فراوانی از جنگ و تقابل تا سندیکاهای کارگری فعال، تا انحصارِ شرکت های بزرگ و جهانی شدن را تجربه کرده است اما در فرآیند این سیر تاریخی، کانون تئوریک در «نظام سرمایه داری» بوده است. اندیشمندانی مانند ماکس وبر(Max Weber)، تالکوت پارسونز (Talcott Parsons) و آنتونی گیدنز (Anthony Giddens) در پی ایجادِ نوعی هارمونی و معنا میان سرمایه داری و نظام اجتماعی بوده اند. حتی امروزِ، یورگن هابرماس آلمانی پس از شش دهه نظریه پردازی، هدفِ استخراجِ معنایی انسانی تر در تعامل میان حاکمیت، مصلحت عامه و سرمایه داری از طریق رقابت گفتمانی، افزایش سطح مشارکت پذیری (Inclusiveness) و ارتباطات معقول را دنبال می کند. به عبارت دیگر، موضوعِ سیستم سازی، ماهیتِ تشکل و جامعۀ عقلانی هم چنان موضوعی چالشی در راهروهای قدرت و دانشگاه های غرب است.

به موازاتِ تجربۀ غربی، تجربۀ ژاپن، چین، کرۀ جنوبی، ویتنام و به تدریج در کشورهایی مانند مالزی، اندونزی و اعضای دیگر آسه آن (ASEAN) قرار دارد. شاید با اطمینان بتوان گفت که در جنوب و شرقِ آسیا «ضرورتی» برای کار سهمگین و تمام نشدنی نظریه پردازی غربی ها وجود نداشته است. چینی ها، کره ای ها و ژاپنی ها بالذات در میان خود، سرمایۀ عظیم اجتماعی، سیستم، تشکل، انسجام، هرم و نظم مدنی را با تعلیمات بودا و کنفوسیوس داشته‌­اند. سپس، سرمایه­‌داری بر این اسکلت فرهنگی بِنا و ساخته شده است. سازماندهی اجتماعی و «نظم و سازمان پذیری شهروندان» در آسیا آن‌قدر قابل توجه است که طی 4-3 دهه، زمینه سازِ صنعتی شدن این کشورها شد؛ پروژه ای که در غرب دو قرن به طول انجامید.

آیا می توان در جامعه ای غیر منسجم، بی نظم و سازمان نیافته صنعتی شد؟ مردمِ جنوب و شرق آسیا به شدت سیستم ­پذیر به معنای پذیرش و رعایتِ قواعد، رویه ها و قوانین هستند. اگر مبانی سیستم پذیری، سازمان پذیری، نظم و هارمونی نبود آیا چین می توانست طی 25 سال به قدرتِ دوم اقتصادی جهان مبدل شود؟ گشایش فضای فعالیت برای بخش خصوصی در چین، نظریۀ میلتون فریدمن که ظهور بخش خصوصی ضرورتاً به دموکراسی ختم می شود را تا اندازۀ قابل توجهی ابطال کرد. حتی این نویسنده از دانشگاهیان و سیاست مداران ژاپنی شنیده است که دموکراسی ژاپنی ریشه در اصلِ همکاری، هارمونی و اجماع سازی در کانون بودائیسم و شینتوئیسم (Shintoism) دارد تا لیبرالیسم اروپایی. این سخن صحیح است که رهبرانی مانند جوئن لای و دنگ شیائوپینگ، «تصمیم سازی» رشد و توسعۀ چینی را هدایت کردند ولی اگر جامعۀ چینی، سازمان پذیر، منظم و با انسجام و هارمونی نبود دولت چین می توانست در 15 سال، 33000 کیلومتر قطار پر سرعت بسازد؟ در غرب، نظام سرمایه داری برای تحققِ اهداف خود به سیستم و سازماندهی و هارمونی نیاز داشت و با مشارکت حکومت (State) از طریق قانون گذاری و سیاست گذاری، میزانی از سیستم و قاعده‌­مندی را به وجود آورد. در شرقِ آسیا، سیستم و انسجام به عنوان سرمایه اجتماعی از قبل وجود داشت و حکومت آن را «فعال و مدرن» کرد. تجربۀ شرق و غرب نشان می دهد که سیستم سازی و تشکلِ با دوام که بنیان های رشد و توسعه هستند به تعاملِ دوگانۀ (Duality) حکومت-جامعه نیاز دارند : حکومتی علاقمند به پیشرفت بدون جامعه ای سازمان پذیر و سیستم پذیر به عاقبتی قابل اتکا نمی­رسد و جامعه ای علاقمند به پیشرفت بدون حکومتی مدبر و هدایت کننده به سر انجام توسعه یافتگی دست نمی یابد.

آلمان در سال 1945 با خاک یکسان شده بود. آلمان غربی بیست سال بعد در 1965، دومین اقتصادِ جهان بود. سازمان پذیری و سیستم پذیری نظام سرمایه‌داری به سمت ارزهای طی یک و نیم قرن در جامعۀ آلمانی ریشه دوانده بود. فرآیندهای صنعتی شدن در قرنِ نوزدهم، مدیریتِ کلان بیسمارک در اواخر قرن و پیشرفتِ قابلِ تاملِ اندیشۀ تجدد، بوروکراسی و مدنیت، زمینه های تاریخی و سرمایه های اجتماعی را از قبل فرآهم آورده بودند. ژاپن نیز در سال 1945 یک کشور شکست خورده و ورشکسته بود اما طی سه دهه به اقتصادِ دوم جهان مبدل شد. هرچند منابع مالی آمریکا در هر دو کشور، نقشِ مهمی ایفا کرد ولی اگر حکومتی تحول خواه و جامعه ای سازمان پذیر وجود نداشت، عاقبت آن منابع مالی همان می شد که در عراق شد.

با این چارچوب، شاید مشکل تاریخی ایران در این دوگانگی نهفته باشد که نه یک دولت به معنای ایجاد کنندۀ یک سیستم با محوریتِ بخشِ خصوصی و سرمایه داری را داشته و نه جامعه ای شرقی با سرمایۀ نظام سرمایه‌داری به سمت ارزهای اجتماعی سیستم پذیری، سازمان پذیری و تمایل به انسجام و هارمونی.

آیا می شود تصور کرد که هم زمان یک دولت ، بد، منفی، ناکارآمد و خودکامه باشد ولی عامۀ جامعه، خوب، عالی، کارآمد و اهل مشارکت؟ آیا می شود دولتی، هیچ اندیشۀ متفاوتی را تحمل نکند ولی عامۀ جامعه با آغوشی باز در پی یادگیری طیفی از دیدگاه‌های متفاوت بلکه متناقض باشد و علیه فردی که با او اختلافِ فکر دارند بدگویی، تخریب و غیبت نکنند؟ آیا می شود دولتی، قانون گریزی و قاعده گریزی کند ولی آحادِ جامعه، به شدت اهلِ قاعده، رویه، قانون گرایی، رعایتِ تقدم، رعایت خطوط عابر پیاده و مقررات باشند؟ آیا می شود تصور کرد دولت تک نفره باشد ولی جامعه، متشکل، سازمان یافته، رقابتی و افراد آن به طور باور نکردنی اهلِ رعایت اصول و حمایت از یکدیگر و پایبند قانون، رشد و آزادی خواهی باشند؟ آیا می شود دولتی برای خود پول، سرمایه و امکانات با هر روشی جمع کند ولی عامۀ جامعه مقید به حلال و حرام، قانونمند، متمایل به توزیع ثروت و قانع باشند؟ آیا می شود دولت به تخصص اعتقاد نداشته باشد ولی آحادِ یک جامعه هر وقت با موضوعی نا آشنا رو به رو شوند به دنبالِ پرسش، تحقیق، جستجو، مهارت، علم و دانش ولو اینکه تا چین بروند باشند؟ آیا می شود دولتی بی توجه، بی­‌تفاوت و بی­خیال باشد ولی جامعه کوشا، پرتلاش، با دقت، حساس و وقت شناس باشد؟ این نظام سرمایه‌داری به سمت ارزهای پرسش ها صرفاً نوعی کنجکاوی تئوریک هستند.

نظام سرمایه داری فراگیر و رقابتی نه تنها در ایران بلکه در عراق، مصر، سوریه و پاکستان هیچ گاه فرصت ظهور پیدا نکرد. سایۀ مسلطِ دولت و حکومت بر اقتصاد این کشورها باعث شد تا ضرورتِ سازماندهی جامعه و سیستمی کردن آن احساس نشود. بخش خصوصی به صورت محدود در دالان های حاکمیتی عمل کرد و حداکثر در قالب بنگاه خود توانست سیستم ایجاد کند و نه به عنوان یک نیروی محرکۀ تحول اجتماعی و اقتصادی مانند آلمان، انگلستان و ژاپن. لیبرالیسم اقتصادی به معنای چارچوبی برای رقابت در تولید کالا و ارائه خدمات چه در ساختار داخلی و چه در تعامل با بازارهای بین‌­المللی حتی تا 5 درصد هم در تاریخ ایران ظهور پیدا نکرده است. لیبرالیسم در غرب، سیستم و نظام اجتماعی به پا کرد و دولت و حکومت را نیز قاعده‌­مند و قانون­‌مند کرد. سرمایه داری در خاور میانه در بخش محدودی از حاکمیت فضای تنفسی پیدا کرد (Parasite Capitalism) و فرصت ساختار سازی را با سیستم سازی و سازمان سازی اجتماعی پیدا نکرد. با این خلاء نیروی محرکه برای تغییر، رشد و توسعه در کشورهای خاورمیانه، مسئول ندارد: نه اراده و تشکلِ نظام سرمایه داری وجود دارد (آلمان/انگلستان/آمریکا)؛ نه ارادۀ حکومت/دولت/حاکمیت (ژاپن/چین/سنگاپور)؛ نه سازماندهی و تشکل جامعه به صورت تاریخی (کرۀ جنوبی/ژاپن)؛ نه زمینۀ اجماع سازی مدرن میان ارکان جامعه و حاکمیت مانند ارتش، بخش خصوصی، کلیسا (و یا نهاد دین)، سندیکاهای کارگری و جامعه مدنی (برزیل/شیلی/مکزیک/آرژانتین).

علاوه بر این، سیستم سازی صرفاً یک تصمیم در ساختارهای داخلی نیست. عمومِ کشورهای غربی و شرقی با ورود در شبکۀ تجارت، بانکداری، خدمات، سازمان های منطقه ای و بین المللی سیستم ­وارترعمل کرده­‌اند. از ویتنام تا آلمان، نظام سرمایه‌داری به سمت ارزهای از سنگاپور تا انگلستان، از کرۀ جنوبی تا ژاپن و از برزیل تا آمریکا در یک شبکۀ جهانی عمل می کنند. عموم کشورهای جهان سوم متوجه شده اند که بدون عضویت در سازمان تجارت جهانی(WTO)، نمی توان رشد اقتصادی پیدا کرد زیرا این عضویت، وسیله و ساختاری است برای رقابت و کارآمدی. وقتی کشورها در یک سیستمِ جهانی عمل کنند، کارآمدی، زمان شناسی، دقت، وفای به عهد، رقابت، تخصص و نوآوری اهمیت پیدا می کنند و خصوصیاتی مانند عصبانیت، احساسات، تعصب، دشنام، حسادت، انتقام، انشعاب، خصومت، بد قولی، غیرقابل پیش بینی بودن، دمدمی بودن، خودخواهی، خود بزرگ بینی، تخریب و حذف، کاربرد خود را از دست می دهند و یا حداقل به شدت کاهش پیدا می کنند. عمومِ ویژگی های مثبت توسعه یافتگی در سایۀ سیستم سازی امکان پذیر است که با بین‌­المللی شدن حتی منسجم تر و دقیق تر می شوند. وقتی سیستم ساخته شود، افرادِ توانا رشد می کنند چون هم تخصص و مهارت دارند و هم اعتماد به نفس، علاقه به کار، زحمت کشیدن، رقابت و نوآوری. وقتی سیستم نباشد، اتحادیۀ افرادِ ضعیف شکل می گیرد و در نهایت فقر و جهل با هم رفیق می شوند. چون توانایی نیست، تملق، چاپلوسی و سوء استفاده از امکانات دولتی مبنای رشد و قدرت می شوند. وقتی اقتصاد یک کشور بین المللی شود، پی‌آمد های تعیین کننده ای نیز برای سیاست آن دارد زیرا که شفافیت اقتصادی مقدم و زمینه ساز شفافیت سیاسی است. تخصص، شفافیت و بین اللملی شدن باعث می شود تا یک فردِ متولد ایران، به ریاست پارلمان نروژ انتخاب شود. آنقدر سیستمِ نروژ به خود اعتماد به نفس دارد که چنین تصمیمی را می گیرد. چرا در ایران تَفَرُّد (فرد گرایی منفی) در افراد موج می زند و بسیاری مستغرق در منافع و مصالح شخصی هستند؟ چون برای رشد نیاز به سیستم ندارند و صرفاً با شبکه­‌ای از ارتباطات می توانند به عمومِ اهداف خود برسند. تفرد در ایران ریشه های بسیار قدیمی و تاریخی دارد و در ساختارِ سیستم نظام سرمایه‌داری به سمت ارزهای پادشاهی نهفته است. وقتی پادشاه قبلۀ عالم می شود همه از کودکی می آموزند که خود را به افراد و نه به سیستم، مقررات و رویه ها وفق دهند. از این رو چگونه در فضایِ بدون سیستم و مملو از تفرد می توان انتظارِ کارآمدی، ثبات اقتصادی، جامعۀ سالم، قانون مداری، افرادِ معنوی و آینده­ای روشن داشت؟ وقتی پنج قرن گذشته، علم اهمیت نداشت و شش ماه طول می کشید تا سفیر ایران با کالسکه به فرانسه برسد، سیستم سازی نیز ضرورتی نداشت. 99 درصد مردم در روستاها زندگی می کردند، خواندن و نوشتن نمی­‌دانستند و بعد از غروب هم می خوابیدند. در دنیای هوش مصنوعی و تکنولوژی امروز که دانش فرا گیر وجود دارد و عموم افراد می خواهند از نردبان رشد بالا بروند نمی‌­توان بدون سیستم، مدیریت و حکمرانی کرد و روش های گذشته در جهان امروز کاربرد ندارند. شاید بتوان گفت که هم چنان موضوع پیشرفت ایران در گروی حل و فصل معضلات نظری و فلسفی میان سنت و مدرنیته است. اگر اندیشه ها تغییر نیابند، اوضاع ما هم طبعاً متحول نمی شود.

در عین حال، دانش و استعداد ایرانی ها به آن ها کمک خواهد کرد تا در سایۀ سیستم سازی و ساختار سازی کشور را سریع رشد دهند هرچند به نظر می رسد ایران آخرین کشوری باشد که به کاروان بین المللی شدن بپیوندد. پاسخ یک فردِ حدودِ سی ساله به این نویسنده مدتی قبل گویای منظومۀ نظری و عملی ماست. وقتی با نهایت ادب و نزاکت به او که خودرو چند میلیاردی داشت گفته شد: لطفا دوبله پارک نفرمایید چون این ترافیک سنگین را ایجاد کرده و خودرو خود را بی زحمت جا به جا کنید، گفت: «من هرجا دوست داشته باشم پارک می کنم و به دیگران مربوط نیست». می توان دریایی از اندیشه، تاریخ، روان­شناسی و حکمرانی در این دو جمله را جستجو کرد. اگر او در نیویورک دوبله پارک کند، برای مدت ها گرفتار پلیس، شهرداری، بیمه و پی گیری های مردم خواهد بود. سیستم به او اجازه نخواهد داد هر کاری دوست دارد انجام دهد. به نظر می رسد مهم ترین موضوع در برابر ما ایرانی ها این است که: چگونه یک سیستم (وبه خصوص یک سیستم اقتصادی) بسازیم؟ در باطن این سوال، سوال مهمتری در انتظار ماست: چگونه بین المللی بشویم تا معقول، قاعده مند، رقابتی و دانش محور عمل کنیم؟ در چنین شرایطی جامعه به شدت رشد می کند و برای دولت و حکومت سرمایه ای سیاسی و اقتصادی می شود. تخصصی شدن و بین المللی شدن دو مزیتِ تعیین کننده نیز به همراه دارند: یک بار برای همیشه نفوذ خارجی در ایران با بارورسازی جامعه و اقتصاد آن، به تدریج به تعطیلی کشانده می شود و دوم، همانند کرۀ جنوبی، افراد به کشور تعلقِ عمیق پیدا می کنند زیرا سریع می آموزند تنها راهِ رشد، زحمت کشیدن و رقابت کردن است. امروز کرۀ جنوبی در صدرِ رقابتی ترین کشورهای جهان با بالایِ یک و نیم تریلیون دلار تولیدِ ناخالص داخلی قرار دارد. رقابتی شدن یک سیستم باعث پایداری آن نیز می شود. چطور می شود که شرکت آلمانی زیمنس 174سال (October 1, 1847)و حزب دموکرات آمریکا 193سال (January 8, 1828) قدمت دارند؟



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.